مدیران خودرو
دوشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۳۳
داغ کنيد+ ۱
آقای بهزاد نبوی گفتند این جنازه کشمیری نبود. ایشان گفتند ما برای اینکه ببینیم کشمیری هست یا نیست، افرادی را فرستادیم خانه اش ببینیم آیا هست، نیست؟ میخواستیم از خانواده اش مطلع شویم. ایشان گفتند وقتی رفتند دیدند که هیچ کس در خانه‌شان نیست.
گلایه خانواده شهید باهنر از آیت الله مهدوی کنی چه بود؟
گروه تاریخ جهان نیوز: {بعد از انفجار نخست وزیری} گفتند باهنر و رجایی را به بیمارستان بردند، آقای خسروتهرانی هم در بیمارستان است. ایشان هم یک مقداری مجروح شده بود. اقای بهزادنبوی هم در جلسه شرکت نکرده بود.

بمبی که در این جنایت به کار رفت آتش زا بود. در حقیقت میخواستند با آتش این عزیران ما را بسوزانند میز و دستگاههایی که آنجا بود همه سوخته بود. بدن این دو بزرگوار رجایی و باهنر را هم که به بیمارستان برده بودند سوخته شده بود و مثل زغال شده بود شناسایی شان تنها به وسیله ی بعضی از علایمی که داشتند مثل دندان و امثال اینها امکان پذیر بود.

من جنازه های آنها را دیدم ضمناً آنجا می گفتند که از کشمیری خبری نیست. سرهنگ وحید دستجردی هم که رئیس شهربانی بود در بیمارستان شهید شد. البته بلافاصله شهید نشده بود بلکه از بالا خودش را به پایین پرتاب کرده بود که شاید همین  پرتاب بیشتر در شهادت ایشان اثر گذاشته بود.

بقیه هم عده ای مجروح شده بودند که آنها را سرپایی معالجه کرده بودند. خود آقای خسرو تهرانی از این جمله افراد بود ولی کشمیری پیدا نبود با حسن ظنی که به این آقا داشتند می گفتند او هم سوخته است و این قدر سوخته که جنازه اش خاکستر شده است.

برخلاف آن دو نفر که جنازه شان بود این یکی جنازه اش نیست و خاکستر شده است. آنجایی که کشمیری نشسته بود یک قدری خاکستر جمع کردند. در نایلون و گفتند این هم  آقای کشمیری است لذا در روز بعد، هنگام تشیع جنازه همین نایلون را روی ماشین گذاشتند و آقای مرتضایی‌فر هم از پشت تریبون صدا میزد کشمیری خداحافظ این را هم من آنجا خودم دیدم و شنیدم. از مسموعاتم نبود. از مشاهداتم بود که ایشان گفتند: کشمیری! خداحافظ.

در همان روز یا فردای آن روز، آقای بهزاد نبوی گفتند این جنازه کشمیری نبود. ایشان گفتند ما برای اینکه ببینیم کشمیری هست یا نیست، افرادی را فرستادیم خانه اش ببینیم آیا هست، نیست؟ میخواستیم از خانواده اش مطلع شویم. ایشان گفتند وقتی رفتند دیدند که هیچ کس در خانه‌شان نیست.

پدر و مادرش نیز غایب شدند. از همانجا این شک پیدا شد که آیا کشمیری شهید شده یا نه؟ بالاخره اگر خودش شهید شده پدر و مادرش کجا هستند؟ آیا گم شدند؟ شک از همان جا پیدا شده منتها چون نمیدانستند که شهید شده هیچ کاری نکردند.

بعد با توجه به اینکه آقای تهرانی و بهزاد نبوی در انتخاب این آقا مؤثر بودند سؤالات و شبهاتی مطرح شد و با توجه به اینکه بهزاد نبوی گفته بود که خاکسترهای او را جمع کنیم و بعد هم در خانه او افرادی را میفرستند که ببینند آیا پدر و مادرش اطلاع دارند؟! هستند یا نیستند؟ اینها منشأ این شک شد که خودشان در این جریان دست داشتند و اینها وی را انتخاب کرده اند و احتمال دارد خودشان هم در این جریان دست داشته باشند، بالاخره اتهام ها پیدا شد.

من تا حدی به یاد دارم که آقای بهزاد نبوی را برای بازجویی بردند، آقای تهرانی را هم بازجویی کردند و مدتی هم زندان و منفصل بود؛ ولی من در آن زمان با توجه به اعتمادی که به اینها داشتم اینها را هیچ کدام دلیل بر آن نمی گرفتم که اینها این کاره باشند. از این اشتباهات در گزینش افراد در اوایل انقلاب زیاد رخ داد و لذا بنده همیشه از اینها دفاع می کردم، به خصوص از خسرو که اتهام بیشتری داشت.

من می‌گفتم من اینها را می‌شناسم، زیرا در کمیته - به خصوص خسرو - با ما همکاری داشتند بعد هم در نخست وزیری ایشان در قسمت امور محرمانه و اطلاعات بود؛ لذا هر وقت از من در مورد این آقایان سؤال می کردند من آنها را تبرئه می‌کردم و می‌گفتم من نمی‌توانم به اینها اتهام بزنم. البته خانواده شهید باهنر از من گله داشتند که تأیید و تبرئه مهدوی سبب شد که متهمین واقعی از مجازات نجات پیدا کنند.


منبع: کتاب خاطرات آیت الله مهدوی کنی؛ تدوین دکتر غلامرضا خواجه سروی
انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی


بیشتر بخوانید:
ماجرای پنج دقیقه خواب اضافی آیت الله مهدوی کنی

حربه کثیف ساواک علیه آیت الله فلسفی
ماجرای دیدار خصوصی امام و آیت الله طالقانی چه بود؟

ساواک چطور «شیخ احمد کافی» را حذف کرد؟
https://jahannews.com/vdcb0wbwgrhbzsp.uiur.html
نام شما
آدرس ايميل شما

انشاله روزی به حساب عاملان رسیدگی خواهد شد