جناب سرهنگ که رییس کلانتریه میگه، امروز این نهمین مورد کیف قاپیه تو حوزه استحفاظی من است!
به گزارشجهان ، محمد دلاوری خبرنگار خوشذوق و خلاق واحد مرکزی خبر که این روزها همه او را با «صرفا جهت اطلاع» میشناسند، از دزدی کیف همسرش آن هم از داخل ماشین خبر داده و روایت جالبی از برخورد با دزدان روزگار معاصر در تهران عزیز منتشر کرده است.
وی در وبلاگش، نوشته است: «بی هیچ ترسی دستش رو از پنجره ماشین داخل میکنه و کیف بانو رو برمیداره و با آرامش تمام از لابلای قطار ماشینهای منتظر چراغ سبز فرار میکنه، کیف بانو یعنی یکیدومیلیون تومن طلای ناقابل و یک گوشی موبایل...
وی ادامه داده است: «ماجرا رو وقتی میفهمم شال و کلاه میکنم به سمت کلانتری و توی راه با نبوغ بی نظیر کارآگاهی تصمیم میگیرم زنگ بزنم به جنابان دزد و بهشون بگم «هی پسر ! یه پیشنهاد دارم واست ، حاضرم اون کیفو به قیمت خوبی ازت بخرم» منتها دزد داستان ما که برعکس من فیلم وسترن زیاد ندیده، کلا گوشی رو جواب نمیده که حالا حاضر به معامله بشه یا خیر...
صدرا به شدت ناراحته که چرا با وجودیکه تفنگش همراهش بوده نتونسته دزد و دستگیر کنه، سعی میکنم دلداریش بدم، خودش میگه: آخه بابا دستبند همرام نبود که ..وگرنه دستگیرش میکردم، حرفشو تایید میکنم تا بچم جلوی پلیسای کلانتری یه وقت کم نیاره، بچه های با محبت کلانتری با مهربانی تحویلم میگیرند و منو تصور کنید که تو اون هاگیروواگیر که بانو در حال اشک ریختنه شاداب و سرحال دارم با بچه ها عکس یادگاری میگیرم، خوشبختانه جناب سروان از صرفا جهت اطلاع راضیه و این پیروزی مهمی برای من به حساب میاد در راه مبارزه با دزدا ، جناب سروان البته گلایه میکنه که حقوقش ماهی هفتصد تومنه و تلویزیون برای حل این مشکل هیچ کاری نکرده، (داخل پرانتز عرض کنم خداوکیلی چطوری روتون میشه به بزرگواران زحمتکشی مثل این دوستان هفتصد تومن حقوق بدید)، جناب سرهنگ که رییس کلانتریه میگه، امروز این نهمین مورد کیف قاپیه تو حوزه استحفاظی من است، یه ضرب و جمع که میکنم تعداد کلانتری های تهران رو با این عدد، احساس تگزاس پنجاه سال پیش بهم دست میده و با خودم میگم حتما این آمار ها کار استکبار جهانیه و گرنه مگه میشه ...منتها جناب سرهنگ هرچند چهارشانه بود بزنم به تخته ولی شباهتی به استکبار جهانی که نداشت هیچ خیلی هم نازنین بود، جناب ستوان که با تفنگ و فشنگ و مجهز از راه میرسه احساس میکنم زحمت رو کم کنیم بهتره، ستوان میگه شمارو که تو کلانتری دیدم فکر کردم قراره بازداشتتون کنیم، مهمون ما باشید یه چند روز، زورکی خنده ای تحویل ستوان میدم و برای اینکه این لطف محقق نشه، تصمیم میگیریم سه نفری کلانتری رو ترک کنیم.
وی در انتهای این یادداشت که در وبلاگش منتشر کرده، نوشته است: «صدرا چنان آقا دزده آقا دزده ای راه انداخته که آدم میترسه به این آقایان محترم، از گل کمتر بگه، چهره نگاری که در اداره آگاهی تمام میشه یک نسخه از عکس آقا دزده را هم تحویل ما میدهند، در حال برگشتن گرم صحبتم که عکس مربوطه رو توی دستام لوله میکنم ، صدرا با ناراحتی فریاد میزنه، بابا چیکار میکنی چرا عکس آقا دزدرو لوله میکنی؟ به خونه که رسیدیم، برق رفت و ما دوساعت زیر نور شمع وقایع این روز تاریخی رو مرور کردیم...
خدا رو شکر کنید که مثل ما با چاقو تو روز روشن بهشون حمله نکردن . این روزها تو هر جمع خانوادگی یا محفل دوستانه ای که قرار می گیری نصف جمع خاطره ای از ابراز محبت دوستان زورگیر دارند .
عزيز دل برادر من با 9 سال سابقه كار تازه حقوقم به 500 هزار تومان رسيده تازه مدير عاملمون مي گه اضافه كاري تون سقفش زياده حالا تو برنامه اش هست كه كمش كنه.
كاركنان نيروي انتظامي الحق از جان خود مايه مي گذارند ودر مقابل اشرار و... قاطعانه ایستاده اند
انصاف داشته باشيم بسيار ناچيزه گاهي اوقات خداي ناكرده خداي ناكرده با يك حركت كوچك صدبرابر يك ماه حقوق را مي توانند بگیرند ولي اينكار را نمي كنند خدا به همه ي اونهايي كه خدمت مي كنند و ادعايي هم ندارند خودش از خزانه ي غيب مرحمت كند انشاالله
به جاش سر هر خروجی بزرگراه یا وسط خیابون ایست بازرسی می گذراند به اسم طرح امنیت اجتماعی . کلی موتور و ماشین و مامور یگان ویژه هم ایستادند . بنده خودم انشاء الله مذهبی هستم و در خانواده کاملا مذهبی زندگی می کنم ولی این طرز برخورد و نحوه حضور در صحنه برای مسئله امنیت اجتماعی اصلا صحیح نیست . اگر نصف این مامورا سر هر چهار راه زحمت بکشند و از جان و مال مردم مراقبت کنند جامعه امنتر میشه .
بنده خدا 700تومن که خیلی خوبه ما کارمندان بدبخت اداره --- البته قراردادی با 10-12 سال خدمت تازه حقوقمان نسبت به پارسال کم شده میگن زیاد بهتون میدادیم اکثرا هم زن بچه سابقه های بالا -حقوقمان شده 400هزار تومن میگن این هم معلوم نیس اضافه کار ماموریت هم ممنوع
علاج بشر این است که از شهرهای بزرگ رخت بربندد و سوی بادیه ها قصبه ها و روستاههای با صفا بشتابد که در این صورت هم جان هم مال هم حیثیت هم جیب هم پول و خیلی از هم های دیگرش در امان خواهد بود .این راه حل را جدی بگیرید.