در پیگیری آرمانهایم راسختر شدهام/ تا قبل از آزادی وکیلبند بودم/ حرفهایم علیه نظام درست بود!
خود را شیرزن میدانم اما تنها شیرزن خانواده هاشمی نیستم
سه شنبه ۲۰ فروردين ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۱۱
کد مطلب: 280412
دختر ارشد آقای هاشمی رفسنانی می گوید: خود را شیرزن میدانم، ولی نهتنها شیرزن این خانواده.
به گزارش سرویس سیاسی جهان، فائزه هاشمی رفسنجانی با اشاره به دوران زندانش گفت:با تعدادی از خانمهای بهایی، تعدادی از سازمان مجاهدین، دو خانم مسیحی، دو نفر از گروه مادران عزادار پارک لاله، تعدادی بچههای سبز، لاییک و چپ، هم بند بودم.
به گفته فائزه آقای هاشمی در جریان ملاقاتی که با او داشته "گلههای آن طرف را منتقل کرد که چرا به مجاهدین، منافقین نمیگویم یا چرا روابط خوبی مثلا با مجاهدین و بهاییها دارم."
وی تاکید کرده است که "چون خودم را مجرم نمیدانستم مرا در پیگیری آرمانهایم راسختر شدهام؛ ضمن اینکه نگرانی برای بازگشت به زندان ندارم."
فائزه هاشمی در این باره گفت وگویی را با روزنامه بهار انجام داده که بخشی از آن را می خوانید: وارد خانهاش که شدیم هنوز نیامده بود و یک مرد میانسال مشغول خانهتکانی عید بود. ده دقیقهای منتظر ماندیم تا اینکه فائزه هاشمی با چند کیسه میوه وارد خانه شد. این همان فائزه هاشمی قبل از زندان است؛ ششماه حبس نهتنها تاثیری بر آرا و افکارش نگذاشته که او را رادیکالتر از قبل هم کرده است. یک روسری آبی، شلوار سفید و چادر مشکی بر سر دارد و از اینکه خانهاش به هم ریخته است عذرخواهی میکند. از نحوه دستگیریاش برای اجرای حکم تا مسائل صنفی زندانیان، ملاقات آیتالله هاشمیرفسنجانی با او و برادرش در زندان، همبندان و زنان زندانی دیگر، بازداشت روزنامهنگاران، انتخابات ریاستجمهوری آینده و برنامههای آینده سخن میگوید و درعینحال وقتی گفتوگو به اینجا میرسد که در صورت نامزدی پدرش در انتخابات چه خواهد کرد پاسخ میدهد: «انشالله که اینطور نیست.» گفتوگو با فائزه هاشمی ساعاتی پس از آزادی او از زندان اوین با قرار وثیقه یکصدمیلیون تومانی برای پرونده جدید اتهامیاش که اخلال در نظم عمومی (زندان) است در منزل مسکونیاش حوالی میدان نوبنیاد انجام شد.
قرار بود 30اسفند آزاد شوید اما 29اسفند آزاد شدید. علت این تخفیف یکروزه در محکومیت ششماه شما چه بود؟ چند حدس وجود دارد؛ اول احتمال استقبالی را میدادند که خوشایند آنها نبود. دوم نبودن من برای سال تحویل در کنار زندانیان، این نکته را روزنامه شرق و برخی سایتها یک روز قبل کار کرده بودند. و سوم شاید نبودن من در زندان هنگام چهارشنبهسوری برایشان مهم بود، چون با بازبودن هواخوری برای این مراسم مخالفت شده بود و دو روز قبل، ٣٠اسفند، را روز آزادی من اعلام کرده بودند و من هم چون نمیخواستم حتی یک روز زیر منت باشم و هم برایم مهم بود که سال تحویل را در کنار دوستانم در زندان باشم مقاومت کردم؛ بعد از حدود یکونیمساعت مرا بیرون کردند. مرا برای گفتوگو به دفتر جانشین رییس زندان بردند و سپس به بند راهم ندادند و در آخر نیز بعد از حدود نیمساعت نشستن، در فضای جلوی بند مرا سوار ماشین کردند.
چه کسانی با شما همبند بودند؟ تعدادی از خانمهای بهایی، تعدادی از سازمان مجاهدین، دو خانم مسیحی، دو نفر از گروه مادران عزادار پارک لاله، تعدادی بچههای سبز و خبرنگار و یک خانم عراقی و چند نفری هم لاییک و چپ
خانواده هم اطلاع داشتند که قرار است یک روز زودتر آزاد شوید؟ خیر، هیچکس خبر نداشت.
پس شما چطور به منزل رسیدید؟ با همان ماشین زندان من را رساندند.
چرا فائزه هاشمی ممنوعالخروج نیست؟ نمیدانم. باید از سیستم قضایی بپرسید.
برای موضوع خاصی از کشور خارج شدید؟ المپیک لندن بود. برای فدراسیون اسلامی ورزش زنان نشستی با اعضا داشتیم و بیشتر به این دلیل رفته بودم.
زندان برای شما چطور بود؟ خیلی خوب بود. تجربه بسیار قشنگی بود، انسانهای بزرگی که با آنها آشنا شدم، روابط و فضای بین زندانیها و... تجربه گرانبهایی بود. آنجا فضایی ایجاد شده که ماحصل خود زندانیان است؛ نه اینکه زندانبانها یا ماموران کار خاصی میکردند، نه، اتفاقا با آنها بحرانهای بسیاری داشتیم ولی فضا و شرایط زندان برایم تجربه بسیار مهمی بود و یک نقطهعطف در زندگی من به شمار میرود که به آن افتخار میکنم و بسیار هم آن را دوست دارم.
آذرماه بود که آیتالله هاشمیرفسنجانی به زندان اوین آمدند و با شما و برادرتان مهدی ملاقات داشتند.علت حضور ایشان در اوین چه بود؟ آنها از بابا خواسته بودند که به دیدن مهدی به اوین بیاید.
تا با شما و مهدی صحبت کنند؟ بر مهدی فشار بود تا موضوعی را قبول کند و مهدی شرطش مشورت با بابا بود. برای همین از بابا خواستند که به اوین بیاید. وقتی برای دیدن مهدی آمد با من هم ملاقات کرد.
هر سه نفر با هم ملاقات داشتید؟ خیر. اجازه ندادند سهنفری با هم دیدار کنیم. بابا با من و مهدی جداگانه ملاقات کرد.
زمان ملاقات شما با پدرتان چقدر بود؟ حدود ۲۰دقیقه.
صحبت خاصی بین شما و آیتالله هاشمی وجود داشت؟ بیشتر احوالپرسی بود و وضعیت زندان را برایش توضیح دادم. بابا نیز گلههای آن طرف را منتقل کرد که چرا به مجاهدین، منافقین نمیگویم یا چرا روابط خوبی مثلا با مجاهدین و بهاییها
با تعدادی از خانمهای بهایی، تعدادی از سازمان مجاهدین، دو خانم مسیحی، دو نفر از گروه مادران عزادار پارک لاله، تعدادی بچههای سبز، لاییک و چپ، هم بند بودم.
دارم.
آیتالله هاشمی پیش از مسائل اتفاقافتاده برای شما، نصایحی خطاب به دخترشان داشتند؟ گاهی بله. معمولا امر نمیکند که بکن یا نکن، ولی نظر خود را میگوید و اختیار را برای تصمیمگیری به ما میدهد. بهندرت پیش آمده است که دستوری صحبت کرده باشد. درواقع روششان متقاعدکردن است تا اجبار و تحکم.
گویا یک وثیقه صد میلیون تومانی دیگر هم پیش از آزادی شما خواسته بودند. علت صدور این قرار وثیقه چیست؟ پرونده جدید
با چه اتهامی؟ اخلال در زندان. اعتراضهایی که در زندان توسط زندانیها رخ میداد و مشاجرهای که بین ماموران و زندانیها پیش میآمد، اینها را به پای من نوشتند که با لیدری من انجام شده است و بهدنبال آن پرونده جدید با اتهام اخلال در زندان درست کردند.
