اگر قرار است راجع به سریال چنین صحبت شود اصلا چرا یقه مرا گرفتهاند؟ در نقد 500 بار اسم مرا برده، اگر میخواهی نقد بنویسی، بنویس اما چرا دائما در نقد اشاره میکنی آقای دری... آقا دری... انگار پول گرفتهاند برای اینکه مرا بکوبند
توده مردم.
بالغ بر 160 سخنرانی پیش از دستور مجلس علیه این سریال (کیف انگلیسی) انجام شد
يا نه. 11 سال پیش وقتی «کیف انگلیسی» پخش شد و 85 درصد مخاطب داشت کدام نشریه آمد بنویسد اتفاق بزرگی افتاد. یک سریال جدی سیاسی بالای 85 درصد مخاطب گرفت. اجازه بدهید درباره کلاهپهلوی 10 سال بعد نظر بدهیم. ارزیابی مدیران وقت سازمان اين بود که کیف انگلیسی مخاطب 23 سال به بالا را جذب میکند در حالیکه مخاطبان 14 سال به بالا جذب شدند. یعنی آدمی زحمت کشیده یک مساله بغرنج سیاسی را قابل فهم برای نوجوان جامعه کرده است. کدامیک از روزنامهها چنین چیزی نوشتند؟ بالغ بر 160 سخنرانی پیش از دستور مجلس علیه این سریال انجام شد. امروز اصلا راجع به کیف انگلیسی حرف میزنم؛ حرفهایی که تا بهحال گفته نشده. شاید تنها سریالی بوده که کشوری که نامش را نمیبرم رسما از دولت وقت سوال میکند که این فیلم کی تمام میشود و همان موقع شورای سرپرستی صدا و سیما بابت این مساله تشکیل جلسه میدهد و پاسخ میدهند، نترسید 9 هفته پخش شده، 4 هفته دیگر تمام میشود. به آن جماعت هم بفرمایید اینطور نیست، چرا؟ چون گفته بودند نمیخواهیم خاکستر اختلافات قدیم ما کنار برود.
گرفتن کیف انگلیسی توسط نماینده یکی از شهرستانهای کویری کشورمان در دهه 20 مجلس چهاردهم واقعیت بود، گرفتن رشوه از سفارت انگلیس واقعیت بود و اینها همه ریشه در واقعیت داشت
بعد یقه بگیرید، میتوانید مرا بازخواست کنید، بگویید تو فیلم بدی ساختی و باید جواب این سرمایه ملی را بدهی اما فعلا برای قضاوت کمی عجله کردهاند.
بسیاری از کسانی که با حمایت آیتالله هاشمیرفسنجانی به اروپا و کانادا رفتند، در دولت خاتمی قبح توهین به ساحت ایشان را شکستند و همینها بدترین تهمتها و افتراها را به وی بستند تا آنجا که همان موقع آقای هاشمی در نماز جمعه صراحتا اشاره کردند که ما مار در آستین پرورش دادهایم
را تعمیم دادند به خودشان و پیش خودشان گفتند که شامل ما هم میشود. دری حرفش را میخواهد به ما بزند، بعد هم تلویزیون دری را استخدام کرده، بیا اینها را بزن. خب اگر بنا به زدن باشد چرا نروم برنامهای مثل سريال «برره» بسازم. آنقدرها زحمت هم ندارد. راحت بلد بودم، میتوانستم آنمدلی بسازم و درسخواندههای خارج را بکوبم. من که این کار را نکردم، رفتم به جایش یک قصه تاریخی را بازروایی کردم، چون سیر این اتفاقات را دیده بودم و واقعیت داشت. مثلا گرفتن کیف انگلیسی توسط نماینده یکی از شهرستانهای کویری کشورمان در دهه 20 مجلس چهاردهم واقعیت بود، گرفتن رشوه از سفارت انگلیس واقعیت بود و اینها همه ریشه در واقعیت داشت. اینها را با هم ترکیب کردم شد این داستان. اینها بهشان برخورد. خواستند بگویند اینها برای کوبیدن دوم خرداد و بعد کوبیدن جنس ما که روزنامههای دوم خردادی را باز کردیم، اقدام کردهاند. در حالی که شما چوب روزنامه دوم خرداد باز کردن را نخوردید، شما چوب این را خوردید که با آقای ژیسکاردستن وارد مذاکره شده و صحبت کردید. چرا صحبت کردید، با ژیسکاردستن راجع به کنفرانس گوادلوپ حرف زدید، این آقا یک فرانسوی بدون مقام رسمی بود که آمده بود ایران و به دفتر روزنامه دوم خردادی رفته بود. برای چه شما راجع به گوادلوپ صحبت کردید؟
صدا و سیمای جمهوری اسلامی صدا و سیمای نظام است، به وقتش اگر لازم باشد دولت را هم میپیچاند. یعنی رودربایستی ندارد
را روشن میکنند و سریال را میبینند به دلیل آنکه میدانستم سریال ما از شبکه سراسری (شبکه یک) پخش میشود و به دنبال مخاطب خاص نیستیم و میخواهیم توده مردم این سریال را نگاه کنند. شروع این سریال کمی سخت بود. به مردم گفتم، به روشنفکران نگفتم، گفتم « خواهش میکنم آنهایی که دارند این سریال را میبینند تکرارش را هم تماشا کنند. حتی شخصیتها را یادداشت کنند. ببینند موضوع چه میخواهد بگوید». دلیل هم دارم. رندوم از بین قلم به دستان مطبوعات بگیرید حدود 20 نفر را انتخاب کنید، من یکی از رمانهای فاکنر را دستشان میدهم اگر بیش از 20 دقیقه دوام آوردند!