يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 28 Apr 2024
 
۰
۸

آقای مخبر کراوات نمی‌بندد؟

شنبه ۶ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۰۸:۵۶
کد مطلب: 856232
حاشیه نگاری سفر معاون اول رئیس جمهور به بیشکک؛ از مذاکره با قند پارسی تا یک سخنرانی بی‌سابقه.
آقای مخبر کراوات نمی‌بندد؟
به گزارش جهان نيوز به نقل از همشهری، بالابلند روس مثل اجل معلق بالای سرمان سبز شد، عینکش را کمی جا به جا کرد و بیخ کراواتش را چسبید و هی تکان تکانش داد و زیر لب یک چیزهایی به زبان روسی بلغور کرد. ما هم عینهو جغد براندازش کردیم. طفلکی برای شیرفهم کردن ما به پانتومیم هم متوسل شد.«یعنی چی داره می‌گه؟» این را من به یکی از خبرنگارهای همراهمان گفتم. او هم شانه‌اش را بالا انداخت و به زبان بی‌زبانی گفت «آی دونت نو راشا.» در همین گیرودار که خبرنگار روس داشت تقلای بی‌خود می‌کرد مترجم ما از راه رسید و فرشته نجاتش شد. «اِلآن‌را» شروع به اختلاط با جوانک روس کرد و برگشت رو به ما و حرف عجیبی زد. گفت خبرنگار روس از اینکه معاون اول رئیس‌جمهور ما در یک نشست رسمی آن هم در سطح اجلاس شانگهای کراوات نبسته تعجب کرده. و اضافه کرد که آیا قصد مخبر بی‌احترامی بوده؟ «اِلآن‌را» به یک جواب دیپلماتیک بسنده کرد و گفت نه! و بعد توضیح کوتاهی داد که در آنجا رسم نیست کراوات ببندند.

برای غزه و مردم بی‌دفاعش
می‌خواهم از روی دست این کارگردان‌های هالیوودی کپی کنم و فلش بک بزنم و برگردم به فرودگاه مهرآباد، پاویون جمهوری، جایی که سفرمان از آنجا آغاز می‌شود. پاویون جمهوری نرسیده به ترمینال یک است. خیابانی کوتاه که انتهایش به عمارت کوچکی می‌رسد که چیزی شبیه سالن‌های سی‌آی‌پی فرودگاه می‌ماند که برای استراحت و توقف کوتاه قبل از پرواز است. فقط از اقبال نامراد برای بخت برگشته‌ای مثل من که شیفته غذا هستم هیچ‌چیز دندان‌گیری ندارد. تأکید می‌کنم مطلقا. آدم برای خودش که هیچ دلش برای معاون اول رئیس‌جمهور هم کباب می‌شود. یک ربع نیم ساعتی بیشتر طول نکشید که معاون اول به همراه وزرای نفت و شهرسازی از راه رسیدند و رفتند در سالن دیگری که برای نشست خبری پیش از ترک تهران تدارک دیده شده. از میان حرف‌های مخبر در نشست یک جمله کلیدی‌تر است و بعدها هم در طول سفر در هر گفت‌وگویی که با مقامات مختلف دارد آن را تکرار می‌کند؛ وآن اینکه باید فشار بیشتری بر رژیم صهیونیستی آورد تا به جنگ پایان دهد و ایضا اینکه اجلاس نخست‌وزیران شانگهای بهترین فرصت برای حمایت از غزه و تقویت صلح است. در طول پرواز تنها چیزی که برایم تعجب‌آور است تصویری است که از پنجره هواپیما می‌بینم.

برای رسیدن به قرقیزستان باید از مرز هوایی ترکمنستان و ازبکستان بگذریم. فکر کنم بالای سر ازبکستان بودیم که منظره عجیبی توجهم را جلب کرد. برای مدت زیادی چشمم فقط زمین کشاورزی دید و تک و توک روستایی در دلش. زمین‌های کشاورزی از آسمان به شکل مربع مستطیل‌های خیلی منظمی به چشم می‌آمدند. درست همان موقع بود که تصویر زمین‌های کشاورزی گیلان و مازندران مثل فیلمی که در مرحله ظهور کم‌کم ظاهر می‌شود در ذهنم روشن شدند. زمین‌هایی که حالا به یمن بسازبفروش‌ها جایشان ویلا سبز شده. بگذریم... وارد مرز هوایی قرقیزستان که می‌شویم کوه پشت کوه و دشت پشت دشت پیداست. رشته‌کوه‌ها دست در گردن هم انداخته‌اند و طبیعت از همین ارتفاع چند هزار متری هم دلبری می‌کند.

