ابن عباس می گوید: علی(ع) چهار ویژگی دارد که دیگران ندارند. وی نخستین کسی است که با رسول خدا نماز خوانده است، در هر جنگی پرچم رسول خدا را در دست داشته، در هر ستیزی که دیگران گریخته اند ایستادگی کرده و کسی است که رسول خدا را غسل داده و در قبر نهاد
را قبول داریم که مثل قرآن مصون از اشتباه باشد. عقل نیز چون اهل بیت ما را به آن راهنمایی نموده اند مورد تاکید است.
عمده نهج البلاغه مربوط به دوران حکومت امیرالمومنین است. از این جهت این سخنان کسی است که در یک چالش عینی و انضمامی با مسائل درگیر شده و سخن می گوید
وثوق صدوری یا خبری و سندی یا مخبری در همین باره است. تا قبل از مرحوم شهید ثانی در سند بیشتر خود محتوا مورد توجه قرا می گرفت. اما از زمان مرحوم شهید ثانی به طور انحصارگرایانه ای بر وثوق مخبری تاکید شد. در اینجا بحث مرسل بودن نهج البلاغه مطرح می شده است. مرسل یعنی رها شده و در اصطلاح علم حدیث به حدیثی گفته می شود که راوی آن معصوم را درک نکرده باشد؛ خواه واسطه تا معصوم یک نفر و یا بیشتر باشد. از آنجا که سید رضی در قرن چهارم می زیست شایسته بود که نام راویان را تا امام علی علیه السلام ذکر می نمود و به یک باره نمی گفت: «و من کلامه علیه السلام» و یا «من خطبه علیه السلام». اینجا باید گفت که مرحوم سیدرضی که نهج البلاغه را جمع آوری کرده در مقام جمع آوری یک کتاب فقهی و حدیثی نبوده و ایشان به دنبال تدوین کتابی در حوزه بلاغت و فصاحت بوده است. لذا نیاز نمی دیده که اسناد روایات را ذکر کند. به خاطر همین بر خلاف کتاب هایی مثل کافی و وسائل الشیعه و... در نهج البلاغه سلسله روات نقل نمی شود. همین باعث شده که نهج البلاغه خیلی مورد اعتنا قرار نگیرد و یک نوع مهجوریتی برای آن ایجاد شود.
تا قبل از مرحوم شهید ثانی در سند بیشتر خود محتوا مورد توجه قرا می گرفت. اما از زمان مرحوم شهید ثانی به طور انحصارگرایانه ای بر وثوق مخبری تاکید شد. در اینجا بحث مرسل بودن نهج البلاغه مطرح می شده است
هر کس به دنیا نگاه کند، دنیا او را کور می کند و هر کس با دنیا نگاه کند، دنیا او را بینا می کند. یعنی با حرف «به» یا «با» بحث نگاه به دنیا را توضیح داده اند.
علی(ع) حکومت را حق خودشان می دانستند و بارها به آن اذعان داشتند، ایشان چند ماه اول را هم سعی کردند این حق از دست رفته را برگردانند، منتهی ایشان هیچ گاه هیچ اقدامی که موجب شکستن وحدت شود انجام ندادند
توانست در مقابل آن ساکت باشد طرح سنت شیخین در مقابل سنت پیامبر بود. در تقسیم بیت المال به حضرت اعتراض می شد که مثلا خلیفه دوم بیت المال را اینگونه تقسیم نمی کرد، امیرالمومنین می فرمود که پیامبر در مورد بیت المال اینگونه عمل می کرد، سنت پیامبر افضل بر سنت خلفای بعد از اوست.