انسان شناسی نصر جنبه دینی و عرفانی دارد، که نه صرفاً از اسلام وادیان طولی، بلکه عمدتاً از ادیان عرضی و عرفانهای هندی، چینی، مسیحی و یهودی متأثر است
گوناگون حقیقت دین را در هر عالم به منزله واکنش انسانی به حضور الهی تلقی میکند ولی نصر آنها را بیانات الهی در پرتو اوضاع و احوال انسان گوناگون میداند. از منظر نصر، مساله تنوع ادیان یک مسئله ما بعدالطبیعی و هستی شناختی است و با مبانی فلسفه جاودان به توجیه کثرت ادیان میپردازد. هیک نیز کثرت ادیان را میپذیرد اما موضع هیک، یک موضع سوبژکتیویستی و اومانیستی به دین است این در حالی است که دیدگاه نصر در خصوص دین مبتنی بر وحیانیت است (عدنان، ۱۳۷۶: ۲۵). اشکال عمده ای که بر نظریه کثرت گرایی دینی نصر وارد است آن است که چگونه میتوان به حقانیت ادیان مختلف شرقی و غربی تحریف شده اعتراف کرد و از طرفی قائل به حقانیت بی چون و چرای دین اسلام شد. نصر از یک سو این دیدگاه را مطرح میکند که هیچ متن مقدسی در جای خود به اندازه قرآن، جهانی نیست و اساساً هیچ دینی در دنیا نمیتواند ادعای جهانی بودن داشته باشد (نصر، ب ۱۳۸۵: ۱۲۶). در هر حال ادعای اصلی سنت گرایان در خصوص کثرت گرایی دینی آن است که همه ادیان جلوههای تحقق سنت واحده هستند، به همین اعتبار برای همه ادیان نوعی مشروعیت در ظرف زمان و مکان خود قائلاند و از این رو کثرت ظاهری ادیان را لازم میدانند در عین اینکه قابل به وحدت متعالی ادیان هستند و از این حیث به همان اندازه به اسلام و مسیحیت اهمیت میدهند که به مذهب هند و یا اعتقادات سرخ پوستان. پر واضح است که سنت گرایانی چون نصر که بر پلورالیسم دینی صحه میگذارند هرگز قادر به حل تناقضات آشکار در نظریه پلورالیزم دینی نیستند.
اگرچه نصر علی الظاهر به اومانیسم غربی میتازد اما او در تهافتی آشکار از پلورالیسم دفاع میکند. او در عین اینکه در بسیاری از آثار خود از وحدت متعالی ادیان سخن میگوید اما تلویحاً و تصریحاً بر پلورالیزم نیز مهر تأیید می زند و این نظر را مطرح میکند که تمامی ادیان بر حق هستند، به عبارتی ساده تر ادیان قیاس ناپذیرند و همه آنها بخشی از یک حقیقت واحد هستند
بی ثبات، تفاوت شکل میگیرد (جی دان، ۱۳۸۴: ۴۰۹). بنابراین نوعی کثرت گرایی را در شرایط پست مدرن میبینیم که در آن دین، سنت و اندیشههای سایر اقوام، مثل آیینهای شرقی نیز همچون همان خرده روایتها تلقی میشوند که نه کاملاً نفی میشوند و نه مطلقاً پذیرفته میشوند. نگرش پست مدرن ممکن است به نسبت رجوع کند اما سنت گرا نیست و این مطابق با ویژگی کثرت گرایی پست مدرنیسم است (کهون و لارنس: ۱۳۸۴: ۵۸). سنت گرایان نیز همچون پست مدرنها بر شیپور مخالفت با مدرنیته میدمند و در بستر این تجدد ستیزی دست میافشانند و پای میکوبند اما این تجددستیزی مورد پشتیبانی سنت گرایان از منظری به شکل کلی متفاوت از پست مدرنها صورت بندی میشود.