يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 12 May 2024
 
۰
۳۶

دفاع خسرو معتضد از مشایی و حمله به عماد افروغ +پاسخ افروغ

پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۰۱
کد مطلب: 206735
به نظرم کسانی که با مکتب ایرانی مخالفند با مقامات دولتی مشکل دارند. من در همین جا از آقای عماد افروغ و حتی از یامین‌پور هم برای مناظره دعوت می‌کنم آخر ایشان برگشته گفته ناسیونالیسم منسوخ است. اینها به نظرم با ملیت مشکل دارند و حرف‌هایشان مساله‌ساز است.
به گزارش جهان روزنامه شرق گفت وگویی با خسرومعتضد انجام داده است. در بخشی از این مصاحبه آمده است:
*ظاهرا الان مد شده است که همه، ایران را زیر سوال ببرند. ایران الان مدافعی ندارد و کسی دیواری کوتاه‌تر از ایران پیدا نمی‌کند. الان هم مثل دوران حزب توده شده است که اگر کسی نامی از ایران می‌برد، می‌گفتند امل و نوکر رضا‌خان و سیدضیا. ایشان در صحبت‌هایشان اعلام کرده‌اند که ایران بدون دین چیزی نیست. کسی منکر این نیست که دین در ایران اهمیت زیادی دارد اما ایران به تصدیق کارشناسان بزرگ تاریخ (اگر جاسوس و عامل بیگانه نخوانیم‌شان) مقل گریشمن، ماری، هرتسفلد و دیگران کشوری است که مردم آن از ابتدا خداپرست بوده‌اند. مثلا نمی‌توان گفت هخامنشیان خداپرست نبوده‌اند. در بخشنامه‌های اردشیر بابکان هم مردم به خداپرستی تشویق شده‌اند.
*اینکه ایشان می‌گویند ایران چیزی ندارد به هیچ‌وجه قابل قبول نیست. ایران گاهواره تمدن است. در ایران همواره سعه‌صدر بوده است، زمانی که والرین به ایران حمله کرد، دولت ایران زمانی که او و یارانش را اسیر کرد آنها را به ساختن سد و شهرسازی گمارد، کاری که مدرن‌ترین کشورها هم نمی‌کنند.
*کلمه مکتب ایرانی جعلی است چرا که ایران در درون هر ایرانی نهادینه است و چیزی با این عنوان وجود ندارد. ایشان گفته است به علت افراطی‌گری علیه مکتب شعوبیه قیام می‌شود در حالی که مکتب شعوبیه (جنبش ایرانی‌گری) در واکنش به اعراب و خلفای راشدین به وجود آمد که می‌گفتند ایرانی پست و عجم است چون عربی نمی‌داند. بنابراین این توهینی بود که به ایرانی‌ها شد و واکنش آن ایجاد شعوبیه بود و ایرانی‌ها با خلوص مسلمان شدند. در طول زمان در ایران اتفاقات ناخوشایندی رخ داده مثلا، زمانی حمام قدغن بوده تحصیل سواد برای طبقه پایین ممنوع بوده اما با همه این احوال، اینها دلیل نمی‌شود به خاطر وجود این مسایل بگوییم ایران بد است. ایران‌خواهی را نباید سرزنش کرد. مکتب ایرانی در خون همه هست و هرکس از ایران استفاده می‌کند نسبت به ایران علاقه‌مند است. چرا وطن‌پرستی را می‌گویند بد است؟
* به نظرم کسانی که با مکتب ایرانی مخالفند با مقامات دولتی مشکل دارند. من در همین جا از آقای عماد افروغ و حتی از یامین‌پور هم برای مناظره دعوت می‌کنم آخر ایشان برگشته گفته ناسیونالیسم منسوخ است. اینها به نظرم با ملیت مشکل دارند و حرف‌هایشان مساله‌ساز است.
* اینها مقدمات شکستن حاکمیت ما، استقلال و یکپارچگی ملت است. متاسفانه مقامات دولتی که آن را مطرح کردن، ادامه‌اش ندادند مگر چه اشکالی دارد این عنوان؟ من حاضرم بگویم که ما چه مکتبی را دنبال می‌کرده‌ایم. مکتب اثنی‌عشری جوشیده از ایران و وفاداری ایرانی به رسول خداست. چرا سلمان فارسی (روزبه یا بامدادان یا مهبد درخشان مرسلان) مورد عنایت حضرت محمد (ص) بوده است؟ چرا اصرار دارند مدام بر سر ایران بکوبند؟ شما کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام شهید مطهری را بخوانید علیه ایران هرچه بگویید، مقدمات تجزیه ایران فراهم می‌شود شما چه چیزی از تاریخ ایران و زبان پارسی می‌دانید؟
*[درباره دلیل مخالفت با مکتب ایرانی] دلیل مخالفت سیاسی است. مگر ما ایرانی‌ها زمانی با عثمانی‌ها نجنگیدیم؟ آنها هم که مسلمان بودند. آقای یامین‌پور گفته ما برای اسلام جنگیدیم، نه ایران. می‌خواهم از ایشان بپرسم شما که به دنیا نیامده بودید، زمان جنگ، وقتی هم هشت سال‌تان شد جنگ تمام شد، چه می‌دانید از تاریخ. شما که جبهه نرفتید چطور منت می‌گذارید بر سر مردم؟ آن مسیحی‌ها و کلیمی‌ها که رفتند در جبهه‌های جنگ و کشته شدند برای ایران رفتند یا اسلام؟
*آقای مشایی بد حرفی نزده است و متاسفانه باید ادامه می‌دادند. نه ایشان بد حرفی زده، نه رییس‌جمهور که گفته‌های ایشان را تایید کرده است.
*آقای افروغ مردی متهور، شجاع و خوش‌صحبت هستند اما در این مورد مقداری بیشتر باید مطالعه کنند و مساله ایران و ایرانی و دفاع از ایران در برابر دیگر کشورها را مورد توجه قرار دهند. ما باید همیشه در برابر خطراتی که ایران را تهدید می‌کند، آماده باشیم. در ایران تنها مساله دین مطرح نبوده است بلکه مساله نفت، ژئوپلیتیک، گاز و معادن هم هست. من به مخالفان مکتب ایرانی توصیه می‌کنم مردم ایران را بیشتر به وطن‌شان علاقه‌مند کنند، اینچنین حرف‌هایی بیشتر باعث مهاجرت و فرار مردم می‌شود.

