شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 18 May 2024
 
۸
۱۱۸
شباهت‌های تاریخی در جریان نفوذ(3)؛

چگونه نفوذ در بیت آیت الله"شریعتمداری"از یک‌مرجع، یک فقیه "ضد انقلاب" و "جدایی طلب" ساخت؟!

پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۰۰
کد مطلب: 466141
سید محمدکاظم شریعتمداری که در ۱۵ دی ۱۲۸۴ ه.ش در تبریز متولد شد و در ۱۴ فروردین ۱۳۶۵ دار فانی را وداع گفت. وی از مراجع بزرگ شیعه به حساب می‌آمد و علاوه بر آن حزبی را نیز به نام حزب "جمهوری خلق مسلمانان ایران" و همچنین موسسه‌ای را به نام دارالتبلیغ اسلامی را اداره می‌کرد.
چگونه نفوذ در بیت آیت الله"شریعتمداری"از یک‌مرجع، یک فقیه "ضد انقلاب" و "جدایی طلب" ساخت؟!
گروه سیاست جهان نيوز، *دکتر مهدی گلجان ـ  آیت‌الله شریعتمداری در یک نگاه تاریخی شاید فقط و فقط یک مخالف امام خمینی (ره) در عقیده و عمل جلوه کند ولی آنچه با توجه به زوایای دیگر شخصیتی ایشان و همچنین نگاه جامعه‌‌ شناختی به آن دوره به دست می‌آید این است که او خواسته یا ناخواسته تبدیل به رهبری موسوم به جریان "اسلام مداراگر" یا "تجددخواه" شد و هیچ‌گاه با انقلاب اسلامی چه در مفهوم و چه در عمل سر سازش نداشت.

سید محمدکاظم شریعتمداری که در ۱۵ دی ۱۲۸۴ ه.ش در تبریز متولد شد و در ۱۴ فروردین ۱۳۶۵ دار فانی را وداع گفت. وی از مراجع بزرگ شیعه به حساب می‌آمد و علاوه بر آن حزبی را نیز به نام حزب "جمهوری خلق مسلمانان ایران" و همچنین موسسه‌ای به نام دارالتبلیغ اسلامی را اداره می‌کرد. اختلافات ایشان و امام خمینی (ره) به بعد از انقلاب اسلامی برمی‌گردد و عوامل اصلی و اساسی آن عبارت بودند از:

۱-‌ مخالفت آیت الله شریعتمداری با اصل انقلاب اسلامی و شکل‌گیری حکومت جمهوری اسلامی

۲- مخالفت ایشان با اختیارات ولی فقیه در اصل ۱۱۰ قانون اساسی

۳- پس از دستگیری صادق قطب‌زاده و اعتراف او به جرمش یعنی تلاش برای کودتا و براندازی نظام که به کودتای نوژه معروف شد و با بمب‌گذاری در خانه امام خمینی (ره) همراه بود، آیت‌الله شریعتمداری به طرفداری از قطب‌زاده و سایر همدستان خصوصا احمد عباسی داماد خود و سید مهدی مهدوی و دکتر جواد مناقبی که رابطین این کودتا بودند، پرداخت.

البته کار به همین جا ختم نشد، در پی اصرار آیت‌الله شریعتمداری بر مخالفت با امام خمینی (ره)، رهبر کبیر انقلاب در همان ایام پیامی برای ایشان فرستادند و ایشان را به خروج از حزب و کناره‌گیری از این جریان و عدم حمایت از کودتاچیان توصیه نمودند ولی چه سود که برخی از طرفداران ایشان که بی‌گمان توسط عوامل نفوذی ضد انقلاب هدایت می‌شدند به خیابان‌ها ریخته و ضمن تصرف رادیو و تلویزیون تبریز به شورش و اغتشاش پرداختند، نهایتا برخی از عوامل اصلی این جریان شناخته‌ شده، دستگیر و پس از محاکمه اعدام شدند و حزب ایشان نیز رسما منحل شد.

در هشتم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ آیت‌الله شریعتمداری توسط جامعه مدرسین و روحانیت مبارز همراه با ائمه جمعه سراسر کشور از مرجعیت خلع گردید.

از جمله کسانی که موجب گردید تا نام شریعتمداری مجدد بر سر زبان‌ها بیافتد محسن کدیور بود که با طرح اعاده حیثیت از یک مرجع موجب گردید تا شریعتمداری مجددا در بوته تحلیل و تعمق تاریخی قرار گیرد.

دقیقا عملکرد آیت‌الله شریعتمداری در حالت خیلی خوش‌بینانه، متکی به یک برداشت فقهی متفاوت از امام خمینی (ره) از مقوله حکومت اسلامی بود ولی پس از صدور بیانیه‌ای علیه اختیارات ولایت فقیه آن هم در آستانه همه‌ پرسی قانون اساسی جمهوری اسلامی از فضای سیاسی کشور حذف گردید و از آذر ۱۳۵۸ تا آخر عمر در خانه خود محصور شد. آنچه محسن کدیور به آن توجه نداشته و ندارد روی دیگر سکه است و آن آبروداری امام خمینی (ره) در پرونده آیت‌الله شریعتمداری و بیت ایشان بود.

امام خمینی (ره) در مورد آیت‌الله منتظری نیز همین طور رفتار کردند. "یعنی سیاست مدارا"، تا جایی که حتی وقتی بیماری کلیوی آیت‌الله شریعتمداری که سابقه طولانی هم داشت تشدید شد امام (ره) دکتر غلامرضا باهر که به طبیب‌العلماء مشهور است را شخصا به حضور می‌طلبد و برای مداوای ایشان توصیه اکید می کنند، که موضوع در خاطرات دکتر باهر به آن اشاره شده است.

نکته اساسی و مهم در این فرآیند این است که با انتشار خبر انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی با وظیفه تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی آیت‌الله شریعتمداری به مخالفت صریح می‌پردازد و می‌گوید اگر چنین مجلسی تشکیل شود در همه‌پرسی قانون اساسی شرکت نخواهد کرد. وی در روز سه‌شنبه مورخ ۲۲ خرداد ۵۸ در گفت‌و‌گو با نماینده خبرگزاری فرانسه می‌گوید: "در صورتی که نتوانیم مجلس موسسان را به مسئولان امور بقبولانیم و بخواهند قانون اساسی را به رفراندوم (همه‌پرسی) بگذارند امکان دارد در این رفراندوم شرکت نکنم، اما قصد ندارم علیه رفراندوم علنا مبارزه کنم، علت مخالفت بی‌اعتمادی به ملت ایران نیست بلکه معتقدم و براساس اعتقادم چنین کاری می‌کنم."

آيت‌الله شريعتمداري بي‌گمان در اشاعه و ترويج نوعي گفتمان اسلام ضدانقلابي نقش برجسته‌اي داشتند و بيت ايشان خصوصا داماد ايشان در این زمينه بسيار فعال عمل مي‌كردند، هر چند شايد با حالت بسیار خوشبينانه بگوييم كه خود او متوجه چنين نقشي نبوده يا اگر هم بوده آن را از نوع اختلاف‌هاي اجتهادي و فقهي با امام (ره) مي‌دانست و‌لی ‌آنچه در صحنه عمل اتفاق افتاد و مورد بهره‌برداري جريان‌هاي معارض انقلاب در داخل و خارج قرار گرفت، تضعيف جايگاه رهبري امام خميني (ره) و انقلاب اسلامي ايران بود.

بعدها وقتي داماد آيت‌الله شريعتمداري در جريان كودتاي نوژه دستگير و به همكاري با كودتاچيان اعتراف مي‌كند حمايت آيت‌الله از اين كودتا و جريان‌ برانداز نيز همه و همه مانند قطعات يك پازل كنار هم مي‌نشيند و به نقش او در هجمه‌هاي صورت گرفته به انقلاب هويت بيشتري مي‌بخشد، گرچه خيلي‌ها به دنبال پاك كردن صورت مساله هستند و بودند يعني مبرا نمودن آيت‌‌الله شريعتمداري در اين پروسه ولي آنچه تاريخ به ما مي‌گويد همكاري و تمايل آيت‌الله با چنين جرياني بوده است.

در نهايت مي‌توان گفت اشتباه اصلي آيت‌الله اين بود كه جريان نفوذ را نشناخت و ندانسته توسط همين جريان مقابل انقلاب قرار گرفت. جريان نفوذ در بيت ايشان كه توسط داماد ايشان هدايت و رهبري مي‌شد توانست از ايشان كه شاید يار و ياور امام (ره) در جريان انقلاب و بعد از آن باشد، چهره يك فقيه مخالف بسازد و آن را بيشتر فقهی و اجتهادی جلوه دهد تا سياسی، در حالی كه تاثير سياسي اين اختلاف به مراتب عميق‌تر از اختلافات فقهي بود.

در كتابي كه توسط مركز اسناد انقلاب اسلامي به چاپ رسيده اسناد فراوانی در این زمینه وجود دارد كه تحت عنوان "آيت‌الله شريعتمداری به روايت اسناد" منتشر شده است. از سند ملاقات محرمانه رئيس شهرباني قم با ايشان كه در آن آيت‌الله قول مي دهد تا بر عليه رژيم سخن نگويد بلكه تلاش خواهد كرد تا امام خمينی (ره) را هم از مبارزه منصرف نمايد، تا اشاره به تماس تلفنی رئيس شهربانی قم با خود كه مي‌گويد: نتوانسته‌ام امام را به ترك مبارزه راضی كنم (محرمانه ۱۳۴۲/۱/۱۸)
*هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس
https://jahannews.com/vdcjxmexvuqemvz.fsfu.html
jahannews.com/vdcjxmexvuqemvz.fsfu.html
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
آیت الله شریعتمداری اگر چه مردی وارد به فقه و اصوا بود ولی باز هم به ماثبه دیگر رویدادهای صدر اسلام یکی از عزیزانش - این بار داماد - باعث شد که از مسیر اسلام راستین، پای در خاکی نهد
همیشه وقتی انقلاب میشه یه عده جمع میشن و یک سری اصول رو قبول میکنند بعد از انقلاب نوبت سهم خواهی میشه و این داستان ها پیش میاد
Canada
او فقط نظرش را گفت و در پای نظرش ماند. چون آیت الله العظمی بود. گناه اعلام نظر و استقامت در نوع دیدگاه چیست؟
محسن
اگر منظورتان از آیت الله العظمی بودن فقیه بودن و مسلط بودن به فقه و اصول است. طلحه و زبیر و شریح و قاضی و خیلیهای دیگر در صدر اسلام آیت الله تر از این متاخرینی بوده اند که در برابر ولی فقیه زمان ایستادند. مهم خط و فکر است نه سواد و عنوان باید دید که در زمین چه کسی بازی می کنیم
محسن
ببخشید من به نظر شماره1728683 اشتباهی مثبت دادم باید منفی رو می زدم
Iran, Islamic Republic of
گناهش اینه ک نظرش مورد دار بود
ایشان ایت الله نبود آیت ابلیس بود
Iran, Islamic Republic of
تند نمی ری داداش؟؟؟
Iran, Islamic Republic of
کافر همه را به کیش خود
سایت خبری و تحلیلی جهان ممنون از اینکه روشنگری را در دستور کار خود دارید .نسیل جوان ما قطعا به چنین روشنگری های خوب و مفید نیازمد هستند . خسته نباشید .خدا قوت
روشنگری یعنی همان بصیرت افزایی دیگه
Iran, Islamic Republic of
شماها اگر خیلی نگران مسئله نفوذ هستید پیگیر سخنان حیدر مصلحی وزیر اطلاعات احمدی نزاد باشید که گفت در دفتر احمدی نزاد نفوذی وجود داشت. شماها هیچوقت این مسئله را نه پیگیری می کنید نه بازتاب مناسب می دهید. حال درنطر بگیرید این حرفها را وزیر دولت خاتمی در مورد دولت خاتمی می گفت . تا قرنها برای شما سوزه برای تخریب اصلاحطلبان بود. حالا چون نوبت به خودتان رسید همه چیز را به ندانستن و فراموشی می زنید. دین ندارید لااقل ازاده باشید
دوست گرام تا یه صحبتی میشه شما زودی میگید احمدی نزاد ..خوب اونم ممکنه خطا کنه یا در دفتر ایشون هم نفوذی بوده ولی این چه ربطی به بحث حاضر دارد ....الان ماشین فلان شخصیت اصلاح طلب هم تو خیابون پنچر شه مشکل از احمدی نزاد است بس کنید دیگه این شگرد دیگه جواب نیده تا کی فرا فکنی
حسین نیکنام
Netherlands
یک - در دفتر با هنر و رجائی هم نفودی بود و این دو شهید بزرگوار با خون خود تاوان اشتباهات دیگران را پرداختند
دو - اگر حرف آقای مصلحی صحیح است ، پس ایشان در این جریان دست دارد و اگر غلط است ایشان شایسته نیست.
فرآن بخوانیم
Canada
تمام مشکلات فعلی ایران از دولت نهم و دهم است. ...
Iran, Islamic Republic of
مشکلات فعلی؟!!!!
از زمان ماداه هر مشکلی داریم تقصیره محمود ایناست
به نظرم جوانان شاید از کودتای قطب زاده و نقش ایشان و حمایت ایت الله شریعتمداری از او چندان خبر نداشته باشند کار ارزشمندی نمودید
یک میلیون لایک داری. خاک پاتو می بوسم
اامان از این اقا زاده ها و اقا داماد ها و عروس خانوم ها که دودمان حضرات را بر باد میدهند ...اعوذ بالله
سید حمید روحانی کتابی دارد به نام شریعتمداری در دادگاه تاریخ بسیار کتاب خواندنی است که در کنار کتابی که نویستده معرفی کرده میتواند به درک بیشتر مخاطب از این جریان کمک کند .
United States
کتاب هم خواندنيست حتما بخوانيد
با تشکر از جهان لطفا در خصوص بیت ایت الله شیرازی و تشیع لندنی هم صحبت کنید
انچه امروزه مهم است تکرار این تجربه است متاسفانه هنوز هستند کسانی که دارند این تجربه ها را تکرار میکنند
آکنده
چرا این فرد و جریانی که دست کم مربوط به سی سال قبل است را دامن میزنید؟ مگه تمام مشکلاتمان حل شده فقط همبن قضیه مرده باقی مانده است؟.
ناشناس
جناب آکنده مشکل اینجاست که جریان نفوذ از بدو پیروزی انقلاب تا کنون هنوز ناکنده
خوب برای اینکه اشتباهات تکرار نشه باید تاریخ رو مکرر یاد امری کرد .یعنی چه که این مطلب مال سی سال پیشه
Romania
از تاریخ عبرت بگیرید ودرس بیاموزید وسرمشق بگیرید
من سوال که برام پیش میاد اینه چطور شریتمهداری ومنتظری والان هاشمی وموسوی وکروبی وخاتمی همه با اون همه مسولیت در انقلاب غیر خودی حساب میشوند حتی بازرگان وبنی صدر وخیلی های دیگه
سرور
جواب‌:می شود به این لیست مسعود رجوی را هم اضافه کرد.
خدا لعنتش کنه
Iran, Islamic Republic of
خدا رحمت کنه همه رفتگان را .
نام نیک دیگران ضایع مکن تا بماند نام نیکت یادگار
تلاش دشمن هنوز برای براندازی نظام ادمه دارد مواظب این انتخابات باشید خیلی مهم و حساس است
سيد كاظم شريعتمداري از جمله چهره‌هايي بود كه همگام با جريانات سلطنت طلب و ملي گرا، تا سرحد امكان براي ابقاي حكومت پهلوي تلاش كرد و البته موج گسترده انقلاب به رهبري حضرت امام خميني(ره)، تلاش‌هاي وي را ناكام گذارد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز در حركتي جدايي‌طلبانه تلاش كرد تا با تاسيس حزب خلق مسلمان، منطقه آذربايجان را عملا در اختيار بگيرد.
زشت ترين اقدام حاميان وي حمله به شهر قم با قصد ارعاب مردم و نيز حمله به بيت امام خميني بود كه با هوشياري مردم انقلابي اين شهر، اين حركت ناكام بود.

در سال 1361 و با افشاي طرح صادق قطب زاده براي كودتا، معاونت وي دراين حركت محرز و در اقدامي تاميني و تنبيهي در منزل خود محصور گشت.
خلق آذربایجان با چوب و چماق و بعضا اسلحه گرم به قم حمله کردند.
آقای سید حمید روحانی در کتاب "شریعتمداری در دادگاه تاریخ" ریز این قضایا همراه اسناد و مدارک را آورده اند.
البته این کتاب به دلیل عدم چاپ مجدد کم یاب شده
تبریز کم مصیبت نداشته
صفا
کافی است تاریخ مبهمش را ورق زنی تا دهانت از شگفتی مصیبت ها باز بماند
اندیشه های خوب و بد بسیار همواره در آنجا بوده و هست

بدانش تا توانسته اند رانده اند و یک روزه خوبانش آنها را تف کرده اند

این وضع باز ادامه دارد و امروزه گروهای فعالند تحت عنوان پان ترک که بر علیه استقلا کشور میرانند و خود را زاده گرگ میدانند تا کی باشد که خوبان تبریز آنها را در یک روز تف کند
اینکه خودش آمد جلوی دوربین تلویزیون و اسغفار کرد از عملکردش و از امام ومردم عذر خواهی کرد نشان از بیراهه رفتنش بود شکی در آن نیست .
ایشان با قطب زاده در کودتا علیه نظام همکاری داشت و به جرم خود اعتراف کرد .
اما عذر خواهی ایشان هم جای خود دارد که باید یک پوئن مثبت داده شود بر عکس منتظری که هرگز حاضر نشد به اشتباه خود اقرار کند .
مهمان
بله به زوره تهدید خانواده وبیت شون اومدن تلوزیون....
بی بی سی فارسی سال قبل مطلبی را که نوشته یکی از قلم بدستان مزدور است در این باره منتشر کرده و سعی در مظلوم نشان دادن وی و حمله به امام خمینی کرده است.
خوب است این شخصیت و حزب خلق مسلمان بیشتر برای مردم شناسانده شوند از جمله سخنان و مطالب امام در باره این جریان.
گزارش های زیادی توسط ساواک تهیه شده که نشان از تقابل ایت الله شریعتمداری با امام خمینی(ره) دارد. ساواک بارها احساس شریعتمداری نسبت به امام(ره) را گزارش نموده و در مقاطع حساس، از این مساله، برای تضعیف موقعیت امام خمینی(ره) استفاده کرد. البته اظهارات و اقدامات شریعتمداری بر علیه امام خمینی(ره) اوایل شدید بود، اما رفته رفته با نزدیک شدن به سال های پایانی عمر حکومت پهلوی، این اظهارات به صورت مخفیانه تر بیان می گردد. در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، یک بولتن 31 صفحه ای وجود دارد که تاریخ آن به 1/7/57 یعنی 4 ماه قبل از انقلاب اسلامی، باز می گردد. ظاهراً مقامات ارشد رژیم پهلوی، در آخرین تلاش های خود برای حفظ سلطنت، دست به دامان ایت الله شریعتمداری شده اند و از او کمک و راهنمایی خواسته اند. گزارش این دیدار به صورت بولتن در اختیار مقامات بالا و به احتمال زیاد شخص محمدرضا پهلوی قرار گرفت.
در سال 1359، کودتایی در ایران طراحی شد که در هیچ نقطه ای از جهان سابقه نداشت. این کودتا بیشتر شبیه جنگ بود. در این کودتا، قرار بود محوریت با نیروی هوایی باشد و از هواپیماهای جنگنده و بمب افکن استفاده گردد. این موضوع در جهان سابقه نداشت. کودتای نوژه که حاصل طراحی چندین نهاد اطلاعاتی و امنیتی و سیاسی بود، ابعاد بسیار وسیعی داشت و به گونه ای طراحی شده بود که احتمال شکست در آن صفر بود. در جریان انقلاب، از سربازان برای سرکوب مردم استفاده شده بود. اما در کودتای نوژه، ارتشیان متخصص شامل خلبانان و کماندوها که در زمان شاه برای جنگ با ابرقدرت شوروی آموزش دیده و تربیت شده بودند، در مقابل مردم بی دفاع قرار می گرفتند. اگر در جریان انقلاب مردم سینه در برابر گلوله سپر می کردند، در جریان کودتا قرار بود از بمب های خوشه ای و 750 پوندی برای قتل عام مردم استفاده شود. در مرحله ی اول، هواپیماهای بمب افکن به بمباران مراکز حساس سیاسی و انقلابی می پرداختند و سپس مردم بی دفاع را که برای دفاع از انقلاب به میدان آمده بودند به وسیله ی شکستن دیوار صوتی می ترساندند و در صورت نیاز، از بمب های چند تُنی برای کشتن مردم استفاده می شد.

در مرحله ی بعد و پس از اینکه تهران و شهرهای بزرگ به صورت مناطق جنگ زده و ویرانه درآمد، نیروهای کماندو وارد عمل می شدند و به پاکسازی مناطق می پرداختند. اگر این اتفاق می افتاد، وحشتناک ترین کشتار در قرن بیستم و کل تاریخ جهان رقم می خورد. زیرا کودتاگران پیش بینی کرده بودند در جریان عملیات نظامی، یک میلیون نفر کشته می شوند و این آمار ممکن است تا پنج میلیون نفر کشته برسد! این آمار 5 میلیون کشته با توجه به تجهیزات و بمب های به کار رفته کاملاً منطقی بوده و اغراق نیست. به جز هواپیماهای بمب افکن و شکاری که در این عملیات به کار گرفته می شد و به دلایل امنیتی تعداد دقیق آن اعلام نشده است، از لشکر یک (گارد جاویدان سابق)، لشکر دو، لشکر 92 زرهی اهواز، لشگر 81 باختران، نیروهای ویژه هوابرد (نوهد) و سایر گروه های ارتشی، به علاوه ی حزب دموکرات، کومله و گروه های تجزیه طلب آذربایجان، کردستان، سیستان، بلوچستان، خوزستان و... استفاده می شد. همه ی این گروه ها در جریان کودتا قرار داشتند و آمادگی خود را برای درگیری مسلحانه حفظ نموده بودند. به علاوه قرار بود در صورتی که کودتا دچار مشکل شد، کشور عراق هم وارد عمل شود و به کودتاگران کمک کند. در صورت ادامه بحران، آمریکا خود به صورت مستقیم وارد عمل می شد و با استفاده از پایگاه ها و ناوهای خود در منطقه، به حمایت از کودتاگران می پرداخت. شوروی هم در جریان این کودتا قرار داشت.

این کودتا از سه شاخه ی نظامی، سیاسی و ایدئولوژیک تشکیل شده بود. علیرغم به کار بردن سلاح های سنگین و هماهنگی و همکاری گروه های ضد انقلاب هنوز یک مشکل وجود داشت. مشکل این بود که اولاً چگونه نیروهای درگیر در کودتا، در اجرای مأموریت های محوله دچار تردید نشوند و ثانیاً پس از چنین کشتار وحشتناکی چگونه می توان به دولت کودتا مشروعیت بخشید؟

کلید حل هر دو مشکل در شاخه ی ایدئولوژیک کودتا نهفته بود. سران کودتا، با علمایی که احتمال می دادند از جمهوری اسلامی و امام خمینی(ره) کینه داشته باشند تماس گرفتند و از آنها درخواست کمک نمودند. در رأس این افراد، ایت الله شریعتمداری قرار داشت.

نیروهای ارتشی علیرغم این که در دوران طاغوت تربیت شده بودند، فرزندان همین مملکت بودند و به اسلام و روحانیت اعتقاد داشتند. آنها حاضر نبودند بر علیه اسلام و روحانیت کودتا نمایند. سران کودتا، برای اینکه به افراد خود اطمینان دهند این کودتا بر علیه اسلام و انقلاب نیست آنها را به قم می فرستادند تا با ایت الله شریعتمداری دیدار کنند و پس از تایید شریعتمداری، با اطمینان خاطر در عملیات شرکت کنند. (11) بسیاری از این افراد مقلد ایت الله شریعتمداری بودند و واضح است که وی تا چه حد بر آنها نفوذ داشت. یکی از کودتاگران که به قم و بیت ایت الله شریعتمداری رفته بود از تجمع خلبانان و ارتشیان در بیت وی خبر می دهد که برای استفسار از جریان کودتا به قم آمده بودند. (12)

ایت الله شریعتمداری در مورد اصل کودتا سخنی نگفت ولی در پاسخ به مراجعین مرتباً تکرار می کرد «ظلم هرگز پایدار نمی ماند»(13) این جمله توسط کودتاگران به معنای تایید کودتا تفسیر می شود.

شریعتمداری در مرحله ی دوم کودتا نقش مهم تری را برعهده دارد. زمانی که جماران در سه سورتی پرواز با خاک یکسان شده است و امام خمینی(ره) از صحنه ی سیاست حذف شده اند، شریعتمداری وارد عمل می شود. در طراحی کودتا، خانه ای در حوالی یوسف آباد برای انتقال شریعتمداری از قم به تهران اجاره شده بود. شریعتمداری در این خانه مستقر می شد و به عنوان رهبر مذهبی، کودتا را تایید می کرد. (14) زمانی که رادیو و تلویزیون به دست کودتاچیان تصرف می شد، وی مستقیماً یا به وسیله ی نوار و اعلامیه با مردم سخن می گفت و مردم را به همکاری با کودتا فرامی خواند.

کودتاگران به صورت مستقیم با پسر ایت الله شریعتمداری در ارتباط بودند. (15) از طرف دیگر کودتاگران مطمئن بودند در صورتی که امام خمینی(ره) نباشند و ایت الله شریعتمداری به عنوان یک مرجع تقلید پیام بدهد و از کودتا حمایت نماید، ارتش انگیزه ای برای مقاومت ندارد و به سرعت به کودتاگران تسلیم می گردد.

سران کودتا روی شریعتمداری بسیار حساب می کردند. فرمانده ی کودتا (بنی عامری) در جلسه ای عنوان داشته بود:

«با علما و روحانیونی که طرفدار ایت الله شریعتمداری می باشند دست به دست هم دادیم تا یک اسلام نوین در سطح مملکت پیاده کنیم». (17)

کودتای نوژه به لطف خدا شکست خورد و خائنان به سزای عمل خود رسیدند. اما شریعتمداری به علت اینکه به صورت مستقیم در کودتا دست نداشت، تحت تعقیب قرار نگرفت و متأسفانه بخش هایی از مصاحبه ی کودتاگران که به نقش شریعتمداری در کودتا اذعان نموده بودند از صدا و سیما پخش نشد. کودتاگران در بازجویی ها و مصاحبه ی تلویزیونی خود به ارتباط کودتا با بیت ایت الله شریعتمداری اعتراف نموده بودند اما این بخش از اعترافات و مصاحبه ها به دلایل امنیتی و سیاسی حذف شد و به اطلاع عموم نرسید. (18) شاید اگر در آن زمان به جای مصلحت اندیشی، مردم را در جریان دخالت شریعتمداری در کودتا قرار می دادند، فرصت برای توطئه های بعدی فراهم نمی شد.
شریعتمداری و کودتای قطب زاده

دو سال پس از کودتای نوژه در اردیبهشت 1361، کودتای جدیدی کشف شد که در پی براندازی جمهوری اسلامی بود. قطب زاده با همراهی ایت الله شریعتمداری رهبری این کودتا را برعهده داشتند. این بار دخالت شریعتمداری در کودتا مستقیم بود. او 500 هزار تومان به کودتاگران کمک کرده بود و اعتراف نمود که در جریان کودتا بوده ولی اقدامی در جهت جلوگیری از آن به عمل نیاورده است. زمانی که اعترافات متهمین منتشر شد، خشم مردم برانگیخته شد و جامعه ی مدرسین قم، پس از بررسی اعلام کرد که شریعتمداری شرایط مرجعیت را از دست داده است و دیگر تقلید از او جایز نمی باشد. شریعتمداری با صدایی لرزان و ظاهری مضطرب در صفحه ی تلویزیون ظاهر شد و ضمن استغفار، تعهد کرد که دیگر در امور مشابه شرکت نداشته باشد.

شریعتمداری تا پایان عمر یعنی فروردین 1365 که به علت سرطان کلیه درگذشت، در انزوا بود. امروز دیگر شریعتمداری فقط به عنوان یک عبرت و تجربه ی تلخ در مورد عواقب دنیازدگی و جاه طلبی روحانیت مطرح است.

عالم اخلاقی ایت الله مشکینی درباره ی شریعتمداری می گوید:

«من بیست سال است که این آدم را می شناسم. این آدم تقوی نداشت از روز اول. این آدم عدالت نداشت. این آقا آن قدر حب ریاست داشت که اگر در راه حب ریاستش هزارها تومان، میلیون ها تومان، سهم امام مصرف می شد، تلف می شد، این آقا حاضر بود تلف بشود، نامش را به خوبی ببرند. چندین انسان تلف بشوند، خون ها ریخته شود ولی این آقا به یک مقام بالاتر برسد... به خدا از روز اول، وجود این مرد، چوب لای چرخ این انقلاب بود». (19)

در بخشی از سخنان امام(ره) در خصوص کودتا آمده است:

توطئه ای که معلوم است چنانچه موفق به کشفش هم نشده بودیم و قیام هم کرده بودند مردم آن را خفه می کردند. ما از این امور ترس نداریم. ما از قشرهای خودمان می ترسیم شما صنف روحانیت اگر چنانچه کارهایی خدا نخواسته انجام دهید که از چشم ملت نیفتد ولو در دراز مدت، آن روز است که دیگر فانتوم لازم نیست خود ملت شما را کنار می زنند و ملت هم بی هادی کاری نمی تواند انجام بدهد... من خوفم از این است که ما نتوانیم، روحانیت نتواند آن چیزی که بر عهده اوست صحیح انجام دهد.»

منبع: سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی
ارجاعات:

1 افشای چهره ی دوم شریعتمداری، سازمان تبلیغات اسلامی، 1361 صفحه 33 بنا بر نقل حجت السلام صفایی

2 همان

3 روحانی، سید حمید، شریعتمداری در دادگاه تاریخ، دفتر اسناد انقلاب اسلامی قم 1361، صفحه 37

4 همان، صفه 8

5 همان، صفحه 44

6 جعفریان، رسول، جریان ها و جنبش های سیاسی مذهبی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1381

7 آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی. شماره بازیابی1089 صفحات 71

8 بهبهانی، فرهاد، داستان یک اعتراف، نشر آثار برتر، 1382

9 کودتای نوژه، موسسه ی مطالعات پژوهش های سیاسی، بهار 84، صفحه 146

10 خاطرات و مبارزات حجت السلام فلسفی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1382، صفحات 399396

11کودتا نوژه، صفحه 169

12 ری شهری، محمد، خاطره ها، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، صفحه 398

13 همان صفحه 396

14 کودتای نوژه، صفحه 52

15 ری شهری، صفحه 391

16 همان

17 کودتای نوژه، صفحه 171

18 ری شهری، صفحه 169

19 افشای چهره دوم... صفحه 10
کودتای قطب زاده

یکی از شبکه های براندازی در جمهوری اسلامی مربوط به صادق قطب زاده از مبارزین قبل از انقلاب، همراه امام(ره) در هواپیما، عضو شورای انقلاب، سرپرست صدا و سیمای جمهوری اسلامی و وزیر خارجه جمهوری اسلامی در دولت موقت بود. پس از سقوط دولت موقت، خط مشی سیاسی وی تغییر کرد تا جایی که در برابر امام و نظام جمهوری اسلامی به توطئه گری پرداخت. او کوشید با انجام یک کودتای نظامی، امام امت را به شهادت برساند و نظام اسلامی را براندازد. او مقدمات کودتا را از طریق همکاری با چند گروه نظامی به منظور تحقق بخشیدن به اهداف شوم خود، فرستادگانی به کشورهای مختلف برای تهیه اسلحه و پول، هماهنگی با ضد انقلاب داخلی، اعزام نمایندگانی نزد آقای شریعتمداری و قشقایی ها و طرح و نقشه انهدام بیت امام، مراکز سپاه و کمیته ها و رادیو و تلویزیون فراهم کرده بود.

با توجه به اینکه در آن تاریخ کشور دارای وزارت اطلاعات نبود، واحد اطلاعات سپاه پاسداران پیگیر جریان قطب زاده گردید که با همکاری نظامیان متعهد موفق گردید با تعقیب و مراقبت از آقای قطب زاده و در حدود یک سال و نیم فعالیت اطلاعاتی، این توطئه را خنثی و برگ زرین دیگری به پرونده سپاه بیفزاید. کشف این توطئه شوم رسوایی شریعتمداری را نیز به دنبال داشت به گونه ای که مردم با راهپیمایی، مراکز مربوط به شریعتمداری را به تصرف درآوردند و در نهایت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از او سلب صلاحیت مرجعیت نمود.
عنوان بعد
عنوان قبل
کانال رسمی پایگاه حوزه نت در تلگرام
سامانه دسترسی از دور نور (سداد نور)
بزرگترین بانک هوشمند مجلات و نشریات تخصصی علوم انسانی و اسلامی
سامانه مشابهت یاب متون سمیم نور
کتابخانه دیجیتال نور
پایگاه احادیث نور-جامع الاحادیث
خداقوت . نازانگشتای بارون تو باغم میکنه .
عالم اخلاقی ایت الله مشکینی درباره ی شریعتمداری می گوید:

«من بیست سال است که این آدم را می شناسم. این آدم تقوی نداشت از روز اول. این آدم عدالت نداشت. این آقا آن قدر حب ریاست داشت که اگر در راه حب ریاستش هزارها تومان، میلیون ها تومان، سهم امام مصرف می شد، تلف می شد، این آقا حاضر بود تلف بشود، نامش را به خوبی ببرند. چندین انسان تلف بشوند، خون ها ریخته شود ولی این آقا به یک مقام بالاتر برسد... به خدا از روز اول، وجود این مرد، چوب لای چرخ این انقلاب بود».
لعنت خدا بر آدم دروغگو
گرمی
یه واقعیت بگم تحقیق کنید هر که ان زمان به ایت الله شریتمداری تهمت .افترا .توهین کردند با سخترین عذاب جان دادند لطفا تحقیق کنید وباورتان شود که انشالله خودتان باور خواهید کرد
عالم اخلاقی ایت الله مشکینی درباره ی شریعتمداری می گوید:

«من بیست سال است که این آدم را می شناسم. این آدم تقوی نداشت از روز اول. این آدم عدالت نداشت. این آقا آن قدر حب ریاست داشت که اگر در راه حب ریاستش هزارها تومان، میلیون ها تومان، سهم امام مصرف می شد، تلف می شد، این آقا حاضر بود تلف بشود، نامش را به خوبی ببرند. چندین انسان تلف بشوند، خون ها ریخته شود ولی این آقا به یک مقام بالاتر برسد... به خدا از روز اول، وجود این مرد، چوب لای چرخ این انقلاب بود».
Iran, Islamic Republic of
خدا بداد هر دو شون برسه .
یکی از شبکه های براندازی در جمهوری اسلامی مربوط به صادق قطب زاده از مبارزین قبل از انقلاب، همراه امام(ره) در هواپیما، عضو شورای انقلاب، سرپرست صدا و سیمای جمهوری اسلامی و وزیر خارجه جمهوری اسلامی در دولت موقت بود. پس از سقوط دولت موقت، خط مشی سیاسی وی تغییر کرد تا جایی که در برابر امام و نظام جمهوری اسلامی به توطئه گری پرداخت. او کوشید با انجام یک کودتای نظامی، امام امت را به شهادت برساند و نظام اسلامی را براندازد. او مقدمات کودتا را از طریق همکاری با چند گروه نظامی به منظور تحقق بخشیدن به اهداف شوم خود، فرستادگانی به کشورهای مختلف برای تهیه اسلحه و پول، هماهنگی با ضد انقلاب داخلی، اعزام نمایندگانی نزد آقای شریعتمداری و قشقایی ها و طرح و نقشه انهدام بیت امام، مراکز سپاه و کمیته ها و رادیو و تلویزیون فراهم کرده بود.

با توجه به اینکه در آن تاریخ کشور دارای وزارت اطلاعات نبود، واحد اطلاعات سپاه پاسداران پیگیر جریان قطب زاده گردید که با همکاری نظامیان متعهد موفق گردید با تعقیب و مراقبت از آقای قطب زاده و در حدود یک سال و نیم فعالیت اطلاعاتی، این توطئه را خنثی و برگ زرین دیگری به پرونده سپاه بیفزاید. کشف این توطئه شوم رسوایی شریعتمداری را نیز به دنبال داشت به گونه ای که مردم با راهپیمایی، مراکز مربوط به شریعتمداری را به تصرف درآوردند و در نهایت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از او سلب صلاحیت مرجعیت نمود.
کودتای نوژه، موسسه ی مطالعات پژوهش های سیاسی، بهار 84،
هبهانی، فرهاد، داستان یک اعتراف، نشر آثار برتر، 1382
هبهانی، فرهاد، داستان یک اعتراف، نشر آثار برتر، 1382
کتاب بسیار ارزشمندی است به علاقه مندان توصیه میکنم حتما مطالعه کنند
دعواي مرحوم آيت الله شريعتمداري و امام خميني (ره) به عدم همراهي وي با اقدامات امام خميني در ماجراي پيش و پس از كشتار 15 خرداد 42 بازمي گردد. اما اين اختلاف در جريان تأسيس "دارالتبليغ" علني مي شود. هر دو بر سر يك موضوع كه "اصلاح" حوزه است توافق دارند. اما امام خميني از اينكه اين منشأ يا سرآغاز اين اصلاح "دارالتبليغ" و آن هم تحت نظارت آقاي شريعتمداري باشد هراسان و با آن مخالف است. هنگامي كه اين اختلاف به اوج مي رسد علامه طباطبائي در 4 آبان 1343 در نامه اي به آيت الله ميلاني مي نويسد : خميني با طرح هاي اصلاحي موافق است اما به شرط لا (يعني نبود دارالتبليغ) شريعتمداري نيز موافق اصلاحات است ولي به شرط شي (وجود دارالتبليغ). (نقل به مضمون) سپس مي گويد:‌ داوران منطق آقاي خميني را در مخالفت با دارالتبليغ قانع كننده نمي دانند. (نقل به مضمون) و منطق ايشان اين بود كه نكند فردا دارالتبليغ به جاي حوزه توسط دستگاه به رسميت شناخته شده و حوزه محكوم به حذف و يا حداقل دولتي شود. علامه طباطبائي در آن نامه طرحي ارائه مي دهد كه مورد تأييد امام خميني واقع مي شود. بر اساس آن طرح طلاب بايد به مبلغ، فقيه و ... تقسيم شوند و دارالتبليغ در حوزه ادغام شود. شريعتمداري نيز نام مدرسه ي خود را "دارالتبليغ" نگذارد. گويا اين طرح علامه طباطبائي دعوا را فيصله داده بود كه هواداران افراطي با دسيسه و اختلاف افكني طرح را به شكست مي كشانند.
گزارش سيد حميد روحاني يا روايت غالب



