به گزارش جهان نيوز به نقل ازفارس، صادق کرمیار نویسنده و کارگردان رمانهایی مانند «نامیرا» و «دشتهای سوزان» و سازنده سریالهایی همچون «یک روز قبل» و خاطرات مرد «ناتمام» در صحفه مجازیاش شرح دیدار خود و چند نفر از نویسندگان را با رهبر معظم انقلاب را روایت کرد که در این گزارش بخش سوم آن تقدیم میشود.
دیدار، بخش سوم
امام علی(ع) از نوجوانی تا شهادت
دوست دارم کلمات انعطاف بیشتری داشته باشند، پس لازم است، روایت صمیمیتر باشد و برای روایت صمیمی دوست دارم به جای واژههای رسمی در خطاب و اشاره که مرا دور میکند، از واژههای صمیمیتر استفاده کنم.
برای خطاب ترکیب (آقای خامنهای) را به کار ببرم و برای اشاره از مفرد مذکر حاضر استفاده کنم که جمع مذکر مرا غائب میکند و از حضور میکاهد که حضور هم مراتبی دارد، مانند وجود.
به هر روی، وقتی آقای خامنهای شروع به گفتن پاسخ کرد، نگاه از من برداشت تا خطابش به همه باشد. گرچه پرسش از آن من بود، اما پاسخ به همه تعلق داشت؛ چه آنان که در جمع حاضر بودند و چه آنان که نبودند و بعدها میشنیدند.
نگاهی به دوستان نویسنده انداخت و نگاهی به آن سوی مجلس که حاج آقا مسعود خامنهای و آقای حسین محمدی نشسته بودند و چند نفر دیگر که نمیشناختم و همگی کنجکاو منتظر پاسخ بودند.
در همین حال، یکی دو پسر بچه حدود 5-6 ساله آمدند وسط سالن و بیخیال جمع، شادمانه باهم صحبت میکردند. گرچه حضورشان حس نمیشد، اما گرمی دورهمی خانوادگی از جنس مجالس روضه و سفرههای نذری را به من منتقل کرد.
بعد هم بی آنکه با کسی کاری داشته باشند یا کسی با آنان کاری داشته باشد، چرخی زدند و در همان حال گفتگو رفتند. انگار پی چیزی آمده بودند که نیافتند.
همین باعث شد، گرفتگی عضلات روحی که در چنین جمعهایی طبیعی است، باز شود و احساس صمیمیت کنم و شاید همین حس صمیمت باعث شد در اینجا به واژهها و نثر و روایت روانتر احساس نیاز کنم.
تازه دریافتم وجود و حضور کودکان در هستی چقدر مهم و تأثیرگذار است.
باز هم تکرار میکنم که پاسخ آقای خامنهای نقل به مضمون است تا دوستان بعدتر بر من خرده نگیرند.
گفتند: آنچه در مورد شخصیت امام علی(ع) برجسته و بارز است، پایداری ایشان بر حق و حقیقت است. امام از سیزده سالگی همراه پیامبر(ص) بودند و از همان زمان که با حق آشنا شدند تا پایان عمر بر حق پایدار ایستادند و هیچ عاملی باعث نشد ذرهای از موضع حق و حقیقت عدول کنند و نیز هیچ چیز نتوانست برایشان تأثیر بگذارد تا از حق چشمپوشی کنند.
این پاسخ شاید در نظر نخست ساده به نظر برسد، حتی برای حاضران در جلسه هم عادی به نظر آید، چون مسئله و دغدغه آنان در آن جلسه چنین موضوعی نبود. اما برای من که از نوجوانی تاکنون درباره امام علی(ع) جسته گریخته خواندهام و شنیدهام، اصلا ساده و عادی نبود؛ یعنی از کتاب جاذبه و دافعه علی(ع) استاد مطهری که در سال دوم دبیرستان خواندم تا کتاب الارشاد شیخ مفید که اخیرا خواندم به ویژه در این یکی دو سال اخیر که برای نوشتن رمان تحقیق میکردم و بارها درباره ابعاد وجودی حضرت خوانده بودم و تحلیلهای گوناگون را دیده بودم چرا این پاسخ به نظرم ساده نبود؟
عرض میکنم
این پاسخ شاید برای یک خطیب به عنوان محور سخنرانی جالب باشد یا برای یک پژوهشگر دینی بتواند به عنوان یکی از سرفصلهای کتابش انتخاب شود، چنانکه دیدهایم و خواندهایم. اما برای کسی که میخواهد درباره امام رمان بنویسد، موضوع فرق میکند.
وقتی میگوییم تحقیق درباره یک موضوع باید با هدف تحقیق هماهنگی داشته باشد، به همین معناست که تحقیق درباره امام علی(ع) اگر با هدف نگارش زندگینامه باشد با هدف نگارش رمان کاملاً متفاوت است و تحقیق اول اصلاً به کار نویسنده نمیآید. یا تحقیق دانشجویی با تحقیق یک مسیحی در این باره کاملا تفاوت دارد.
از همین روست که نویسنده برای نگارش رمان نمیتواند به پژوهشهای دیگران تکیه کند، گرچه میتواند از آنها استفاده کند؛ زیرا اساساً مسیر پژوهش نیز برای نویسنده موضوعیت دارد. مانند سفری که تنها رسیدن به مقصد هدف نیست که مسیر رسیدن نیز اهمیت دارد.
این که چرا این پاسخ برای من جامع و مانع بود و مسیر پژوهش مرا هموار کرد، باید به مقوله مهندسی معکوس اشاره کنم تا بتوانم منظورم را بهتر و دقیق تر تشریح کنم.