   فارسی مثل شکر در قرقیزستان
حوالی 15 به‌وقت بیشکک می‌رسیم؛ فرودگاه ماناس. تشریفات مرسوم انجام می‌شود و یکی از وزرای قرقیزستان به استقبال مخبر می‌رود. فرش قرمز که همان است و تنها تفاوت سربازهایی هستند که به جای تفنگ، شمشیر دستشان هست و دسته آن را تا نوک دماغشان بالا آورده‌اند و خیلی عصا قورت داده ایستاده‌اند و چپ چپ مهمانان را بدرقه می‌کنند. سوار ون مشکی رنگی می‌شویم و یکراست راه می‌افتیم سمت هتل. خانم جوان ریزنقش با فارسی روان و لهجه شیرین قرقیزی به استقبالمان می‌آید و خوشامد می‌گوید. یادتان باشد اول این وجیزه تعریفش را کردم. الانورا را می‌گویم. اینجا در بیشکک زبان فارسی خوانده وبعد هم آمده ایران برای تحصیلات تکمیلی و فوق‌لیسانسش را از دانشگاه شهید بهشتی گرفته. تسلطش به فارسی حیرت‌انگیز است. می‌گوید بیشتر از 3هزار کلمه فارسی مثل نان و ارزان و پرده و... در زبان قرقیزی وجود دارد. دلیلش؟ دو کلمه بیشتر نیست: راه ابریشم. مسیری که تجار ایرانی باید برای رسیدن به چین از آن می‌گذشتند. فرودگاه تقریبا چسبیده به شهر. در فاصله کوتاه فرودگاه تا هتل این موارد برایم جالب بود؛ خیابان‌های خلوت و خودروهای شیک خارجی؛ بیشتر خودروهای ژاپنی و کره‌ای و تک و توک آلمانی و به ندرت فسیل‌های روسی مثل لادا. ساختمان‌ها به سبک معماری شوروی سابق و اغلب شهرهای سوسیالیستی؛ نظم خشک و تکراری، فضاهای بی‌روح و بناهای یک شکل. و شهر مملو از گشتی‌های پلیس که طبیعتا دلیلش همین اجلاس شانگهای و مسئله تامین امنیت بود.
https://jahannews.com/vdcds90jxyt0kx6.2a2y.html
jahannews.com/vdcds90jxyt0kx6.2a2y.html
برچسب ها: مخبر مذاکره غزه
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


رضايي ع ر
Iran, Islamic Republic of
لابد خارجي هايي كه به ايران مي آيند و كراوات بسه اند يه جور بي احترامي تلقي مي شود . !!!!
رضايي ع ر
Iran, Islamic Republic of
خب كراوات هم مثل ساير مظاهر فرهنگ غربي است
مثل مبلما ن و آشپزخانه اوپن و كت و شلوار و ماشين و موتور و .... حالا چرا كراوات مستثني شده
يكي بايد توضيح بده !!؟
تبوذر
Iran, Islamic Republic of
کراوات به مثابه صلیب هست.
آیا جایز است یک مسلمان صلیب بگذارد؟؟؟
United States
در غرب هم به تدریج کراوات حتی در بین دولتمردان از مد افتاده و فقط در مراسم و مکان های محدودی که بخواهند خیلی رسمی و شیک و آنکادر شده باشند از کراوات استفاده می شود. کراوات هم دیگر به معنی صلیب نیست چون بسیاری از غیر مسیحیان در جهان اعم از هندوها و چشم بادامی ها و یهودی ها و مسلمانان فقط برای مرتب به نظر رسیدن از آن استفاده می کنند.
رضايي ع ر
Iran, Islamic Republic of
اين درسته می تونه يه نماد براي جنتلمن بودن و مرتب و آراسته بوده بشمار مياد
اگرچه برخي گانگسترها و دزدان كلاس بالا هم از كراوات احتمالا"‌استفاده مي كنند /
مرصاد
Iran, Islamic Republic of
پیراهن یقه دار ؛ برای بستن کراوات است ، کاش همه مسئولان ما ، همانند مردان وزارت خارجه ، پیراهن بی یقه میپوشیدند !!
مرصاد
Iran, Islamic Republic of
دستور اسلام این است که ؛ خود را شبیه غیر مسلمانان نکنید !!
Denmark
کت و شلوار چی مال مسلمونه بوده؟