پاسخ دکتر افروغ
دکتر عماد افروغ در یادداشتی که برای جهان ارسال کرده است، پاسخ سخنان آقای معتضد را داد. وی نوشته است:
با سلام خدمت دست اندر کاران سایت جهان نيوز، آقای خسرو معتضد و خوانندگان و مخاطبان این سایت و روزنامه شرق،
نمی دانم چرا براحتی و بدون اطلاع از مواضع مکتوب و تحقیقات انجام شده یک فرد در مورد یک موضوع بلافاصله اسم فردی برده می شود و متهم به کم اطلاعی می شود. عزیزم آقای معتضد بنده محقق هویت ایرانی هستم و تاکنون چندین مقاله در این خصوص نوشته ام. کتاب هویت ایرانی و حقوق فرهنگی بنده را بخوانید، بعد قضاوت کنید.

کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران استاد مطهری را بکرات خوانده و حتی مقاله ای نیز در مورد مفهوم هویت در دیدگاه ایشان در سالگرد شهادتشان ارائه کرده ام که در همایش جای پا به آن اشاره شده است که به پیوست خلاصه آن ضممیمه می گردد. ایشان در ص 353این کتاب می نویسند: البته نهضت شعوبیگری تدریجاً یک مسیر انحرافی پیدا کرد، در مسیری افتاد که نهضت قومیت عربی افتاده بود، یعنی در مسیر تفاخرات قومی و نژادی و تفوق نژاد ایرانی بر سایر نژادها خصوصاً بر نژاد عرب افتاد و احیاناً از حدود نژادپرستی تجاوز کرد و تا زندقه کشیده شد. ولی همین که شعوبیگری به این مرحله رسید، توده مردم ایران و علمای با تقوای ایرانی شعوبیگری را سخت محکوم کردند و از آن تبری جستند، یعنی بار دیگر با یک عکس العمل اسلامی از طرف ایرانیان در مقابل یک انحراف که از میان خودشان برخاسته و رشد کرده بود مواجه می شویم. علت شکست شعوبیگری هم همین بود...برخی از ایرانیان آنچنان از این نوع شعوبیگری ناراحت و متاسف بودند و آن را خطری برای اسلام تلقی می کردند که علیرغم نژاد و قومیت خودشان، له اعراب تعصب می ورزیدند، و این یکی از شگفتیهای تاریخ و از نشانه های نفوذ عمیق اسلام در روح ایرانی است.
موفق باشید، افروغ
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


United States
حب الوطن من الایمان
Iran, Islamic Republic of
بهترین ظرف رشد و کمال اسلام ناب محمدی (ص) مسلما باید ملت و کشوری باشند که خود بالاترین ظرفیت فرهنگ و خداپرستی را داشته باشند و انکار عظمت ایران کاری بیهوده است!
Iran, Islamic Republic of
خدا را شکر یک نفر متخصص تو این مملکت حرف ما مردمی که هم ارادت به اسلام ناب محمدی داریم و هم وطنمون با تمام تاریخش را زد.
امیدوارم هر کس که میخواهد ایشان را متهم کند اول حرفه ای حرفهای ایشان را نقد کند
سلام :: او در سیر انفس و آفاق تاریخ حرفهایی برای گفتن دارد !!! باید روی حرفش تامل کرد وحسابی مفتوح کرد !!!
United States
متاسفانه در ایران از سوی روشنفکران و دینداران یا افراط بوده یا تفریط و هیچ وقت نخواسته اند راه میانه ای را برگزینند. در زمان طاغوت بر سر ایرانی بودن و ملیت خواهی دعوا بود، و در حال حاضر بر سر دینداری و اسلام محوری. به قول شهید مطهری در کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام، این دو مکمل یکدیگرند. اگر خدمات دانشمندان و بزرگان ایران به اسلام نبود، شاید دیگر نامی از اسلام نمی ماند. و از آن طرف اسلام ناجی و رهایی بخش ایرانیان از دو تیغه قدرت پادشاهان و دین فروشی موبدان زرتشی بوده است. پس بهتر است با نگاهی منصفانه نسبت به دین و ملیت، خود را از تعصبات نابجا برهانیم.
Finland
آقای معتضد، ایرانی بودن تا زمانی که مقابل اسلامی بودن علم نشود هیچ اشکالی ندارد. این رو همه قبول دارن.
در مورد ناسیونالیسم یا ملت گرایی رهبر چند روز پیش در دیدار جوانان عرب از اصطلاح جالب " ناسیونالیسم سکولار" استفاده کردند به این منظور که ایشان "ناسیونالیسم سکولار" را تخطئه کردند یعنی ایشان ناسیونالیسم یا ملت گرایی یا عرق ملی را قبول دارند اما نه از نوع سکولارش را، تازه آن هم مبتنی بر اصول اسلامی،ما در این زمینه نادار نیستیم، حدیث حب وطن من الایمان مشهور است. اما در مورد جنگ تحمیلی و اینکه یامین پور گفته است ما برای اسلام جنگیدیم کاملاً درست است اگر درست معنا شود، منظور ایشان این نبوده است که مردم ما به میهن خود بی توجه بوده اند بلکه منظور او این بوده که رزمنده ها از موضع اسلام و موضع اسلامی جنگیده اند این کاملاً مشخص است و هیچکس نمی تواند انکار کند اما اگر ملی گرایی را از نوع 57 به قبل آن در نظر بگیریم اثری از ان در جبهه ها نخواهید دید به قول آیت الله جوادی آملی«در شبهای عملیات اصلاً "مرز پر گوهر" اثر نداشت. در خاكریز اول و دوم؛ "ای ایران، ای ایران" نبود. هر چه بود؛ "یا حسین یا حسین" بود» آیا استاد معتضد می توانند این را انکار کنند؟ همین فرمول را در مورد مسیحی ها و کلیمی ها به کار ببرید تا صحت سخنان بنده مشخص شود ؛این قشر از هموطنان نیز در قالب همین ادعا که مجرای جوش و خروش رزمنده ها در جبهه اسلام و انقلاب اسلامی و مرجعیت آن بوده است می گنجند کافی است استاد به سیره و وضع و حال شهدای اقلیت بپردازند تا متوجه تاثیر پذیری شدید ایشان از تفکر اسلامی شوند اتفاقاً همین مسیحی ها و کلیمی ها و زرتشتی ها هم با تاثیر پذیری از اندیشه های امام به جبهه رفتند. با جست و جویی کوچک در اینترنت می توانید خاطره های مادران شهید این قشر را بیابید خود بسنجید.
Iran, Islamic Republic of
آقای معتضد یادشان نرفته که در زمان شاه ـ شاهی که ایرانی گری را در برابر اسلام خواهی مردم ایران تبلیغ می کرد ـ در روزنامه های آن زمان چه تعریف و تمجیدی از شاه می کردند.

آیا آن تعریف از شاه هم تعریف از ایرانیت ممزوج با ایران بوده؟

آقای معتضد!
یادتان باشد که اکثر تاریخ مملو از ادعاهای ملی گراها و ایرانی گراهاست که اتفاقا بیشترین خیانت را به ایران کرده اند و اتفاقا همین اسلام گرایانند که ایران را حفظ کرده اند.

خوانندگان عزیز را به مطلب آقای رسول جعفریان که با استناد و آدرس دقیق، شاه ستایی جناب معتضد را در سایت تابناک (چندی پیش) برملا کرده ارجاع میدهم.
Iran, Islamic Republic of
کتب اثنی‌عشری جوشیده از ایران؟!؟!؟!

اولا آقای معتضد ادبیات شما در بچه خطاب کردن مثل یامین پور یا هر کسی دیگر در شان شما نیست و ادبیاتی نامناسب است.

دوم اینکه جنابتون بدانید که نظر امثال امام خمینی و آقای مصباح یزدی مبنی بر نفی ناسیونالیسم نه به معنی انکار حاکمیت سرزمینی بلکه صحبت از اصالت هدف در شرکت در جنگ علیه صدام است! ما برای اسلام جنگیدیم و برای حفظ حاکمیت علوی در ایران. برای اسلامی جنگیدیم که در بطن تعالیم خود حفاظت از ملک مسلمانان و حفظ مال و ناموس آنها را هم در خود دارد. ولی زمانی که شما حرف از مکتب ایرانی می زنید چگونه می توانید اصالت اسلام را در آن اثبات کنید؟ مثلا فرض محال اگر فردا مردم ایران دشمن اسلام بشوند چه؟ شما باز هم سنگ ایرانی را به سینه می زنید؟ یا واضح تر اینکه مگر انسان مسلمان می تواند در سایه تعالیم اسلامی حفظ خاک و مال و ناموس خود را فراموش کند؟
برای من رنگ پوستم و ملیت ایرانیم مهم نیست. من باید بنده خدا باشم و اگر حکم به اصلاح امور مسلمانان داده دیگر فرقی بین ایرانی و غیر آن نیست. این خصلت ناسیونالیستی رو عربهای جاهلیت هم داشته اند و دارند ولی آیا برترند؟ یا واقعیت این است که چون فهم درستی از دین ندارند همواره به دشمنان در حال سواری دادن هستند؟ برتری ایران و ایرانی بر سایرین زمانی بروز می کند که ملاک های انسانی و الهی در سرزمین ما به اوج برسد و از دیگران پیشی بگیریم تا اینکه صرفا به آثار تاریخی خود بنازیم. آری، مکتب اسلام می گوید شرف المکان بالمکین! ارزش هر مکان به ساکنان آن است که چقدر بنده خدا هستند! نه اینکه تاریخشان بیشتر باشد یا پوستشان فلان رنگ باشد و ... . ما در تاریخمان هم فقط به آن جاهایی که در خدمت رسالت و دین بوده اند افتخار می کنیم. نه به فساد اخلاقی قبل از اسلام و دوران ساسانیان و تجاوز آقامحمدخان به تفلیس!!!!!

