يکشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 5 May 2024
 
۰

اثبات فرقه بودن گروه‌هاي شبه‌عرفاني

فريبرز كلانتري
پنجشنبه ۱۸ شهريور ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۰۴
کد مطلب: 133649

بي‌شك عوامل آشكار و پنهان «فرقه‌گرايي» و آثار و نتايج آن، از دو منظر انديشمندان غرب و جهان اسلام پوشيده نيست.
اما اين‌كه چرا فرقه‌هاي شبه‌عرفاني خطرناكند، بايد به علت فاعلي آن‎ها كه دسيسه‌هاي دشمنان امت اسلامي، جهل و تعصب، افراط‎گرايي، جدايي دين از اخلاق، قشري و سطحي‌سازي دين و شريعت، جداسازي دين و علم، دوري از دين ناب و احكام عقلي و منطقي و گرفتار آمدن در افكار پوچ اشاره كرد.
 
اين پرسش كه آيا به فرقه‌ها مي‌توان مكتب خطاب كرد هميشه وجود داشته است. اما كدام مكتب و يا كدام ايدئولوژي؟ آيا اين سخن كه گفته مي‌شود اين شبكه يك فرقه است، آن هم با ايدئولوژي خاص كه به‎مثابه يكي از شبه‌عرفان‌هاي وارداتي عمل مي‌كند، صحيح نيست؟ 
مگر فرقه ايجاد كردن چه شاخص‌هايي دارد كه اين شبكه را فاقد اين شاخص‌ها بدانيم؟ و مگر كسي كه فرقه تشكيل مي‌دهد، تابلو مي‌زند كه اين‌جا فرقه تشكيل شده است؟ و مگر رهبر يك فرقه، اعلام مي‌كند كه رهبر يك فرقه است؟ خير اين‎گونه نيست، بلكه اتفاقا مقاومت هم مي‌كند و فرقه‌اي بودن خود و تشكيلاتش را نفي مي‌كند. 

اما ما در اين‌جا شاخص‌هاي يك فرقه را نوشته و با شبكه شبه‌عرفاني تطبيق مي‌دهيم تا مشخص شود اين مكتب نوظهور درواقع يك فرقه وارداتي است!

و اما شاخص‌هاي يك فرقه:
1- داشتن رهبري خودخوانده كه دقيقا درباره اين شبكه صدق مي‌كند؛ بنابراين، كافي است از رهبر اين شبكه پرسش شود استادش كيست و نزد كدام يك از عرفا يا متخصصان طب و يا كدام دانشمند تلمذ كرده و استاد مباني اعتقادي وي كيست؟ قطعا هيچ استادي معرفي نمي‌شود و اين فرد مي‌گويد هرچه دارد و هرچه تدوين كرده است، بدون شاگردي در مقابل بزرگان عشق و معرفت بوده است و اين يعني خودخوانده بودن، پس از اين بعد، فرقه بودن شبكه اثبات شده و هيچ شكي در آن نيست.

2- اين تشكيلات و رهبر آن مانند ديگر شبكه‌هاي ايجادشده و وارداتي و وابسته به شبه‌عرفان‌هاي مسيحي، يهودي و بودايي مانند رام‌الله، tsm، tm و... عرفان را سرلوحه كار خود قرار داده و دم از عرفان‌گرايي مي‌زنند، ولي اين عرفان منطبق بر كدام عرفان الهي و ديني است و نقش مذهب آن هم مذهب نوراني تشيع در كجاي اين عرفان‌گرايي است و برداشت‌هاي قرآني در اين حلقه عرفاني از كدام يك از مفسران بزرگ قرآن گرفته شده است؟ و اساسا مگر رهبر اين شبكه غيرقانوني، قرآن بلد است كه اصرار دارد شبكه خودساخته‌اش را با آيات نوراني قرآن اثبات كند؟ اين دومين دليل فرقه بودن اين شبكه شبه‌عرفاني است.

3- معمولا فرقه‌ها (رهبران و مريدان اصلي) هيچ كدام به مراجع معظم تقليد رجوع نمي‌كنند و بناي شرعيات با تشخيص خودشان است. خوب است مريدان از اين رهبر خودخوانده سئوال كنند كه با نظرات فقهي كدام‎يك از مراجع جلو رفته است و در مقابل سئوالات، آيا خود پاسخگو بوده يا ارجاع به نظرات فقيه جامع‌الشرايط داده است؟ و يا اساسا خمس و زكات و... را به كدام يك از مراجع داده و يا در ايام عمرش مقلد بوده يا خود اجتهادي داشته و سواد اجتهادش را از كجا آورده است؟ اين سومين دليل فرقه بودن اين شبكه غيرقانوني است.

4- معمولا در چند سال اخير، رهبران فرقه‌ها براي اين‌كه خود را بين ديگران مطرح كنند و در آشكار و پنهان مريد جمع كرده و روي آن‌ها اثر بگذارند، سعي در طرح قدرت ماورايي دارند، مثلا داشتن انرژي درماني، شفادرماني، اسكن‌درماني و يا ارتباط با ارواح و اجنه و موكل و ديگر موجودات ماورايي و يا ارتباط با غيب و ملكوت و... و اتفاقا رهبر اين شبكه غيرقانوني نيز با طرح اين‌كه با كانال‌هاي منفي و مثبت در هستي و نهايتا روح‌القدس ارتباط دارد، سعي در نشان دادن قدرت خود به ديگران داشته و با اين شيوه، درمانگري را پيشه كرده و بدين واسطه و با درمانگري ماورايي، مريدپروري كرده و جالب است كه اگر بيمار درمان نشود، مي‌گويند وي تسليم نشده و مقاومت كرده است، زيرا در اين نوع از درمانگري، بايد فرد اول كاملا تسليم شود و خود را در اختيار درمانگر بگذارد و بعد از تسليم و با القائات انجام‌ شده، خود را شفايافته ببيند؛ بنابراين، اگر اين كار، يعني فرادرماني يك اصل باشد، پس چرا منطبق به علم روز دنيا نيست و دانشگاه‌ها و اطباي حاذق، دارودرماني را تجويز مي‌كنند؟ به هر جهت، بيشتر رهبران فرقه‌هاي وارداتي مي‌كوشند از اين راه قدرت‌نمايي كنند و ...