شريعتمداري "ماسك دار مارك دار" و " گرگي در لباس گوسفند " است كه سال ها در زير ماسك مرجعيت پنهان شده و از سوي علماي آذربايجان "تفسيق" گرديده. با دربار و ساواك ارتباط سري دارد تا جايي كه آقاي روحاني وي را "مأمور خودباخته ي ساواك كه برجايگاه مقدس مرجعيت به ناحق تكيه زده" مي داند. برخلاف امام خميني و علماي مبارز «در تاريخ 18 فروردين 42 قول ميدهد كه در آينده هيچگونه فعاليت و تحريكاتي عليه دولت و لوايح ششگانه شاه نكند.» (نك: شريعتمداري در دادگاه تاريخ، 7و8و44و 51 و 115)
در روايت سيد حميد روحاني آيت الله شريعتمداري مطيع چشم و گوش بسته ي شاه است: «آقاي شريعتمداري در گفتگوي خود با مقامات ساواك در مورد بازگرداندن آئيننامه از طرف حوزه اظهار ميدارد كه: ... به شما ميگويم نه اينكه هيچوقت با اوامر شاهنشاه مخالف نيستم بلكه پشتيبان اوامر معظم له ميباشم. ...» (همان 77) به نظر او «اعليحضرت همايوني ... مقدس ترين و والاترين مقام در كشور اسلامي ايران ميباشند، ...»
سيد حميد روحاني معتقد است شريعتمداري در آخرين روزهاي سلطنت، با هماهنگي كامل با دربار و ساواك مي كوشيد با طرح شعارهاي "انتخابات آزاد" و هشدار نسبت به خطر "بهائي گري" قيام مردم را منحرف و مهار كند. اين مواضع علاوه بر واكنش امام خميني اتحاديه ي انجمن هاي اسلامي دانشجويان اروپا، امريكا و كانادا را نيز نسبت به آيت الله شريعتمداري معترض ساخته و به ارسال تلگرافي به وي مي انجامد. در اين تلگراف دانشجويان خطاب به آيت الله شريعتمداري مي نويسند:‌ «تعويض دولت و برنامه هاي دروغين هدفي جز انحراف از مسائل اساسي ندارد و صرفا از روي ريا و تزوير و به قصد اغفال صورت مي گيرد. ...» (همان 140)
آيت الله شريعتمداري هنگام مخالفت با تعطيلي درس هاي حوزه در سال 44 و پس از بحث و جدل صريح با آيت الله منتظري و حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني مي گويد: «... ما نمي توانيم پيرو افكار بچه ها باشيم و سرنوشت حوزه را به دست بچه ها بسپريم تا به هر طرف كه احساسات جواني آنها اقتضا ميكند آنرا بكشانند.» (بررسي و تحليلي از نهضت امام خميني 1 / 896) نيز در ملاقات سري با ساواك مي گويد: «من براي حفظ مملكت، ديانت و سلطنت فكر مي كنم. ... خميني و كسانيكه مانند او فكر ميكنند كه حكومت اسلامي براي اين مملكت مناسب است، در خراب كردن قدرت دارند و براي سازندگي نه سازماني دارند نه توانائي. من اطمينان دارم كه آنها هر عملي انجام بدهند، ديگران بهره اش را مي برند. ... امروز در مجلس عزاداري براي پسر آيت الله گلپايگاني شعارها تندي دادند. يكنفر كه نزديك من نشسته بود، و با من هم عقيده بود به شوخي اظهار كرد: "ما به ظلمي كه در گذشته وجود داشت، طالب تر هستيم تا عدالتي كه اينها وعده مي دهند. من صريحا ميگويم كه با خميني و اعمال او مخالفم.... من به خميني پيغام داده ام تو كه بهانه هاي مختلف از دولت ايران ميگيري چرا در مقابل دولت عراق كه حتي براي راه رفتن آدم ميكشد و اگر مسلمانان بخواهند پياده از نجف به كربلا بروند آنها را به گلوله مي بندد ساكت هستيد؟ ... من از خميني ترسي ندارم اما طرفداران او ديوانه هائي هستندكه بي پروا با اسلحه و نارنجك مي كشند و خرابكاري ميكنند،..."» (شريعتمداري در دادگاه تاريخ 144 و 145)
يكي از مخالفان جدي نهضت امام خميني آيت الله سيدكاظم شريعتمداري است كه پس از رحلت آيت الله بروجردي به مرجع "دربار" معروف شده بود. يعني مرجعي كه مثل آقاي بروجردي خيال سلطنت از او راحت بود. اما تفاوتي كه آيت الله شريعتمداري با آيت الله بروجردي داشت در اين بود كه : 1 – دربار در به مرجعيت رسيدن آيت الله بروجردي نقشي نداشت. 2 - هيبت آقاي بروجردي سلطنت را گرفته بود و نگاه شاه به آيت الله بروجردي نگاه پر هراس به شيرخفته اي بود كه بايد از اقتدار او ترسيد و در همه ي معادلات و محاسبات او را به حساب آورد. به عبارت ديگر اين سلطنت بود كه بايد با آيت الله بروجردي مدارا كند نه آيت الله بروجردي با سلطنت! ولي نقش دربار در تبليغ مرجعيت آيت الله شريعمداري - حداقل به روايت اسناد و اقوال - محرز است. ديگر اينكه، آقاي شريعتمداري آن هيبت و اقتدار آيت الله بروجردي را نداشت. بناچار نگاه دربار به او بيشتر نگاهي ابزاري براي پيشبرد اهداف سلطنت و مهار حوزه و روحانيت بود.
آيت الله شريعتمداري يکي از چهره هايي است که به علت روحاني بودن و مواضع خود در برابر انقلاب همواره در قبل و بعد از انقلاب مورد توجه ساواک ، دربار پهلوي و سفارت امريکا قرار داشت . ايشان در طول سال هاي شكل‌گيري نهضت انقلابي مردم ايران به رهبري امام خميني(ره)، همواره روابط خود را با دربار حفظ كرد و به ويژه در سالها و ماه هاي پاياني عمر آن رژيم، نقشي جدي در ايجاد موانع گوناگون براي مهار حركت خروشان انقلابي عليه حكومت محمدرضا برعهده گرفت، در اين زمينه اسناد و مدارك متعددي وجود دارد و قابل دسترسي براي همگان مي باشد، تأمل در برخي اسناد به جا مانده از ساواك درباره آقاي شريعتمداري، به وضوح بيانگر اين واقعيت است كه مسئله ايشان صرفاً اختلاف‌نظر با حضرت امام در مورد ديدگاههاي انقلابي نبوده است بلكه احراز موقعيت برتر حتي به قيمت تضعيف جايگاه ديگر علما و مراجع نيز مدنظر وي قرار داشته و اين نكته مي‌تواند بازتاب دهنده پاره‌اي خصائص اخلاقي ايشان نيز باشد. در گزارش يك مأمور ساواك كه ملاقاتي با آقاي شريعتمداري داشته است، دراين ‌باره چنين آمده است: «طبق قرار قبلي در ساعت 2 روز 29/9/48 با آقاي شريعتمداري ملاقات و نتيجه مذاكرات به شرح زير به استحضار مي‌رسد:
1- ابتدا نامبرده شمه‌اي از ناراحتيهاي خود از اعمال و رفتار آقاي گلپايگاني بيان داشته به اين معني كه مشاراليه خود را در عموم مسائل فاعل مطلق دانسته و توقع دارد هر اقدامي برخلاف تصميمات دولت مي‌نمايد، ديگران هم از او تبعيت كنند و روي همين اصول پس از افتتاح سينما به تنهايي براي درس حاضر نگرديده و روز بعد هم نماز نگذارده و انتظار داشته من هم به تأسي از او همين كار را بكنم و بعد كه ديد من اقدام نكردم اشخاص ديگري را نزد من فرستاد و چون نتيجه نگرفت شخصاً به منزل شيخ مرتضي حائري رفته و از او خواسته كه با من تماس حاصل كند كه حتي براي يك روز هم كه شده در درس طلاب حاضر نشده و نماز نگذارم و با اين حال موافقت نكردم.
2- آقاي شريعتمداري اظهار داشت بهترين راه براي تضعيف و شكست گلپايگاني مخالفت با نمايندگان فعال ايشان در شهرهاي مختلف مي‌باشد و تقاضا داشت به نحو مقتضي نسبت به تغيير محل آنان اقدام شود كه مراتب طي شماره 3992/21- 2/10/48 به استحضار رسيده.» (سيدحميد روحاني، شريعتمداري در دادگاه تاريخ، ص93)
اين سند علاوه بر گفتني‌هاي بسياري كه در مورد روابط آقاي شريعتمداري و ساواك دارد، بيانگر نحوه موضع‌گيري در برابر ديگر مراجع براي تضعيف موقعيت آنها و كمك خواستن از رژيم براي نيل به اين مقصود است.
محرم
چرا مراجع گذشته که دستشان از دنیا کوتاه است را دوباره مطرح میکنی و ملت غیور آذربایجانی هارا دوباره تحریک میکنید هنوز این مردم از اهانتی که به مرجعشان شد فراموش نکرده اند (خاکسپاری در یکی از قبرستان های عادی آنهم در جای نامناسب)
چرا بر اختلافات دامن میزنید اینها برای مردم نون آب نمی شود
Romania
مرجع تا وقتی مرجع است که بر صراط حق باشد. ایشان اعتبارش بر اساس مرجع بودنش بوده. وقتی که از مرجعیت افتاد، می شود فرد عادی. مقصر این مسأله هم مسلماً دیگران نیستند. خالا اگر کسی خودش باعث شود اتفاقی برایش بیفتد که شما بعنوان اهانت تعبیر کرده اید، لابد توقع دارید که جمهوری اسلامی نادم و پشیمان هم باشد؟؟ در ضمن مردمی که فقط بخاطر آذری بودن ایشان، مقلد ایشان بوده اند، به دلایل فقهی معیارشان اشتباه بوده است. به این گونه معیار ها "حمیّت" می گویند که جایی در اسلام ندارد.
مبین
بس دیگه از مرده این مرجع هم دست بردار نیستید
این کار شما یک عده ای را دوباره تحریک و جریحه دار میکند
سلام .عامل نفوذ پسر شریعتمداری بوده یا دامادش
جانم به سایت جهان خوب اومدی بینهایت لایک داری
مرگ بر آمریکا - مرگ بر اسرائیل - مرگ بر انگلیس
Netherlands
کلا ضرورت این مقاله در این برهه قابل توجیح نیست.
از علی آموز اخلاص عمل
بخشی از اعترافات صادق قطب زاده ....ایا شما طرح براندازی نظام جمهوری اسلامی را با نیروها و شخصیت‌های مذهبی یا مراجع در میان گذارده بودید؟
- نیروهایی که وجود نداشتند، در بین مراجع فقط با واسطه با شخص آیت الله شریعتمداری، مسأله در میان گذاشته شده بود، البته توجه می‌کنید من مدت یک سال و خورده‌ای است که اصلاً مسافرتی به هیچ‌جا نکردم، من جمله به قم؛ بنابراین شخصاً تماس نداشتم، ولی [با] دو واسطه‌ای که صحبت شده بود با ایشان، من از طریق آن دو واسطه مطلع شده بودم که این مطالب، مسأله‌ اصل براندازی به نظر ایشان رسیده بود. در دو سه ماه قبل، یک بار آقای حجت الاسلام مهدوی رفتند آن‌جا و صحبت کرده بودند با ایشان، با آیت‌الله شریعتمداری و در مجموع، برخورد آیت الله شریعتمداری بسیار برخورد محتاطانه‌ای بود، با کل مسأله. بعد وقتی که حجت الاسلام مهدوی تشریف برده بودند به خارج، من از حجت الاسلام آقای عبدالرضا حجازی خواستم مطلب را با حضرت آیت الله شریعتمداری در میان بگذارد و کلیات طرح را یعنی اصل کلیت طرح را با آقای حجازی در میان گذاشتم. آقای [عبدالرضا] حجازی هم با آیت الله شریعتمداری آن‌طوری که به من گفتند مسأله را در میان گذاشته است و نقل قول از آقای حجازی است که ایشان گفتند که من قبل از انجام برنامه، کاری نمی‌توانم بکنم و بعد از انجام برنامه، بنده خود ایشان را تأیید می‌کنم و اقدام می‌کنم. این ماجرا گذشت. مجدداً بحث دیگری با آقای حجازی شد و آقای حجازی مجدداً رفتند و دفعه‌ دوم که برگشتند گفتند که بحث همان است ولی آیت الله شریعتمداری یک مقدار زیادی ترسیدند. این ماجرا که مربوط به یک ماه و نیم قبل است، گذشت تا مجدداً آقای مهدوی آمدند. من مجدداً به آقای مهدوی گفتم و ایشان هم در مراجعت به من گفتند که نظر ایشان همان است و اگر براندازی انجام شد، ایشان تأیید خواهند کرد و اقدام خواهند کرد. البته یک، دو روز بعدش، آقای مهدوی پولی هم در حدود پانصد هزار تومان به من دادند و تنها پولی بود که به من رسید و گفتند من باب خرید منزل از آیت الله شریعتمداری گرفتم و این در مجموع رابطه‌ای بود که بود و به نظر من و به نقل قول از این دو واسطه، چون همان‌طوری که گفتم من خودم در جریان نبودم و با ایشان صحبت نکردم. ایشان در جریان کل قضایا بودند.
Germany
آیا شما طرح براندازی نظام جمهوری اسلامی را با نیروها و شخصیت‌های مذهبی یا مراجع در میان گذارده بودید؟
- نیروهایی که وجود نداشتند، در بین مراجع فقط با واسطه با شخص آیت الله شریعتمداری، مسأله در میان گذاشته شده بود، البته توجه می‌کنید من مدت یک سال و خورده‌ای است که اصلاً مسافرتی به هیچ‌جا نکردم، من جمله به قم؛ بنابراین شخصاً تماس نداشتم، ولی [با] دو واسطه‌ای که صحبت شده بود با ایشان، من از طریق آن دو واسطه مطلع شده بودم که این مطالب، مسأله‌ اصل براندازی به نظر ایشان رسیده بود. در دو سه ماه قبل، یک بار آقای حجت الاسلام مهدوی رفتند آن‌جا و صحبت کرده بودند با ایشان، با آیت‌الله شریعتمداری و در مجموع، برخورد آیت الله شریعتمداری بسیار برخورد محتاطانه‌ای بود، با کل مسأله. بعد وقتی که حجت الاسلام مهدوی تشریف برده بودند به خارج، من از حجت الاسلام آقای عبدالرضا حجازی خواستم مطلب را با حضرت آیت الله شریعتمداری در میان بگذارد و کلیات طرح را یعنی اصل کلیت طرح را با آقای حجازی در میان گذاشتم. آقای [عبدالرضا] حجازی هم با آیت الله شریعتمداری آن‌طوری که به من گفتند مسأله را در میان گذاشته است و نقل قول از آقای حجازی است که ایشان گفتند که من قبل از انجام برنامه، کاری نمی‌توانم بکنم و بعد از انجام برنامه، بنده خود ایشان را تأیید می‌کنم و اقدام می‌کنم. این ماجرا گذشت. مجدداً بحث دیگری با آقای حجازی شد و آقای حجازی مجدداً رفتند و دفعه‌ دوم که برگشتند گفتند که بحث همان است ولی آیت الله شریعتمداری یک مقدار زیادی ترسیدند. این ماجرا که مربوط به یک ماه و نیم قبل است، گذشت تا مجدداً آقای مهدوی آمدند. من مجدداً به آقای مهدوی گفتم و ایشان هم در مراجعت به من گفتند که نظر ایشان همان است و اگر براندازی انجام شد، ایشان تأیید خواهند کرد و اقدام خواهند کرد. البته یک، دو روز بعدش، آقای مهدوی پولی هم در حدود پانصد هزار تومان به من دادند و تنها پولی بود که به من رسید و گفتند من باب خرید منزل از آیت الله شریعتمداری گرفتم و این در مجموع رابطه‌ای بود که بود و به نظر من و به نقل قول از این دو واسطه، چون همان‌طوری که گفتم من خودم در جریان نبودم و با ایشان صحبت نکردم. ایشان در جریان کل قضایا بودند. بخشی از اعترافات صادق قطب زاده
Iran, Islamic Republic of
اگر شما هم اسلحه روی سینه تون بزارن هرچی بخوان میگی .
Germany
احسنتم تحلیل جامع و کاملی بود .
علاوه بر خاطرات و شواهدی که مبارزین نهضت حضرت امام از عدم همراهی و سنگ اندازی‌های آیت‌الله شریعتمداری در مسیر مبارزه ذکر می‌کنند، به گواه پرونده‌ای مستند و موجود در ساواک و خاطرات صریح پرویز ثابتی مغز متفکر ساواک و نیز خاطرات همسر محمدرضا پهلوی، آیت‌الله شریعتمداری و اطرافیان وی نه تنها با ساواک مرتبط بوده‌اند بلکه در شناسایی و معرفی روحانیون انقلابی و ضد رژیم همکاری می‌کرده‌اند و در این زمینه از پیشنهاد قتل امام خمینی نیز ابایی نداشته‌اند. مشارکت در افشای هویت روحانیون مبارز به زندانی شدن و تضییع حقوق بسیاری از آنان و چه بسا شهادت عده‌ای منجر شده است.
خانم فریده دیبا مادر زن محمدرضا پهلوی در خاطرات خود بعد از ذکر ملاقات‌ها و مذاکرات محرمانه آیت‌الله شریعتمداری با محمدرضا پهلوی و انتشار اخبار آن که شایعات همکاری وی با رژیم را قوت می‌بخشید، می‌نویسد: «در طرحی که ساواک با همکاری مهندس حسن شریعتمداری فرزند آیت‌الله شریعتمداری به مورد اجرا در آورد نیروهای حکومت نظامی به خانه آیت‌الله در قم حمله کرده و تعدادی را در حیاط منزل مصدوم کردند[یک نفر از طلاب در این حمله به شهادت رسید] تا به شایعات همکاری آیت‌الله با رژیم خاتمه داده شود. بعدها شریعتمداری به فرمانده نیروهای حکومت نظامی قم گفته بود: من گفتم بزنید اما نه این قدر محکم! مشروح ماجرا را که سپهبد مقدم رییس ساواک به اطلاع محمدرضا رسانید باعث خنده شدید شاه شد و چند بار که بعدها شاه گفته آیت‌الله را به خاطر می‌آورد از ته دل به آن می‌خندید».
برخلاف مدعاها آیت‌الله شریعتمداری اطلاع از تدارک کودتا را هرگز تکذیب نکرده بلکه به اختیار و آزادانه در نامه تظلم‌خواهی به تاریخ یک اردیبهشت 1361 به آن اعتراف کرده است. بخشی از نامه آیت‌الله شریعتمداری به حضرت امام به خوبی بیانگر «اطلاع از تدارک کودتا» و «همدلی تلویحی شان با وقوع کودتا»است. در جایی که می نویسند: «و اما مهدوی. او در این اواخر، طبق معمول اهل علم، منزل ما آمد و در ضمن، مطالبی را از بعضی از گروه‌ها نقل کرد و اسم قطب‌زاده را نیاورد و این‌جانب ابداً موافقت نکردم و قول تأیید بعدی را ندادم، بلکه نهی کردم و گفتم خلاف شرع است. و علاوه، گفتم نمی‌توانند این‌کار را انجام دهند و نهی کردم. در جواب گفت که: «آن‌ها از شما اطاعت نمی‌کنند.» و دو سه روز بعد، کارشان کشف گردید. حالا، آقایان انصاف کنند که آیا این تهمت‌ها صحیح است؟»
برخلاف مدعاها آیت‌الله شریعتمداری اطلاع از تدارک کودتا را هرگز تکذیب نکرده بلکه به اختیار و آزادانه در نامه تظلم‌خواهی به تاریخ یک اردیبهشت 1361 به آن اعتراف کرده است. بخشی از نامه آیت‌الله شریعتمداری به حضرت امام به خوبی بیانگر «اطلاع از تدارک کودتا» و «همدلی تلویحی شان با وقوع کودتا»است. در جایی که می نویسند: «و اما مهدوی. او در این اواخر، طبق معمول اهل علم، منزل ما آمد و در ضمن، مطالبی را از بعضی از گروه‌ها نقل کرد و اسم قطب‌زاده را نیاورد و این‌جانب ابداً موافقت نکردم و قول تأیید بعدی را ندادم، بلکه نهی کردم و گفتم خلاف شرع است. و علاوه، گفتم نمی‌توانند این‌کار را انجام دهند و نهی کردم. در جواب گفت که: «آن‌ها از شما اطاعت نمی‌کنند.» و دو سه روز بعد، کارشان کشف گردید. حالا، آقایان انصاف کنند که آیا این تهمت‌ها صحیح است؟»
دون دسترسی به سایر اسناد و مدارک پرونده قضایی ایشان می‌توان نتیجه گرفت اگرچه آیت‌الله شریعتمداری احتمالاً در اجرای کودتا علیه نظام تازه تاسیس جمهوری اسلامی مشارکت مستقیم نداشته‌اند، اما به کودتاگران وعده تأیید کودتا را داده‌اند و به اعتراف صریح خودشان با وجود اطلاع از قریب الوقوع بودن توطئه به مسئولین امر اطلاع نداده‌اند و این کمترین جرم مسلم ایشان است.
کوثری
با تشکر افشای جریان نفوذ در روحانیت بسیار مهم است. چرا که باعث می شود مردم صاحب بصیرت شوند و به هر عمامه به سر اعتماد نکنند. شما نفوذ در روحانیت را سرج کنید تقریبا هیچ مطلب درستی پیدا نمی کنید.
فکر کنم اینگونه مطالب خیلی نیازه جامعه است
مباحث مربوط به نفوذ فرهنگی را بیشتر ارایه کتید نفوذ فرهنگی به فرمایش رهبری مهم ترین بخش نفوذ است
یادداشت؛ بسیار جالبی است. اتفاقا الان وقت اینگونه صحبت ها ست
در 22 اسفند سال 1335 ساواک گزارشی در 1002 کلمه برای شاه از حوزه علمیه قم تهیه کرد که شاه بداند که کدامیک از مدرسین حوزه علمیه قم بیشترین طرفدار را دارد. در آن گزارش مرحوم آیت الله بروجردی با داشتن حدود 1000 شاگرد نفر اول بود و نفر بعدی امام خمینی(ره) ذکر شده که با داشتن حدود 500 شاگرد درس خارج بیشترین شاگرد را داشته است. افراد بعدی از 300 تا 50 نفر شاگرد داشته اند. تعداد 300 شاگرد مربوط است به مرحوم آیت الله گلپایگانی و آیت الله شریعتمداری.
حتی همین یک سند دلالت می کند پنج سال قبل از رحلت آیت الله بروجردی امام خمینی(ره) نفر دوم از نظر مجتهدپروری تلقی می شدند و به طور طبیعی بعد از آیت الله بروجردی یکی از کسانی که به عنوان مرجعی پرمقلد شناخته شدند، ایشان بودند. لذا اینکه برخی افراد تلاش می کنند تا اینگونه وانمود کنند که مرجعیت امام خمینی(ره) در سال 42 توسط برخی مراجع تایید شده تا ایشان از اعدام رهایی یابند، نه تنها با واقعیت ناسازگار بلکه گویی تحریف تاریخ است.
ضمن آنکه رویکرد مردم به امام خمینی(ره) در سال 41 در جریان قضیه انجمن های ایالتی و ولایتی و نیز حماسه 15 خرداد در طرفداری از ایشان، اولاً و بالذات مربوط به مقام مرجعیت ایشان بوده و ثانیاً و بالعرض مربوط به موضوعات مبارزاتی ایشان.
البته بعد از دستگیری امام خمینی(ره) در شب پانزده خرداد سال 42 علمای زیادی از سراسر کشور و مراجع زیادی در تهران اجتماع کردند و به طور جدی خواستار آزادی ایشان شدند از جمله افرادی که برای آزادی امام، فعالیت چشمگیر داشتند، مرحوم آیت الله خوانساری از مراجع تهران و مرحوم فلسفی واعظ شهیر آن دوره بود. علاوه بر آنکه تلاش های مراجع عتبات عالیات نیز بسیار موثر واقع شد و شاه را از ادامه بازداشت ایشان به هراس انداخت. وانگهی که شاه می دانست که اعدام مرجع تقلید هم از نظر قانون اساسی و هم از حیث افکار عمومی با فروپاشی نظام سلطنت همراه خواهد شد. آنهم مرجعی که مردم برای آزادی ایشان حماسه پانزده خرداد را به وجود آورده بودند.
آیت الله مهدوی کنی در خاطرات به حوادثمربوط به حزب خلق مسلمان اشاره می کند و از موضع گیری امام خمینی(ره) نسبت به این حوادثو شریعتمداری یاد می کند که امام(ره) ‌ فرمودند:

من به ایشان امیدی ندارم.
شریعتمداری آذربایجان را خانه خود می دانست و می گفت:
مسئولان ارشد استان اعم از: استاندار، امام جمعه، دادستان، فرمانده لشکر همه باید با نظر من و اجازه من منصوب شوند و در واقع تحت اختیار من باشند.
حجت الاسلام فلسفی در خاطرات خود می گوید: امام خمینی روزی مرا خواست. خدمت ایشان رسیدم. تنها بودند. در مورد حزب جمهوری خلق مسلمان گفتگو کردند. از من خواستند نزد شریعتمداری بروم و به صورت خصوصی از قول امام خمینی به او بگویم که دست از حمایت این حزب ضد انقلاب بردارید. همان موقع حرکت کردم و پیام امام را به او رساندم. شریعتمداری در جواب می گوید: من همه جا علناً از این حزب حمایت کردم و اگر بگویم به این حزب بستگی ندارم، اعتبار و حیثیت من از بین می رود.
دو سال پس از کودتای نوژه در اردیبهشت ۱۳۶۱، کودتای جدیدی کشف شد که در پی براندازی جمهوری اسلامی بود. قطب زاده با همراهی شریعتمداری رهبری این کودتا را برعهده داشتند. این بار دخالت شریعتمداری در کودتا مستقیم بود. او ۵۰۰ هزار تومان به کودتاگران کمک کرده بود و اعتراف کرد که در جریان کودتا بوده است، ولی اقدامی در جهت جلوگیری از آن به عمل نیاورده است. زمانی که اعترافات متهمین منتشر شد، خشم مردم برانگیخته شد. جامعه مدرسین قم، پس از بررسی اعلام کرد که شریعتمداری شرایط مرجعیت را از دست داده است و دیگر تقلید از او جایز نیست. شریعتمداری با صدایی لرزان و ظاهری مضطرب در صفحه تلویزیون ظاهر شد و ضمن استغفار، تعهد کرد که دیگر در امور مشابه شرکت نداشته باشد.
خانم فریده دیبا مادر زن محمدرضا پهلوی (مادر فرح) در خاطرات خود بعد از ذکر ملاقات‌ها و مذاکرات محرمانه آیت‌الله شریعتمداری با محمدرضا پهلوی و انتشار اخبار ان که شایعات همکاری وی با رژیم را قوت می‌بخشید می‌نویسد:

«در طرحی که ساواک با همکاری مهندس حسن شریعتمداری(21) فرزند آیت‌الله شریعتمداری به مورد اجرا در آورد نیروهای حکومت نظامی به خانه آیت‌الله در قم حمله کرده و تعدادی را در حیاط منزل مصدوم کردند تا به شایعات همکاری آیت‌الله با رژیم خاتمه داده شود. بعدها شریعتمداری به فرمانده نیروهای حکومت نظامی قم گفته بود: من گفتم بزنید اما نه این قدر محکم! مشروح ماجرا را که سپهبد مقدم رییس ساواک به اطلاع محمدرضا رسانید باعث خنده شدید شاه شد و چند بار که بعدها شاه گفته آیت‌الله را به خاطر می‌آورد از ته دل به آن می‌خندید».
آیت‌الله خلخالی که بعد از پیروزی انقلاب ، تیمسار خسروداد فرماندار نظامی تهران و فرمانده هوا نیروز (از آمران اصلی قتل عام مردم تهران، اصفهان ، قم و شیراز ) و نیز سرلشکر شفاعت مأمور حمله به بیرونی منزل آیت‌الله شریعتمداری (البته به فرمان خسروداد) را محاکمه و محکوم به اعدام نمود در خاطراتش چنین می‌نویسد:

«هنگام محاکمه خسروداد وی گفت: «در حمله به خانه شریعتمداری در قم، ما مستقیما و سرخود اقدام نکردیم بلکه با آقای شریعتمداری تماس گرفتیم و ایشان گفتند که شما مجاز می‌باشید طلاب علوم دین را از خانه ما و اطراف آن اخراج و متفرق کنید؛ در واقع ایشان به ما چراغ سبزنشان دادند، من هم به سرلشکر شفاعت گفتم برود و آن کانون را متلاشی کند ولی همه دستورات از بالا بود ... سرلشکر شفاعت هم ضمن اعتراف‌های خود گفت: «حمله ما به بیرونی منزل آقای شریعتمداری به دستور خسروداد و بنا به خواست خود آقای شریعتمداری صورت گرفته و خود ایشان گفته بود که بیایید و طلاب را از منزل من بیرون کنید!» طلاب بیچاره به خیال اینکه آقای شریعتمداری حامی آنهاست بی‌خبر از همه جا در مقابل این هجوم ایستادگی کردند و در نتیجه دو نفر از آنها به شهادت رسیدند. همین آقا از شهادت این دو نفر سوء استفاده کرده و سر و صدا به راه انداخت.»
میگویند بین بیت شیرازی های لندنی و بیت شریعتمداری از قبل ارتباطاتی بوده و هست و عکس های زیادی از ان در اینترنت موجود است .به نظر شما این مساله صحت دارد
دعای عاقبت بخیری
جدایی طلب تندرو
Romania
امان از بی ایمانی
Germany
نفوذ فرهنگی ابعاد مختلفی دارد یکی از انها نفوذ در بیت مراجع است لطفا به سایر ابعا هم توجه شود
Germany
در آرشيو محرمانه ی وزارت امور خارجه هنگامی که در آن جا انجام وظيفه می نمودم اسناد زيادی در باره ی ايشان ديدم که می توانم گواهی دهم. از جمله آن ها، درست در بحبوحه ی انقلاب و اوج گيری حرکت اسلامی مردم، نماينده ای از طرف شاه مراکش با پادويی سفير ايران در عراق، برای ملاقات ايشان می آيد. خوب کسی که اين سند را می بيند اگر چيز ديگری هم نباشد اين سوال مطرح می شود که نماينده ی مخصوص شاه حسن با يک مرجع شيعه چه کاری می تواند داشته باشد؟ (مگر اين که تصور کنيم شاه حسن شخصی است که خواسته است سهم امام خودش را به ايشان تقديم کند.)»" (خاطره ها، جلد اول، محمد محمدی ری شهری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، تابستان ۱۳۸۳، صفحات ۲۷۱ تا ۲۷۳)
Germany
ابراین اشکالی که جناب آقای کدیور به ما می گیرد وارد نیست... والله قسم هیچ کوتاهی نشد. حتی تهران که رفتم بزرگ ترین طبیب های ایران مثل دکتر سنادی زاده و اطبایی را که در تهران بودند آوردیم. خود من در قم کسالت شان را تشخیص دادم. کسالت قلب امام را هم من تشخیص دادم. ...حاج احمد آقا گاهی مرا خصوصی می خواست و هم نسبت به آیت الله العظمی گلپایگانی و هم آیت الله شریعتمداری می گفت آقای دکتر، هر کاری اینها دارند دقیقا از نظر پزشکی انجام دهید . اگر دارویی می خواهید و در ایران نیست بگویید ما برای شان تهیه کنیم . اما ایشان دیگر بد حال شده بود. چون تومورشان پیشرفت کرده بود. چند سال بود که ایشان از سرطان کلیه رنج می بردند و اطبایی که در تهران نیز گاهی ایشان را می دیدند می گفتند ان شاء الله خوب می شود و چون سن شان هم یک مقدار بالا بود می ترسیدند دست بزنند . بخشی از خاطرات دکتر باهر
Germany
آقای شریعتمداری گفتند : اگر به خارج بروم خوب است؟ امام فرمودند: هر کاری که می شود در خارج برای ایشان انجام بشود الان که حال شان خوب است اینجا انجام دهید . اما بیماری ایشان فرصت نداد. امام مخالفت نکردند. بلکه فرمودند هر امکان درمانی که برای ایشان امکان دارد از خارج و از داخل برایشان فراهم کنید. منتها حال ایشان ، طوری بد بود و یک موقعی بود که دیگر هیچ کاری نمی شد انجام داد و آقای شریعتمداری در چنین حالتی بودند. در کمیسیون پزشکی می گوییم برای این بیمار در این شرایط چه کاری صلاح است انجام بدهیم؟ آیا رفتن به خارج برای ایشان صلاح است؟ آیا درمان ایشان به همین شکل صلاح است؟ آیا برای این بیمار اقدامات عاجل تری کنیم بهتر است؟ آن زمان یادم هست که در بیمارستان مهراد چون تومور همه جا را گرفته بود و نمی شد کاری کرد ؛یعنی حتی اگر خارج هم می رفت نمی توانستند کاری کنند . به عبارتی از جهت پزشکی ضرورتی دیده نمی شد.» بخشی از مصاحبه دکتر باهر
Germany
سيد كاظم شريعتمداري از جمله چهره‌هايي بود كه همگام با جريانات سلطنت طلب و ملي گرا، تا سرحد امكان براي ابقاي حكومت پهلوي تلاش كرد و البته موج گسترده انقلاب به رهبري حضرت امام خميني(ره)، تلاش‌هاي وي را ناكام گذارد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز در حركتي جدايي‌طلبانه تلاش كرد تا با تاسيس حزب خلق مسلمان، منطقه آذربايجان را عملا در اختيار بگيرد.

زشت ترين اقدام حاميان وي حمله به شهر قم با قصد ارعاب مردم و نيز حمله به بيت امام خميني بود كه با هوشياري مردم انقلابي اين شهر، اين حركت ناكام بود.
Germany
درسال های گذشته، محسن كديور در آمريكا با كنار هم گذاشتن بريده‌هايي از خاطرات شخصيت‌هاي سياسي، درصدد مرثيه سرايي براي وي برآمد كه البته توفيقي در جلب توجه افكار عمومي نيافت. احياي نام شريعتمداري هم اكنون از اهداف سياسي و فرهنگي ضدانقلاب به شمار مي‌رود.
Germany
رشریعتمداری با عناصر رژیم شاه ارتباط داشت و رهنمودهایی را به رژیم ارائه می‌داد که چگونه با عناصر انقلابی برخورد کند و امام خمینی را محدود نماید. وی بارها با بهبودی و انصاری به عنوان نمایندگان شاه ملاقات داشت. وی حتی یک روز بعد از ۱۷ شهریور ۵۷ با نماینده‌ی شاه ملاقات کرد و از وی خواست تا بدون خون‌ریزی با قاطعیت عمل کند. (پرونده ساواک آیت‌الله شریعتمداری، آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی). وی‌ هنگام‌ پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در ۲۲ بهمن‌ ۱۳۵۷ پیامی‌ به‌ ملت‌ ایران‌ فرستاد و طی‌ آن‌ مراتب‌ تبریک‌ خود را به‌ ملت‌ ایران‌ رساند و بیان‌ کرد که‌ ملت‌، هوشیار و مراقب‌ توطئه‌ها و مواظب‌ اماکن‌ دولتی‌ و اسناد و مدارک‌ باشد. (اسناد انقلاب‌ اسلامی‌، ۵/۲۸۷) مدتی پس از انقلاب و اندکی‌ پس‌ از تشکیل‌ حزب‌ جمهوری‌ اسلامی‌، حزب‌ خلق‌ مسلمان‌ با تأیید و حمایت‌ او شروع‌ به‌ فعالیت‌ کرد؛ اگرچه‌ مؤسسان‌ آن‌ افراد دیگری‌ بودند. (رزمی‌، ۱۷) این‌ حزب‌ نظرات‌ انتقادی‌ نسبت‌ به‌ نظام‌ داشت‌ و در عوض‌ آیت‌الله شریعتمداری‌ را قبول‌ داشتند. (همان‌، ۲۲، ۲۷) وی‌ در ۱۹ اردیبهشت‌ ۱۳۵۸ با مجله‌ی‌ گاردین‌ در مورد اوضاع‌ کشور بعد از انقلاب‌ مصاحبه‌ کرد که‌ بعضاً نظرات‌ انتقادی‌ مطرح‌ کرد. (همان‌، ۱۹۸) در ۲۹ خرداد، آیات‌: گلپایگانی‌، نجفی‌ و شریعتمداری‌ با امام‌ ملاقات‌ کردند و راجع‌ به‌ مسائل‌ جاری‌ مملکت‌ صحبت‌ نمودند (همان‌) در ۱۵ آذر همان‌ سال‌ رادیو و تلویزیون‌ تبریز توسط‌ حزب‌ خلق‌ مسلمان‌ اشغال‌ شد (همان‌، ۱۹۹) آنها با گفتن‌ الله اکبر، رادیو و تلویزیون‌ تبریز را به‌ دست‌ گرفتند و با قطع‌ اخبار ساعت‌ ۲ صدای‌ جمهوری‌ اسلامی‌، اعلامیه‌های‌ آیت‌الله شریعتمداری‌ و حزب‌ خلق‌ را قرائت‌ کردند و ضمن‌ آن‌ خواستار آن‌ شدند تا متجاوزان‌ به‌ خانه‌ی‌ آیت‌الله شریعتمداری‌، دستگیر و مسئولان‌ غیر بومی‌ تبریز اخراج‌ شوند و انتصابات‌ حتماً با تأیید آیت‌الله شریعتمداری‌ باشد (اطلاعات‌، ۱۷/۹/۵۸) سه‌ روز بعد رادیو و تلویزیون‌ از اشغال‌ خارج‌ شد و کار عادی‌ خود را شروع‌ کرد. روز ۱۴‌ دی‌ ماه‌ دوباره‌ رادیو و تلویزیون‌ تبریز اشغال‌ شد. در قم‌ نیز طرفداران‌ آیت‌الله شریعتمداری‌ تظاهرات‌ کردند و شعار «رهبر ما شریعتمدار، زنده‌ باد شریعتمدار» را سر دادند و سپس‌ با سپاه‌ پاسداران‌ و حزب‌الله درگیر شدند و در نهایت‌ در ساعت‌ ۲ بعد از ظهر، معرکه‌ را ترک‌ کردند. (ماشاءالله رزمی‌، ۱۹۹، روحانی‌، شریعتمداری‌…، ۱۸۱)