حالا واقعا شما لیدر بودید؟ این اتهامی دروغ و توهین به دیگر زندانیان است. زندانیان برای خود یلی هستند و اجازه نمیدهند برایشان کسی لیدری کند. تمامی اعتراضات در جمع تصمیم گیری میشد و من بهعنوان وکیلبند به همراه دیگران آن را دنبال میکردیم. شاید بودن من در زندان بهطور غیرمستقیم باعث احساس قدرت بیشتر زندانیان شده بود و به همین دلیل اعتراضات نسبت به گذشته بیشتر شده بود.
گویا در زندان وکیل «بند» هم شده بودید. فرآیند وکیلبندشدن دموکراتیک بود یا اینکه تمایل خودتان بود؟
قانون آنجا این است که هرکس انتخاب میشود سه ماه وکیلبند است. آنجا خانم منیژه که وکیلبند بود به مرخصی رفت. همان شب انتخابات گذاشتند که یک نفر بهعنوان جایگزین انتخاب شود تا او بازگردد. رسم آنجا اینطور است که کسی نامزد نمیشود و زندانیها به هرکس که میخواهند رای میدهند. اکثریت به من رای دادند. خانم منیژه که بازگشت وکیلبندی را به او تحویل دادم و گفتم که شما خودتان ادامه دهید، اما دوره او که تمام شد و انتخابات را برگزار کردند، دوباره من بهعنوان وکیلبند انتخاب شدم که تا 10روز قبل از آزادی هم وکیلبند بودم.
اتهام شما تبلیغ علیه نظام بوده و بههمین دلیل ششماه به زندان رفتید. آیا فکر میکنید علیه جمهوری اسلامی تبلیغ کردهاید؟ نه. این اتهام را قبول ندارم. من بیدلیل در زندان بودم. عجیب اینجاست که من اتهام نشر اکاذیب نداشتم و این به این معنی است که حرفهایم درست بود، ولی میگویند چرا گفتی.
مجرم را به زندان میبرند تا تادیب شود؛ آیا فائزه هاشمی تادیب شده است؟ چون خودم را مجرم نمیدانستم مرا در پیگیری آرمانهایم راسختر شدهام؛ ضمن اینکه نگرانی برای بازگشت به زندان ندارم.
فکر میکنید چه اتفاقی در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی پدید میآید که فائزه هاشمی فاصله نمایندگی مجلس پنجم تا زندان اوین را ظرف حدود 10سال طی میکند؟ تا جاییکه بهخاطر دارم از همان ابتدای فعالیتهای اجتمایی و سیاسیم منتقد بودم. در ایام انتخابات مجلس پنجم بارها لباسشخصیها و گروههای فشار تلاش کردند مجالس سخنرانی من را به هم بزنند، البته موفق نشدند و حالا نیز توسط همین افراد تهدید میشوم و بالاخره هم کارم به زندان کشیده میشود. خودم فکر میکنم همان آدم هستم.
با پایان تعطیلات عید، فعالیتهای روزمره مردم در حوزههای مختلف آغاز میشود. برنامه شما برای سال 92 در دوران آزادی چیست؟ اگر مشکلی نباشد تدریس در دانشگاه را ادامه میدهم؛ همچنین تصمیم دارم مسائل مربوط به زندانیها و خانوادهها یشان را دنبال کنم.
فعالیت سیاسی چطور؟ (سکوت) منظورتان چیست؟
بالاخره نزدیک به انتخابات ریاستجمهوری یازدهم هستیم. آیا در همین رابطه قصد انجام فعالیتی دارید؟ خیر.
چرا؟ بهنظرم شرایط فراهم نیست.
تحلیلی از انتخابات آینده دارید؟ بله. آنجا مرتب روزنامهها را میخواندیم و اخبار را تحلیل میکردیم.