5- يكي ديگر از شاخص‌هاي فرقه‌ها، ايجاد تشكيلات و داير كردن كميته‌ها و حلقه‌هاي گوناگون پنهان و آشكار است كه معمولا به‎صورت هرمي پيش مي‌رود و فراگير مي‌شود و هر كدام از اين كميته‌ها و حلقات وظايف خاصي دارند؛ آموزش، حقوقي، آرشيو، نشر، ارتباطات، پژوهش، سايت و... شبكه شبه‌عرفاني فوق نيز از اين جهت مستثنا نبوده و كميته‌ها و حلقات مختلفي دارد و البته گاه حلقه‌هاي پنهان مانند كميته ارتباط با خارج، كميته انضباطي، كميته جمع‌آوري پول و هزينه و... نيز فرقه‌ها را در راه اهداف‎شان كمك مي‌كند.

6- يكي از اهداف فرقه‌ها نفوذ و عامل‌گيري در مراكز حساس و مهم است؛ بنابراين، خوب است اين شبكه شبه‌عرفاني هم كه عوامل خاصي در مراكز رسمي و غيررسمي رسانه‌اي، آموزشي، فرهنگي، اجتماعي و... دارد، بررسي و از آن پرسيده شود كه چرا و به چه دليل، سعي دارد در اين مراكز، افرادي را جذب كند تا بتواند اهداف خود را پيش ببرد. اين حركت نيز؛ بنابراين كليه مراكز رسمي بايد در اين زمينه توجه بيشتري داشته و مراقبت كنند اسناد و مدارك درون سازماني ايشان به‎راحتي در اختيار اين فرقه‌ها قرار نگيرد.

7- يكي از شاخص‌هاي ديگر فرقه‌ها، تهديد كساني است كه به شكلي با رهبر فرقه و يا مريدان درافتاده و با روند كار آن‎ها مخالفت دارند، با اين افراد به‎شدت برخورد مي‌شود و مورد بايكوت قرار مي‌گيرند و تا مرحله حذف فيزيكي پيش مي‌روند كه با توجه به رخدادهاي سال گذشته، مي‌توان در مورد اين شبكه شبه‌عرفاني به نتايج خاصي رسيد كه البته تشخيص با نيروهاي انتظامي و قضايي است و آنها بايد بررسي دقيق كنند.

8- از ديگر شاخص‌هاي يك فرقه، ايجاد شبهه در اعتقادات اسلامي و قرآن و اهل بيت ـ سلام‌الله عليهم ـ و... است كه اين شبكه شبه‌عرفاني نيز اين راه را پيشه خود كرده است؛ بنابراين، در برخي جلسات، شبهات اساسي به وحي و راه انبياء ـ عليهم‎السلام ـ وارد مي‌كنند و با اين قيد كه مي‌خواهند رحمانيت عام الهي را برشمرند، مسير حق معصومين ـ عليهم‎السلام ـ حذف و ارتباط مستقيم انسان‌ها با روح‌القدس مطرح مي‌شود؛ همچنان كه در اساسنامه اين شبكه شبه‌عرفاني، اين شبهات آشكارا ديده مي‌شود.

9- شاخص ديگر تشكل‌هاي شبه‌عرفاني، ايجاد گستردگي و شاخه‌هاي گوناگون در درون و بيرون كشور است كه اين شبكه هم در برخي كشورهاي شرقي و غربي، حلقه‌هايي را ايجاد و سعي در معرفي، عضوگيري و گسترش شبكه خود دارند؛ با اهداف از پيش تعيين شده به‎ويژه ايجاد شبكه ماهواره‌اي.

10- همه فرقه‌هاي شبه‌عرفاني در آغاز، تلاش دارند خود را غيرسياسي و تنها فرهنگي و اجتماعي معرفي كنند؛ اما به موقع و در برخي تنگناها به ناگاه سياسي مي‌شوند و چهره عوض مي‌كنند و حتي اصول شبه‌عرفاني خود را نيز كنار مي‌گذارند. خوب است هنگامي كه رهبران اين فرقه‌ها دستگير مي‌شوند، به عملكرد مريدان و تحليل‌ها و برخوردها و تهديدات‎شان نگاهي انداخته شود تا اين قضيه به وضوح اثبات شود.

در مجموع، با تعمقي در گروه‌هاي شبه‌عرفاني و بررسي اهداف ايشان در تشكيل فرقه‌هاي فراديني و فرامذهبي به اين نتيجه خواهيم رسيد كه دشمنان اسلام و مسلمين به‎ويژه دشمنان تشيع، هيچ راهي جز ايجاد فرقه‌هاي گوناگون در ايران براي بر هم زدن صفوف مسلمين ندارند و مي‌خواهند از اين راه، جامعه مسلمين را به ضعف بكشانند تا شياطين به‎راحتي در ايمان مسلمانان رسوخ كند؛ بنابراين تنها راهش شناخت و معرفي اين شياطين در تشكيل فرقه‌هاست.
 
منبع: هفته نامه پنجره/ شماره 57


نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *