قامتبیات، در جبههها رزمنده شجاعی بود و به دلیل اینکه فعال بود وقتی به مرخصی میآمد بیکار نبود و به کار نقاشی ساختمان مشغول میشد.
به گزارش جهان به نقل از فارس، هفته دفاع مقدس فرصت مناسبی بود تا برخی از شهدای استان را معرفی کنیم، از شهید اشتری، جان نثار، خدامردادی وطن و برخی دیگر از شهدا که با ایثار جان خود امنیت و آسایش را به کشور هدیه کردند.
اما یکی دیگر از شهدایی که در طول دفاع مقدس از خود رشادتهای فراوانی به یادگار گذاشته و هنوز هم در خاطر بسیاری از مردم و رزمندگان جای دارد، سردار رشید و دلیر زنجانی قامت بیات است.
قامت بیات در سال ۱۳۴۰ در یکی از روستاهای توابع استان زنجان به دنیا آمد و با حضورش کانون خانواده را گرمتر کرد.
کودکیاش در کوچه پس کوچههای همین شهر، زیر سایه پدر و مادری مهربان و زحمتکش سپری شد. وی کودکی فوق العاده باهوش و با ذکاوت بود و به خاطر هوش سرشاری که داشت، زودتر از سن قانونی به مکتبخانه رفت، به طوری که در هفت سالگی میتوانست به راحتی و با صوتی دلنشین قرآن بخواند.
اوقات فراغتش را با مطالعه کتابهای غیر درسی پر میکرد، دنیای کتابها برای قامت، دنیایی شیرین و وسیع بود که او را به اوج معرفت میبرد.
دوران نوجوانی قامت، مصادف بود با روزهای پرشور انقلاب و او نیز مانند بسیاری از جوانان این شهر، همراه برادرانش به جمع انقلابیون پیوست و جزو افرادی بود که در حوادث انقلاب، در زنجان نقش بسزایی داشت و با سر نترسی که داشت یکی از طراحان حمله به مراکز فساد بود.
بعد از پیروزی انقلاب وارد سپاه شد و با دستور امام مبنی بر ختم غائله کردستان، جزو نخستین نفراتی بود که به آنجا اعزام شد.
قامت پس از گذراندن دوره آموزش فرماندهی در پادگان سعد آباد تهران، به عنوان مربی مدتی در سومار به آموزش نیروهای بسیجی پرداخت و به خاطر سوابق و تواناییهای مدیریتیاش به عنوان نخستین فرمانده از زنجان به منطقه اعزام شد.
سردار بیات مهربان و صبور بود و همین خصوصیات زیبای اخلاقیاش باعث شده بود از محبوبیت خاصی بین نیروهایش برخودار باشد. زمانی هم که به مرخصی میآمد، بیکار نمینشست و به نقاشی ساختمان میپرداخت یا کارگری میکرد.
او بارها و بارها در جبهههای مختلف حضور داشت و با مسئولیتهای فرماندهی گروهان و گردان و با شایستگیای که از خود نشان داده بود، فرماندهی تیپ الهادی لشگر۱۷علی بن ابیطالب به او واگذار شد، او توانست این تیپ را تشکیل و سازماندهی کند.
قامت سر نترسی داشت، این خصوصیت را بارها در او دیده بودم. زمانی که در دار خونین بودیم، با قرارگاه تماس گرفتند و گفتند در بخشی از منطقه عملیاتی مین کاشتهاند که نمیتوانیم آنها را خنثی کنیم. قامت با شنیدن این پیام خودش را به منطقه رساند و با جسارت تمام مینها را خنثی کرد.
قامت سرانجام در ۱۸ بهمن ماه سال ۱۳۶۱ هنگام شناسایی عملیات والفجر مقدماتی به آرزویش رسید و در بیست و یکمین بهار زندگیاش مسافر آسمان شد.
قامت بیات در وصیت نامهاش چنین زیبا و عمیق نوشته است: من پاسدار و وارث خونبهای پانزده قرن خط سرخ شهادتم، در عصر استثنایی و پرمخاطره قرار گرفتهام و مسئولیتها بر دوشم سنگینی میکند... ما باید در صحنه باشیم، اگر نباشیم شیعه نیستیم...