نگاه شما به انتخابات آتی چیست؟ از آنجایی که ابهامات گذشته تاکنون حل نشده و حتی تلاشی در براي حل آنها به کار نرفته است بهنظر میرسد علاقهای به حضور در سیاستهای کلی وجود ندارد. اگر غیر از این بود نشانههایی دیده میشد. نهتنها چنین نشد بلکه عکس آن عمل شد.
حتی اگر آیتالله هاشمیرفسنجانی نامزد انتخابات باشند؟ انشالله که نیستند. (خنده)
شما موافق حضور ایشان در انتخابات آینده نیستید؟ خیر.
شما دوم خرداد سال 88 در ورزشگاه 12هزارنفری آزادی از احمدینژاد انتقاد کردید؛ با وجود این همه تغییر که آقای احمدینژاد داشته است هنوز هم روی موضع چهار سال قبل خود هستید؟ اعتقاد ندارم که آقای احمدینژاد واقعا عوض شده باشد. به نظرم این تغییرات ظاهرسازی برای اهداف دیگری است، یا آنموقع ایشان از خود چهرهای نشان داد که واقعی نبود.
... تحلیل شناختی من از فائزه هاشمی پس از زندان این است که او به یک فعال حقوق بشری تبدیل شده است. فکر میکنم سالهاست در این زمینه فعالم. شاید الان راسختر باشم، چون دیگر نگرانی برای زندانرفتن هم وجود ندارد.
این طنز قدیمی که شما مردترین عضو خانواده هاشمیرفسنجانی هستید را قبول دارید؟ من یک زن هستم و به زنبودن خود افتخار میکنم. چرا برای تعریف از یک زن به او مرد میگویند؟ برایم خوشایند نیست.
از شجاعت میآید. مگر نمیشود شیر زن بود؟
پس شما خود را شیرزن خانواده هاشمی میدانید. خود را شیرزن میدانم، ولی نهتنها شیرزن این خانواده.
با سلام
... یک سئوال برایم پیش امد اگر در سال 1358 منافین که قصد ترور اقای هاشمی را داشتند و همسرشان نجاتشان داد توسط این گروهک کثیف مانند ان چند هزار نفر دیگه ترور می شد و این فائزه خانم بدون حضور پدر، بزرگ می شد بازهم به انها می گفت مجاهد ؟!
در ملاقات بیست دقیقه ای با پدرش در زندان میگوید پدر به من گفت به شما در بیرون زندان انتقاد میشود که چرا به منافقین، مجاهدین میگویی و چرا روابط خوبی با بهاییها و مجاهدین داری ؟ !!!! کأنه برداشت میشود که این انتقاد ایشان نیست بلکه صحبتهای بیرون زندان را دارند برای فائزه نقل میکنند .
احسنت
یک نفر به اسم طلبه سیرجانی برای احقاق حقوق مردم یک شهر، علیه یک باند فساد مالی و زمین خواری در استان "کرمان" توجه کنید استان کرمان، اینقدر لطمه می بیند
آنوقت یک آقازاده اصالتا رفسنجانی، توجه کنید باز هم استان کرمان، از زندان و هم بند بودن با مفسدان سیاسی و عقیدتی اظهار خشنودی می کند
این کجا و آن کجا؟
لطفا این دو مطلب از خانم هاشمی را کنار همدیگر قرار دهید و کمی به آن فکر کنید نتیجه گیری با خودتان !!!!
هم بندهای من تعدادی از خانمهای بهایی ،سازمان مجاهدین ،دو خانم مسیحی ،چند نفری لائیک و ... بودند .....
زندان برای شما چطور بود ؟
تجربه بسیار قشنگی بود انسانهای ""بزرگی "" که با آنها آشنا شدم ، به زندان رفتن افتخار میکنم و بسیار هم آن را دوست دارم ....در پیگیری آرمانهایم راسخ تر شده ام ، الآن یک فعال حقوق بشری ام! ......