آقای معتضد! شما اگر می گویید در دفاع مقدس ما اصالتا برای ایران جنگیدیم؟ مشکلی نیست. خود بنده حاضر به مناظره با شما هستم. ملاک مناظره کلام امام خمینی و وصیت نامه و آثار شهدای جنگ. ایمیلم رو هم از جهان بگیرید. یا علی.
با سلام
آقای معتضدمورخ که سوال کرده اید "چرا وطن‌پرستی را می‌گویند بد است؟"لطفا توجه داشته باشید که هر نوع پرستشی غیر از خدا، خواه وطن پرستی یا هرچیز دیگر،از مصادیق شرک است.
Iran, Islamic Republic of
سایت شما اخیراً یه کم شعار زده شده

کامنتهایی که مستدل و مستنده میذارم نشون نمیدین

اونوقت کامنتهایی که سطحی و غیر عمیقه نشون میدین
Latvia
دکتر عماد افروغ با تقدیم سخنرانی خود به استاد شهید مرتضی مطهری و با یاد و محوریت اندیشه او اظهار داشت: نخستین پرسشی که در ارتباط با الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت مطرح می‌شود، این است که چرا از هویت و فرهنگ در آن سخن به میان می‌آید؟ چه شده است که امروزه در جهان معاصر، متوجه اهمیت مباحث هویتی و فرهنگی در امر توسعه شده‌اند؟ با نگاهی به نظریه‌های توسعه به ویژه آنهایی که تحت عنوان نوسازی در جهان سوم مطرح شده‌اند، متوجه می‌شویم که در خود الگوی نوسازی با اشکال متفاوتش، 5 پیش‌فرض وجود دارد:
١. تغییرات و تحولات ساختی و کلان جوامع بشری در مسیری واحد صورت می‌گیرد.
٢. الگوی توسعه غرب و فرایند تاریخی آن اجتناب‌ناپذیر است.
٣. چون جوامع گوناگون در سیر تکاملی خود یک فرایند تک‌خطی را پیموده‌اند، جوامع عقب‌مانده هم باید آن راه را بپیمایند.
٤. جوامع عقب‌مانده باید فرایند توسعه غربی را سرلوحه خود قرار دهند.
٥.عامل عقب‌ماندگی صرفا درونی است.

حسب این نگاه بود که مفهومی به نام فرهنگ توسعه طرح شد. با این حال، بین فرهنگ توسعه و توسعه فرهنگی تفاوت هست. بر پایه فرهنگ توسعه، یک الگو بیشتر نداریم و آن الگوی پیشرفت غرب است و دیگران باید ببینند که کشورهای توسعه‌یافته از چه ویژگی‌های فرهنگی و روانشناختی و اجتماعی‌ای برخوردار بوده‌اند و باید همان مسیر را دنبال کنند، برای مثال، «ماکس وبر» ارزش‌های فرهنگی را عامل پیشرفت می‌داند، ارزش‌هایی چون: بیشینه شدن سود، دوری از زهدگرایی، عقلانیت ابزاری، منع مناسک‌گرایی مذهبی ودیگران به ارزش های دیگری همچون گرایش به عام‌گرایی، عینی‌گرایی، برون‌گرایی، ماده‌گرایی و پایبندی به قانون و ... اشاره ی کنند و شرقی ها را با ارزش هایی خلاف ارزش های مذکور معرفی ی کنند.

هرچند انتساب این ارزش ها به غرب و شرق مناقشه آمیز است،لکن پندار اصلی این بود که تنها یک فرهنگ برای توسعه هست، کشورهای غیرغربی هم که خواستند الگوی توسعه غربی را پیاده کنند، نه تنها توسعه نیافتند که دچار «از جا در رفتگی» هم شدند. به همین دلیل، یونسکو دهه ٨٧-٩٧ را دهه توسعه فرهنگی می نامد. توسعه فرهنگی به این معناست که پیش از آنکه فرهنگ خود را با توسعه وفق دهد، توسعه باید خود را با فرهنگ سازگار کند. امروزه جامعه‌شناسان و فیلسوفان به ویژه از هوسرل به بعد، از مفهومی به نام «زیست جهان» سخن گفته‌اند. آن چیزی که روزی به نام عقیده عامیانه ( Common Sense) مطرود بود، امروزه تحت عنوان دانش روزمره مورد توجه قرار می‌گیرد. بنا بر توسعه فرهنگی، توسعه باید از مردم و از آنچه می‌اندیشند و انجام می‌دهند، صورت گیرد.

