حقیقت این است که به خصوص پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران، اسلام سیاسی، مهم ترین مانع در جهت تداوم برنامه های سلطه گرایانه غرب در جهان شناخته شده است. در چنین شرایطی، شکل گیری بیداری و از آن مهم تر، جهت یابی آن به سمت تأسیس دولت اسلامی، چالشی مضاعف برای غرب به حساب می آید که می خواهند هر طور که شده بر این چالش تازه غلبه کنند
دادند و این، دردی نبود که مسکن های شهوانیِ غربی بتواند آن را برای همیشه ساکت نماید.
غربی ها با هراس از شکل گیری سطحی مناسبی از وحدت اسلامی و به تبع آن، فراهم شدن زمینه تشکیل نظامات اسلامی میانه رو در دنیای اسلام، به دنبال ریشه کن کردن اصل جریان بیداری اسلامی و به شکست کشاندن انقلاب های اخیر و در رأس آنها انقلاب مصر است
این وجود، تداوم حرکت بیداری و رفع تدریجی موانع در مسیر وحدت در دنیای اسلام هیچگاه امری محال شمرده نشده است و لذا غربی ها با هراس از شکل گیری سطحی مناسبی از وحدت اسلامی و به تبع آن، فراهم شدن زمینه تشکیل نظامات اسلامی میانه رو در دنیای اسلام، به دنبال ریشه کن کردن اصل جریان بیداری اسلامی و به شکست کشاندن انقلاب های اخیر و در رأس آنها انقلاب مصر است.
پیروزی بشار اسد در این جنگ تروریستی و نابرابر، و همچنین تثبیت قدرت ایران و حزب الله در سوریه، نه تنها دشمنان سوریه را برای همیشه بی آبرو خواهد کرد، بلکه علاوه بر تقویت جبهه مقابله با اسرائیل در سوریه، یک تشکل عظیم افراطی و تروریستی را به جان خود آنها خواهد انداخت؛ چیزی که از هم اکنون نشانه های آن پیداست
کرد، بلکه علاوه بر تقویت جبهه مقابله با اسرائیل در سوریه، یک تشکل عظیم افراطی و تروریستی را به جان خود آنها خواهد انداخت؛ چیزی که از هم اکنون نشانه های آن پیداست.
آلوده سازی اخوان و آوردن آن به پای میز معاملات کثیف، فریب دادن برخی از سران آن با وعده و وعیدهای جذاب ولی پوچ و از همه مخاطره آمیز تر، دادن آدرس های غلط به آنان در مدیریت امور داخلی کشورِ بحران زده ای چون مصر، نخستین گامی بود که می توانست این تشکّل ریشه دار اسلامی را در پیاده سازی اهدافی که فلسفه وجودی آن اقتضا می کرد، زمین گیر سازد
اشتباه مرسی در مصر، اعتماد به امریکایی ها از یک طرف، و فاصله گرفتن از جمهوری اسلامی ایران به عنوان عنصر موثر در شکل گیری انقلاب مصر و مهم ترین حامیِ قابل اعتماد برای تثبیت حاکمیت اسلامگراهای میانه رو در مصر بود. حتی مرسی برای نشان دادن فاصله خود با ایران و بی خطر جلوه دادن مصر جدید برای اسرائیل، به حرکت های احمقانه ای چون پیوستن کورکورانه به مخالفان سوریه، شیعه ستیزی و یا کمک پنهان به اسرائیل به منظور تنگ تر کردن محاصره غزه دست زد که می توانست هزینه های قابل توجهی را برای او ایجاد کند؛ هزینه هایی که مرسی تصور می کرد با چک سفید امضاء، اما بی محل امریکایی ها از عهده پرداخت آن برخواهد آمد.
مهم ترین اشتباه مرسی در مصر، اعتماد به امریکایی ها از یک طرف، و فاصله گرفتن از جمهوری اسلامی ایران به عنوان عنصر موثر در شکل گیری انقلاب مصر و مهم ترین حامیِ قابل اعتماد برای تثبیت حاکمیت اسلامگراهای میانه رو در مصر بود
او به اتهامات واهی به شکل گروهی دستگیر می شوند؛ چند هزار تن از مردمی که در خیایان ها به اقدام کودتاگرایانه غربگراها اعتراض می کنند، با خشونت آمیزترین شکل ممکن یعنی با گلوگه های جنگی به قتل رسیده یا زخمی می شوند و جنایت ها همچنان ادامه دارد. این حوادث بیش از پیش چهره ریاکارانه و مکّار غربی ها و در رأس آن امریکا را نشان می دهد؛ این قاعده پلید و شیطانی که آزادی تنها زمانی خوب است که به نفع غرب باشد، نتیجه دموکراسی تنها زمانی برای غربی ها قابل قبول خواهد بود که به سود آنها تمام شود و نقض حقوق بشر وقتی مهم می شود که منافع غربی ها در میان نباشد! مرثیه درناکی است که امروز باید برای آزادی و دموکراسی خواند. مرثیه ای که می تواند برای رهبران دلسوز و انقلابی جهان اسلام که هنوز در دل خود به غربی ها و خصوصاً امریکایی ها به چشم شریکی قابل اعتماد می نگرند و یا در این زمینه در دودلی به سر می برند، عبرت آموز تلقی شود. باید توجه داشت، که مرعوب شدن در برابر ابهت پوشالی قدرت های استکباری سزاوار اهل مبارزه نیست و تاریخ گواهی می دهد که خداوند زمانی استخوان های شکسته ملتی را بازسازی فرمود که صبر و مقاومت در برابر مستکبرین را سرلوحه اعمال خود قرار دادند. به فرمایش امیرالمؤمنین علی (ع)، کسانی که گمان می برند که دنیا تا ابد به کام مستکبران خواهد بود و تازیانه و شمشیرشان از سر ملت ها کنار نخواهد رفت، در اشتباهند زیرا سهم آنان تنها جرعه ای از زندگی لذت بخش است که مدتی آن را می ممکند، سپس همه آنچه را که نوشیده اند بیرون می ریزند.« العَیشِ یتطعَّمونَها بُرهَه، ثم یَلفِظونَها جُمله!»