با سلام بنده ضمن انتقاد فراوان از شما و بقیه که برخلاف نظر صریح مقام معظم رهبری که فرمودند شان آقای هاشمی باید حفظ شود عمل میکنید میگویم اگر حرف شما درست باشد پس باید گفت که پسر خطاکار آقای ... هم به پدر رفته است یا مهدی خزعلی به پدرش رفته است! پس حتما پسر آقای روح الامینی هم که در کهریزک کشته شد به پدرش رفته و آقای مطهری نماینده مجلس هم به پدرش رفته است چرا موردی اگر به نفع ما بود قبول میکنیم و اگر نبود نه!
شما خيرخواه مردم نيستيد به دنبال خواسته هاي خودتون اعتراض ميكنيد. وگرنه توي شورش ها شركت نمي كرديد كه باعث خسارت به مردم و تعدی و هزار غلط ديگه شد. فقط اعتراض و اعتراض به درد مردم نميخوره به جاي اين كارا سعي مي كرديد به درد مردم ميخوريد که البته در هشت سال حکومت باباتونم نخوردید.
بلانسبت شما، دزدها هم وقتي به زندان مي روند و بيرون مي آيند در عزم خود براي دزدي راسخ تر مي شوند(با توجه به آمار ارتكاب جرم) چون در زندان دوره آموزشي كاملي مي بينند و اين از ايرادات زندان است.
که دیگه حرفی هم باقی مونده که درست یا غلط باشه. خودتون رو مالک مملکت میدونید مثل ... حالا که دستتون کوتاه شده نظام بده؟!
آره یکی از نقایص نظام اینه که مصلحت اندیشه ولی تعریف درستی از مصلحت نداره. اگه نظام با شما ها برخورد می کرد الان اوضاع ما این نبود. مگه حضرت علی (ع) نبود که به دخترش گفت اگه گردنبند رو به امانت نگرفته بودی دستت رو قطع می کردم. آره خانم اگه خواستی شکایت کنی بگو اینا به اسلام عمل نمی کنن ، به موقع دست من و برادرام رو قطع نکردن.
پد ر شما در انقلابی شرکت داشت که شما زندانیان مخالف آن را یل می نامید . انقلابیونی که نتوانستند فرزندان خود را به آرمان آن وفادار نگه دارند چگونه فکر می کنند مردم به آرمان های آنان وفادارند .
با نگاهی کوته فکرانه پرخاش و دری وری گویی شجاعت قلمداد میشه. مثل برخی کم توجه ها که وقتی بهشون میگی اقفتدار داشته باش فکر می کنن باید اخمو باشن یا زورگو!
هر گردی که گردو نیست جان برادر
ایشون اگه خیلی مرد بود تو دهن دشمنان قسم خورده ملت می زد که ازش دفاع نکنن.
تورم 40 درصدی در زمان هاشمی رو میگید آبادانی یا این طرز تفکر که عده ای زیر چرخ اقصاد له بشن و کشور پیشرفت کنه(پیشرفت به چه قیمتی ؟!!!) یا به وجود اومدن فاصله های طبقاتی (مثل آقازاده و ....) یا ما نمیتوانیم و صدها تا مثال دیگه....
اگه لازمه تابگم؟
سلام .. بالاخره هر رئیس جمهوری علی رغم کاستی هایی که داشته خدمت هایی هم ارائه داده ... اما دوست عزیز خدمت به مردم در کسوت ریاست جهموری می تونه مجوزی باشه تا خانواده ی اون آقا علیه نظام اسلامی قامت راست کنند و از دشمنان انقلاب و نظام تعریف و تمجید کنند؟!!!!
من نمي دانم اينهمه دغدغه هاي سياسي، اجتماعي، شيردلي شما و خانواده شما چطور در طول اين 30 سال اتفاق نيفتاده بود؟ تنها دليلش اين است كه لابد همچون محمودي آفريده نشده بود تا بيداري ملت را در اين خصوص بوجود آورد.
