به جرأت میتوانم قسم بخورم پاک ترین فوتبال جهان در ایران است. هیچ جای دنیا به پاکی فوتبال ما مشاهده نخواهید کرد ...
به گزارش جهان، فیروز کریمی گفت و گویی با مشرق انجام داده است که بخشهایی از آن به شرح زیر است:
طنز بودن فیروز کریمی
این مسئله یک حسن است. اگر تا اسم مرا میشنوند متبسم میشوند، یک لطف خدادادی است. اما گفتمانها با هم فرق میکند. برخی به من میگفتند در مصاحبه طناز هستی؛ اما میگویم رک و روراست. شما یک دفعه بیادبی در مصاحبهها از من مشاهده نکردید. مصاحبههای من کلیپ شده و در گوشیهای مردم موجود است. بعضی از آنها را خودم هم دیدم. چندین سال است مصاحبه میکنم؛ اما یک بیتربیتی یا اهانت از من مشاهده نمیکنید. وقتی چیزی را نمیکنیم، خب میگویم که نمی بینم. شما ممکن است با ادبیات خودت بگویید، من با ادبیات خودم میگویم.
مطالب طنز
فی البداهه میآید. مثلا نور ورزشگاه حافظیه را که میبینم، نمیتوانم بروم فکر کنم. همه گفتند این نور غیر استاندارد است. خود آقای پیروانی که مربی فجر بود، به کرات گلایه کرده بود. یک کسی میگوید نور کم است، یک کسی میگوید اگر پروژکتورها عوض شود بهتر است. من هم گفتم نور موبایلم را روی صورت ناظر انداختم. او مدام میگفت بنشین. گفتم به شما چه مربوط است. ناگهان مشاهده کردم ناظر است و گفتم عذرخواهی میکنم، چون دیده نمی شوید فکر کردم یک نفر الکی گیر داده است. این مسئله را به زبان خودم گفتم. گفتند علت کمی نور چیست، گفتم فکر میکنم پایهها را چند چهار راه آن طرفتر گذاشتند. الان هم که خدا را شکر انگار درست شده.
داستان کارگران استادیوم ثامن الحجج مشهد
مثال دیگری بزنم. کلنگ استادیوم ثامن مشهد 35 سال پیش به زمین خورد. قبلا در یک مصاحبه گفتم سی سال پیش برای بازدید آمدم. دو نفر افغانی داشتند کار میکردند. الان هم که به آن جا رفتم، یکی فوت کرده بود و ریش یکی دیگر از آنها هم سفید شده و دسته بیلش کوتاه. پس از مصاحبه استاندار خراسان من را خواست و گفتم قضیه حقیقت دارد. زمانی که پیگیری کردند و دیدند که حقیقت است سریعا دستور مساعد دادند. در نهایت کار ساخت استادیوم در شش ماه تمام شد. انتقادم را کردم و به دل آقای استاندار نشست. بقیه آن را خدا میداند. شاید هم به دل مسئول زمین حافظیه هم نشسته.
پاکترین فوتبال جهان
به جرأت میتوانم قسم بخورم پاک ترین فوتبال جهان در ایران است. هیچ جای دنیا به پاکی فوتبال ما مشاهده نخواهید کرد. ممکن است کسانی که عرضه و لیاقت بازیکن شدن ندارند بگویند از آنها درخواست پول شده و الا همه دنبال این هستند که یک بازیکن پیدا کنند تا به او پول بدهند. مثلا یک تیم را نام ببرید که مجتبی جباری را نخواهد. همه مدیران باشگاهها حاضر هستند او را روی سر بگذارند و برای عقد قرارداد ببرند و بیشترین پول هم به او میدهند.
خرید بازیکن تیم حریف یا داور
اگر وجود داشت من باید از همه زودتر بشنوم، به چند دلیل. اول این که افسر پلیس این مملکت هستم، دوم این که بر مبنای شغل پلیسی و تحصیلات روانشناسی به هرکسی نگاه کنم متوجه میشوم که چند مرده حلاج است. فوتبال ما خیلی پاک است. عرضه نداشتن یک عده باعث این مسئله شده . من به شخصه در مسائل حاشیه و پشت پرده ای هم تیز هستم. پس این مسائل یا در حول و حوش محور دید من نبوده یا این که وجود ندارد. ما بهتر است که نیمه پر لیوان را ببینیم. چون در محوطه دید من ندارد انصاف است که اسم آن را بگذاریم که اصلا وجود ندارد.
انتقال پاس به همدان
من در تلویزیونی هم همان زمان گلایه کردم. الان هم این گله را دارم و تا ابد هم دارم. اگر قرار بود تیمی برود حیف بود که پاس برود. پیکان میشد برود، سایپا میشد برود. گرچه اینها هم حیف هستند، اما پاسی که قدمت نیم قرن دارد و در کشور در کنار استقلال و پرسپولیس یک حریف قوی بود نباید منتقل میشد. استقلال و پاس قهرمانی آسیا را دارند اما پرسپولیس ندارد.
وقتی فیروز به استقلال رفت
دوره استقلال رفتن من دوره به موقعی نبود اما سال بعد از آن در صبا اگر ما مشمول اشتباهات داوری نمی شدیم قهرمان میشدیم. فکر کنم ما چهارم شدیم با کمترین گل خورده و بهترین خط دفاع . در آن سال به گواه کمیته داوران ، 11امتیاز به اشتباه از ما کسر شد. شما اگر این عدد را به ما اضافه کنید، ما قهرمان میشدیم.
دوپینگ در فوتبال
آیا شما شنیده اید که یک مدیر یا مربی رزومه بازیکنی را نگاه کند و بگوید میانگین دوندگی اش فلان قدر بوده پس بازیکن خوبی است و با او قرارداد ببندیم؟! بنابراین بازیکن برای چه باید دوپینگ کند؟ من بازیکنی را میشناسم که الان در تیم ملی است و در یک نیمه فقط چهار بار توپ به پایش خورد.
قرآن همراه فیروز
قرآن عامل توسل است. من با به دست گرفتن قرآن نیرو میگیرم و به من انرژی مثبت میدهد. مثلا یک کسی ممکن است از سقز نیرو بگیرد همانطور که الکس فرگوسن از سقز نیرو میگیرد. اگر شما نگاه کنید میبینید همیشه 500 گرم سقز در دهان اوست و میجود.
علت رفتن به رختکن در دقیقه آخر بازی
آن یک دقیقه آخر را من میروم که اتفاقا جلب توجه و درگیری نشود. اتفاقا آن مسئله کاملا برعکس است. آن مسئله برای فرار از توجه کاذب است. من خیلی از اتفاقات را تجربه کردم و ترجیح دادم که آن یک دقیقه آخر به رختکن بروم. از آن جا تا بلند شوید و بخواهید بروید و از در بیرون خارج شوید و از فضای دید استادیوم بیرون بروید 30 ثانیه طول میکشد، همان جا که پله نیست تا پایین بروید.
شما تا بلند شوید و بخواهید حرکت کنید و بیست، سی قدم جلوتر بیایید 20 ثانیه میگذرد و 40 ثانیه میماند، حالا من 40 ثانیه را میخواهم چه کار کنم؟ من که 94 دقیقه کاری نکردم در این 40 ثانیه میخواهم چه کار کنم؟
حرفهایی که فیروز کریمی در نود زد
من چیز بدی نگفتم. من هیچ وقت اهانت نکردم. مثلا من در بازی راه آهن با صبای قم اعتقاد داشتم که داور دقیقه 94 یک پنالتی به ضرر ما گرفت و همان گلی که خوردیم باعث شد به جام باشگاههای آسیا نرویم. ما قبل از آن هم 10بار به فدراسیون شکایت کرده بودیم که گفتند "اشتباه داوری جزئی از داوری است، عذرخواهی میکنیم" .
کول کردن رییس کمیتهی داوران
آن زمان بود که من داستان حرم تا حرم را گفتم. ما قرار گذاشتیم که از حرم حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیه) تا حرم حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) با کل تیم بدویم و در حین دویدن هم بگوییم "از داوران، خانواده ، بچه محلها ، همشهری ، هم استانی آنها ، از کل ایران و از همه سیاه پوستهای جهان معذرت میخواهیم" ولی امتیاز ما را برگردانید. گفتم حاضرم از قم تا حرم بدوم و رئیس کمیته داوران را هم به نوبت کول کنیم و بدویم و بگوییم "ما معذرت میخواهیم" ولی امتیازاتی که به اشتباه کسر شده را به ما بازگردانید.
ماجرای «ف. ک»
به نظر من نفس در آن دخیل بود و نفسانی بود. زیرا هر کدام از " ف ک "ها که به صورت انفرادی مراجعه میکردند، مسئولان وقت سازمان لیگ و منشور اخلاقی میگفتند منظور ما شما نیستید. ما هم تصمیم گرفتیم یک روز همه با هم برویم.
آنجا گفتم همه " ف ک"ها اینجا هستیم و فقط دو نفر دیگر میمانند. یکی فابیو کاپلو و یکی هم فری کله پز. من فری را هم که کله پزی داشت و قبلا مربی محلی ما بود به فدراسیون بردم. او به فدراسیون آمده بود و گفت من فقط با برنامه نود مصاحبه میکنم. فکر میکرد میخواهند او را مربی تیم ملی بگذارند و داشت رزومه خودش را میگفت. بعدا فهمید قضیه چیست.
سرنوشت کارلوس کی روش
او هم به نظر من یک روز در یکی از بازیهایی که تیم ملی به خارج از کشور رفته ، به ایران بر نمی گردد و از همان جا به کشورش میرود. مثل افشین قطبی.
کفاشیان
علی کفاشیان به نظر من تا بخواهد در کارهای فوتبال جا بیفتد خیلی زمان میبرد . داستان فوتبال ما را اگر الان از علی کفاشیان بپرسید خیلی بهتر از چند سال قبل میتواند جواب دهد.
کفاشیان خیلی خوب میخندند. یک کسی که عبوس است، شماها میگویید مگر کشتی پدرت غرق شده؟ یک کسی که میخندد شما خبرنگارها میگویید مگر عروسی ات است که میخندی؟ بالاخره تکلیف ما چیست! بخندیم یا گریه کنیم؟
نظر فیروز کریمی راجع به عزیزمحمدی
نظمی که لیگ برتر در زمان عزیز محمدی داشت، قبل و بعد از او هیچ گاه نبود. این فصل تا به امروز هفتاد بار لیگ تعطیل شده. کی زمان عزیز محمدی این طوری بود؟ من خودم شاهد بودم و در قیامت هم شهادت میدهم که آن زمان بین پرسپولیس، استقلال و تیم آخر جدول کوچک ترین فرق نبود. اما در رابطه با من، عزیز محمدی اشتباه کرد.
من هیچ قصوری نکرده بودم. من چهارصد بازیکن در لیگ دارم. نصف مربیها شاگرد من بودند. اگر یک کدام از آنها بگوید که پولی یا چیزی به من داده کافی است. از این همه فوتبالیست و مربی که ما تحویل دادیم یک کدام از آنها به جز مارکار آقاجانیان که روز پدر برای من یک لباس آورد، بازیکنها و رفقای دیگر حتی از کربلا برای من یک مهر نیاوردند. مطمئن باشید در قیامت جلوی عزیز محمدی را میگیرم و میگویم او حق من را ضایع کرد و او باعث شد دو فصل در لیگ نباشم. وقتی هم دو فصل نباشی چیزی برای شما نمی ماند.به نظر من هیچ مربی منشوری در فوتبال ایران نداریم.
نظر فیروز کریمی درباره مردم
با مردم گپ میزنم. مردم ما با وفاترین، با وقارترین، بی جوش ترین و با ادب ترین مردم دنیا را داریم. این هم نشأت گرفته از فرهنگ ماست. ما بهترین مردم دنیا را داریم و لذت میبریم. مثلا فردی دستفروش است اما باید دو ساعت اصرار کنی تا پول جنسی که از او میخری را بگیرد.