در پی‌ این‌ حادثه‌، جامعه‌ی‌ مدرسین‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ طی‌ اعلامیه‌ای‌ از شریعتمداری‌ انتقاد کرد. فردای‌ آن‌ روز مردم‌ به‌ کمک‌ سپاه‌ پاسداران‌، رادیو و تلویزیون‌ تبریز را بعد از ساعت‌ها درگیری‌ خونین‌ از دست‌ طرفداران‌ شریعتمداری‌ خارج‌ کردند. در نقاط‌ دیگر شهر تبریز نیز درگیری‌هایی‌ به‌ وجود آمد. فردای‌ آن‌ روز در شانزدهم‌ دی‌ ماه‌، طرفداران‌ آیت‌الله شریعتمداری‌ از بازاریان‌ و کسبه‌ خواستند که‌ مغازه‌ها را تعطیل‌ کنند. دفتر حزب‌ خلق‌ در محاصره‌ی‌ سپاه‌ بود و هر دو طرف‌ سنگربندی‌ کرده‌ بودند (رزمی‌، ۱۹۹، ۲۰۰) روز ۲۲ دی‌ ماه‌ بالاخره‌ دفتر خلق‌ مسلمان‌ پس‌ از ساعت‌ها درگیری‌ خونین‌ به‌ تصرف‌ سپاه‌ پاسداران‌ درآمد. چند روز بعد در سی‌ ام‌ دی‌ تعدادی‌ از نظامیان‌ متهم‌ به‌ وابستگی‌ به‌ حزب‌ خلق‌ دستگیر شده‌، در دادگاه‌ نظامی‌ محاکمه‌ شدند (همان‌، ۲۰۰) چندی‌ نگذشته‌ بود که‌ پس‌ از دستگیری‌ توطئه‌گران‌ کودتای‌ نوژه‌ اعتراف‌ کردند که‌ آیت‌الله‌ شریعتمداری‌ را در جریان‌ کودتا قرار داده‌اند و ضمن‌ تأیید متعهد شده‌ است‌ که‌ از آنها حمایت‌ کند (همان‌، ۱۱۸). بعد از افشای‌ این‌ توطئه‌ در سال‌ ۱۳۶۱ش‌ از طرف‌ جامعه‌ی‌ مدرسین‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ از مرجعیت‌ خلع‌ شد و سرانجام‌ در سال‌ ۱۳۶۵ ش‌ به‌ دنبال‌ یک‌ بیماری‌ سه‌ ماهه‌ از دنیا رفت‌ (یاران‌ امام‌ به‌ روایت‌ اسناد ساواک‌، ۲/۳۹، ۴/۴۴، ۱۳/۴۱) و در قبرستان ابوحسین قم به خاک سپرده شد.
Germany
متاسفانه با وجود گذشت سی سال از انقلاب برخی هنوز درخواب هستند. غفلت غفلت غفلت رمز اصلی نفوذ است
ما خودمون آدری هستیم ولی هیچ وقت شریعت مداری رو مرجع خودمون ندونستیم اون مرجع کودتا بود.
هرچه بگندد نمکش میزنند وای ز روزی که بگندد نمک
Turkey
به سایت جهان افرین میگویم که چنین موضوعات مهمی را در دستور کار دارد و به ان میپردازد
Turkey
درس نگرفتن از تاریخ موجب تکرار ان میشود خدا کند ما از این تاریخ درس گرفته باشیم و مجبور به تکرار اون نباشیم
Turkey
چرا باید یک مرجع عالی قدر اینقدر کم توجه و ساده باشد که متوجه این جریان نفوذ دردرون بیت خود نشود
Turkey
احسنت به این هوش و تدبیر امام راحل احسنت چه حکیمانه با این مساله برخورد کردند.
میرزاعباس
اقای شریعتمداری خیلی بیشتر از اینها ضد انقلاب بود
کدیور بیشتر به دنبال اهداف سیاسی بود ه و هست وگرنه دلش به حال مرجع و مرجعیت نسوخته
آيت الله شريعتمداري يكي از چهره هايي است كه به علت روحاني بودن و مواضع خود در برابر انقلاب همواره در قبل و بعد از انقلاب مورد توجه ساواك ، دربار پهلوي و سفارت امريكا قرار داشت . ايشان در طول سال هاي شكل‌گيري نهضت انقلابي مردم ايران به رهبري امام خميني(ره)، همواره روابط خود را با دربار حفظ كرد و به ويژه در سالها و ماه هاي پاياني عمر آن رژيم، نقشي جدي در ايجاد موانع گوناگون براي مهار حركت خروشان انقلابي عليه حكومت محمدرضا برعهده گرفت، در اين زمينه اسناد و مدارك متعددي وجود دارد و قابل دسترسي براي همگان مي باشد، تأمل در برخي اسناد به جا مانده از ساواك درباره آقاي شريعتمداري، به وضوح بيانگر اين واقعيت است كه مسئله ايشان صرفاً اختلاف‌نظر با حضرت امام در مورد ديدگاههاي انقلابي نبوده است بلكه احراز موقعيت برتر حتي به قيمت تضعيف جايگاه ديگر علما و مراجع نيز مدنظر وي قرار داشته و اين نكته مي‌تواند بازتاب دهنده پاره‌اي خصائص اخلاقي ايشان نيز باشد.
Turkey
روشنتر بگویم وقتی نظر اکثریت ملت را بی‌اعتبار کردیم، بدان توجهی ننمودیم، یعنی به جمهوری اسلامی بی‌توجهی کرده‌ایم و این جمهور و اکثریت را نپذیرفته‌ایم. لذا وقتی که جمهوری اسلامی بی‌اعتبار شد، مسلماً قانونی که در دست تصویب است[قانون اساسی] تماماً بی‌اعتبار می‌شود. یعنی از اعتبار عمومی و حاکمیت ملی برخوردار نیست... نباید رأی ملت را بی‌اعتبار کنند و بگویند خیر ملت کسی نیست و هر چه هست فقیه‌است و او باید کار کند و او همه‌کاره‌است. این طرز تفکر و این طرز قانونگذاری و این طرز عمل به نظر ما درست نیست و به اساس لطمه می‌زند و همه‌چیز را بی‌اعتبار می‌سازد و مسلماً نتیجه خوبی هم در آینده نخواهد داشت.» منبع: سید محمدکاظم شریعتمداری، مصاحبه با روزنامه بامداد، ۲۶ مهرماه ۱۳۵۸.
Turkey
ایت الله شریعتمداری بیشتر بتاید شناخته شود ...
Turkey
سخنرانی برای شاه
روز چهارشنبه ۶ خرداد ۱۳۲۶ در مراسم خوش آمدگویی به شاه ایراد می‌کند:

«اعلیحضرتا، طلاب علوم دینی فقط انتظار و تقاضا دارند که تناسب مقام خدمتشان مورد توجه ملوکانه واقع شوند» و در مقام پوزش نسبت به بی محلی سایر علما به شاه، می‌گوید: «بی نهایت متأسف و شرمنده هستیم و قهرا به آقایان هم دیر خبر رسیده که نتوانسته‌اند افتخار شرفیابی حاصل کنند! (۳) در این مراسم، شریعتمداری، ده هزار تومان از شاه دریافت نمود!
Germany
ابرو داری امام خیلی جالبه چقدر با متانت و صبوری واقعا بزرگی من در رفتار امام الگو ست
نقش سپاه در شناسایی کودتا چه بود
در مورد نفوذ خیلی باید کار شود ما کم کاری در این حوزه داریم و خوب نتوانستیم این جریان را شناسایی کنیم
چرا از خود مراجع درمورد ایشان مصاحبه نمیگیرید یا مطلب بیان نمیکنید مثلا ایت الله مکارم یا نوری همدانی یا سایر مراجع
Germany
قطب زاده در جلسه محاکمه : آیت الله شریعتمداری در چند جلسه اظهار کردند که اگر حرکت ما به پیروزی برسد ایشان جلو خواهند آمد و حرکت را تائید می کنند.
Germany
اگر دو اثر «شریعتمداری در دادگاه تاریخ» (انتشارات جامعه‌ی مدرسین حوزه‌ی علمیه قم، ۱۳۶۱) نوشته‌ی سید حمید روحانی و «خاطره‌ها» جلد اول (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳) نوشته‌ی محمد محمدی ری شهری را بتوان قضاوت‌های فردی و جانبدارانه تلقی نمود کتاب «آیت‌الله شریعتمداری به روایت اسناد [ساواک]» (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۸) چنانچه دست چین شده هم باشد اما قابل اغماض و چشم پوشی و حتی (جسارتاً) قابل دفاع و جدل هم نیست. این اسناد ساخته و پرداخته جمهوری اسلامی نیست و بدون شک نیز تنها بخش‌هایی از آن منتشر شده و ناگفته‌های فراوان دیگری در آرشیو اسناد ساواک و اذهان ساواکیان باقی مانده است.
Germany
سلب صلاحیت مرجعیت که توسط جامعه مدرسین حوزه در مورد ایت ااه شریعتمداری صورت گرفت خیلی مهم و با ارز ش است
Germany
در سندی دیگر از اسناد ساواک ایشان در دیدار محرمانه با ماموران عالی رتبه ساواک این‌گونه می‌گوید: «یکی از پایگاه‌های مخالف با رژیم سلطنتی ایران، نجف [امام خمینی‌(س)] است که من صد در صد با آن مخالفم، من برای حفظ مملکت‌، دیانت و سلطنت فکر می‌کنم، من برای حفظ تاج و تخت و رژیم، متکی به قانون اساسی شده‌ام و راه میانه را برگزیده‌ام تا ابتکار عمل به دست تندروها نیفتد. اگر مردم مرا در مسیر کاملا موافق [با رژیم] احساس کنند دیگر نمی‌توانم مانند سدی در مقابل تندروها عمل کنم، من باید ترتیبی دهم که مرا قبول کنند و لذا برای جلب گروه‌ها و افکار عمومی در داخل و خارج کشور میاندار شدم ... من با اعتصابات، بستن بازارها، ایجاد هیاهو و تظاهرات صد در صد مخالفم. من صریحا می‌گویم با خمینی و اعمال او مخالفم. خمینی مخالف شاه است در حالی که من این طور نیستم.‌»
جالب!!شما هر که رو بلااستثنا مخالف شما بوده بردید تو فاز سادگی و ساده لوح بودن و....!!
Iran, Islamic Republic of
خدارحمت کند آن مرجع تقلید میلیونهاایرانی را .
United Kingdom
‏تحریف تاریخ انقلاب در ‎ شبکه_استانی_قم

‎صداوسیما ‎قم در روز قیام خونین
۱۷ شهریور ۱۳۹۹ یکی از معارضین اصلی انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) را طوری معرفی کرد که گویی ‎کاظم شریعتمداری از یاوران حضرت امام(ره) بوده!
‎شبکه نور شاهکاری مثل آموزش شرابخواری را در قالب ‎پت و مت در کارنامه کاری خود دارد