میخواد با این حرکتها و شلوغ بازیها خودشو نشون بده. اگه باباش رفسنجانی نبود هیچ اسمی ازش جایی نبود. ... " در پیگیری آرمانهایم راسخ تر شده ام" ؟ عجب ؟ آرمان = شلوغ بازی و توهین
مرفه بی درد برازنده این خانم است! چراکه باوقاهت تمام دغدغه منافقین وبهایی ها رادارد تا آرمانهای انقلاب و جمهوری مظلو م اسلامی !!!!؟؟؟
خداوند این انسانها را اگر قابل هدایت نیستند دراین دنیا آنچنان مفتضح نماید که مایه عبرت دیگران شوند.
خانم فائزه هاشمی، این راهی که در پیش گرفته اید خانم شیرین عبادی سالها پیش رفت و به بن بست رسید با آبروی خود و خواندان خود بیش از این بازی نکنید ، الگوی خود را شیر زن دشت کربلا قرار دهید نه شیرین کاریهای شیرین عبادی ها!!
واقعاً متاسفم براشون!
بيچارهها طرفدار ندارن دست به دامان بهایی ها و منافقین شدن!
جالبه كه باز سوالهاي تكراري و جوابهاي تكراري از يكي از اعضاي اين خانواده پرسيده شده! مثلاً آيا پدر در انتخابات حضور پيدا ميكنه كه در جواب همشون با خنده و شيرين بازي ميگن نه! ايكاش همچين چيزي رخ نده! ما راضي نيستيم و ...! انگار اگه پدرشون رئيس جمهور بشه براشون خيلي بد ميشه كه ميگن پدر نياد!!!
از کسی که از ابتدای انقلاب در جهت مخالف نظام گام برداشته و شوهرش یکی از ضد انقلاب های فراری در زمان جنگ به عراق بوده، بیش از این انتظار نمی رود. اما مایه تاسف این است که با توجه کردن گاه و بی گاه به چنین آدم های معلوم الحالی، نه تنها خیری به نظام و کشور نمی رسد، که موجب الگوگیری عده ای دیگر و جری شدن ضد انقلاب علیه نظام می گردد.
آنچنان حماسی ! از خاطرات دوران زندان و زندانیان هم بند خود می گوید که انگار نه انگار ایشان و زندانیان دیگر، یک مشت مجرمی بودند که به سبب اقدام علیه نظام اسلامی و یا جرایم و جنایات تحمل حبس می نمودند. واقعا" دست آقای هاشمی درد نکند با این فرزند خلف! که تربیت کرده است.
سلام
قسمتی از گفته خانم خانوما:
یک نقطهعطف در زندگی من به شمار میرود که به آن افتخار میکنم و بسیار هم آن را دوست دارم.
حالا خود قضاوت کنید زندانی بودن در زندان جمهوری اسلامی را افتخار می داند چرا که علیه نظام مقدس اسلامی اقدام کرده
پدر بزگوار ایشان زندانی بودن در زندانهای مخوف طاغوت را افتخار می دانست چرا که برای اسلام و انقلاب مقدس اسلامی زندانی بود
حالا خود خوانندگان قضاوت کنند .........
البته سرکار به شیپورزن بیشتر شبیه است تا شیر زن شیر زنان ما در جبهه های دین علیه کفار بی دین مبارزه میکنند نه علیه دین و نظام مقدس جمهوری اسلامی.
دیده ایم که از ابو سفیان که از بدترین دشمنان رسول خدا (ص) بود، دختری به نام ام حبیبه که از بهترین همسران رسول خدا (ص) بود متولد شده اما ندیده بودیم که از بهترین یاوران امام و انقلاب در زمانهای قبل دختری نااهل بجا بماند.
خانم هاشمی
اینقدر غرق در مال و اموال بیت المال شدید که یادتان رفته این انقلاب رو کیا انجام دادند
چه کسانی خون دادند تا این انقلاب پا بگیره
و این منافقین نامرد چه خونهایی از مردم ما ریختند
و حالا شما به آنها مجاهد میگویی!!!
آره منافقین کاری به خانواده شما نداشتند که الان داری ازشون طرفداری میکنی
وقتی فیلم همکاری منافقین با مسئولین استخبارات عراق لو رفت که تو اون فیلم داشتن گرای خانه های مردم ایران رو به اون دشمن قداره بند پلید میدادند باید ...
شما دلت برا ملت نسوخته ...
امیدوارم روز قیامت با همون منافقین و لاییکها و یلانت در زندان محشور بشی
اون روز دور نیست که خون شهدا پاگیرت بشه و ببینم جواب اونا رو میتونی بدی یا نه؟
والسلام علی من التبع الهدی
وای به حال آنهایی که پول میلیونی میدهند و پای درس این خانم مینشینند تا به آنها درس یاد بدهد.!!!!!!!!!!بدبخت پدر و مادری که باید این پولها را با خود دل تهیه کنند .
واقعا برای بشریت باید تاسف خورد که شما فعال حقوق بشر هستید .بهتر است که اول تضاد های روانی که در وجودتان وجود دارد را حل کنید و بعد بشریت را نجات دهید ...
به خدا قسم آن زندانی که اسلام به آن دستور داده است این زندان نیست بلکه باید شرایط زندان به گونه ای باشد که مجرم را متنبه کند و از ادامه جرم بعد از خروج از زندان بازدارد نه اینکه بهش خوش بگذره و در کار خود جری تر شود مطمئنا ما هر جا پیشرفتی داشتیم به واسطه این بوده که به اسلام عمل کردیم ولی هر جا نظریات غرب و شرق را ملاک عمل قرار دادیم همانجا مشکل داریم و میلنگیم .!!!!!!
پس خانم فائزه هاشمی به آنچه در ذهن و نیت خود داشت رسید و آن وکالت کفار ، کمونیستها ، آشوبگران ، منافقین ، ضد دین ها و ضد انقلاب ها بود چشم ودل حجت الاسلام هاشمی روشن ...
اون موقع که رفته بود ساندویچ بخوره صدای جیغ و دادش تا خونه ما می اومد . شکم سیر زندگی خوب همه چیز آرومه این خیلی خوشحاله منم بودم همنشینی با سوسک های اوین رو هم برای خودم مهم تلقی می کردم با یه حمایت از پشه های اوین بلند میشدم
ایران سرای شیرزنانی است که در دوران جنگ فرزندان خود را به میدان جنگ می فرستادند و بعد از شهادت آنها به داشتن چنین فرزندانی افتخار می کردند و این انقلاب با خون این فرزندان و آه و ناله خانواده های شهداء تنومند گردیده و مطمئن باشید که شب پره هایی مانند این خانم که بخاطر پدرش فکر می کند شیر است هیچ نیست .
سلام
اگر شیر زن این است پس باید به شیر زن گیلانغربی که با تبر سه افسر آموزش دیده عراقی رو بر زمین انداخت و به درک واصل کرد چی گفت
شیرزنی که افتخارش اینه که با منافقین و بهائی ها و ضد انقلاب ها همنشینه نوبره
خانم هاشمی
ظاهرا خیلی خودتان را بزرگ فرض کرده اید که به خود لفظ شیرزن را داده اید هنر این نیست که در سایه حمایتهای پدر ناخن برچهره نظام اسلامی بکشی و خود را حامی منافقان و بهایی ها بدانی. شیرزن شما نیستی
شیرزن مادران و خواهرانی هستند که در طی 8سال دفاع مقدس در چایخانه اهواز لباس رزمندگان و جانبازان را شستند برخی از آنها به علت آلودگی لباسها شیمیایی شدند اما ادعایی ندارند طلبی هم از نظام ندارند
شاید بعضی حرفها درست باشد اما آیا با ایجاد فتنه در کشور می ارزد؟ دشمنان ما به دنبال امثال فائره هستند و هندوانه زیر بغل آنها می گذارند در نتیجه شیر می شوند و فتنه گری می کنند به خیال خودشان هم کاردرست هستند. امیدوارم روزی بیدار شوند.