در این نگاه، توسعه مجموعه‌ای جامع و فرایندی چندبعدی است که فراتر از جنبه اقتصادی بوده و همه جوانب زندگی را دربرمی‌گیرد. یونسکو در خصوص توسعه فرهنگی چند مؤلفه ویژه می‌آورد: ارج نهادن به بعد فرهنگی توسعه، تسریع در ارتقای هویت فرهنگی و ارتقای همکاری‌های بین‌المللی.

فهم هویت تاریخی یک جامعه در فرایند توسعه کار ویژه زیادی دارد. این امر می‌تواند در سطح اجتماعی خاستگاه حس تعلق و امنیت وجودی افراد باشد و نیز در سطح سیاسی می‌تواند مبنای یک نظام سیاسی قرار گیرد.
پیش از ورود به بحث هویت ایرانی در الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، می‌خواهم تعریفی از فرهنگ ارائه دهم: فرهنگ چیزی جز معرفت مشترک نیست. از این رو، (فرهنگ) قابلیت یادگیری داشته و افراد در آن سهیم بوده و همچنین از نسلی به نسل دیگر قابل انتقال است. بحث بعدی این است که بنیادی‌ترین مؤلفه فرهنگ کدام است؟‌

به نظرم، مهم‌ترین رکن فرهنگ، جهان‌بینی است؛ مهمترین رکن فرهنگ جهان بینی و هستی شناسی فرهنگ است: مهمترین لایه فرهنگ، جهان بینی است که به ساحت هستی شناسی اعم ازانسان شناسی، خداشناسی، جهان شناسی و جامعه شناسی در بعد فلسفی آن باز می گردد. این همان هویتی است که ملت ها از آن برخوردار بوده و به دنبال باز تولید آن هستند.
این لایه اول فرهنگ است، لایه دوم آن باید و نبایدها، لایه سوم؛ الگوها و هنجارها و لایه چهارم؛ نمادهاست. اگر سطح معرفتی، مهم‌ترین لایه فرهنگ باشد، سؤال این است که در خصوص الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، این مهم‌ترین لایه را کجا جست‌وجو کنیم و درا ین جست‌وجو چه به دست می‌آوریم؟ به بیان بهتر، باید دید که هویت ایرانی را در کجا باید جست؟ هویت ایرانی در کل 4 مؤلفه دارد: 1- یکتاپرستی که مولفه بنیادین آن است. ایرانیان از دوران باستان، به ویژه از عصر زردشت به بعد همواره یکتاپرست بوده و هیچ‌گاه بت‌پرست نبوده وسابقه رب النوع و توتم ندارند 2 - تلفیق دین و سیاست یا به تعبیر رساتر فردوسی؛ دین و عدالت و سیاست.

«جرالد نولی» ایران‌شناس نامی بر این نظر است که تلفیق دین و سیاست ویا به عبارتی مفهوم ایرانی به مثابه انگاره دینی – سیاسی در اواسط دوران ساسانی و توسط اردشیر بابکان پدید می‌آید. همین مسئله را در دوران صفویه نیز داریم و نوبت سوم- به نظر من- در دوران انقلاب اسلامی بوده است. ایرانیان هر گاه که دچار بحران شده‌اند، تلاش کرده‌اند تا شناسنامه هویتی خود را بازسازی کنند. بنابراین، هویت ایرانی در گرو ارتباط دین و سیاست بوده است؛ اما همواره تأکید شده که جهت از دین به سیاست باشد نه از سیاست به دین؛ که در صورت اخیر، دین سیاسی می‌شود و این از آسیب‌های جدی به شمار می‌آید. کما این که این آفت در اواخر ساسانیان سراغ آیین زردشت آمد.
٣-آشتی‌ناپذیری میان حق و باطل. بر طبق نظام یکتاپرستی ایرانیان، سلسله مراتبی بر هستی حکمفرماست. این مسئله در ساختار اجتماعی نیز بازتاب داشته است. فلسفه تاریخ اوستایی حکایت از نبرد میان حق و باطل می‌کند.
٤-این وجه را با این پرسش آغاز می‌کنیم که چه اتفاقی رخ داد که نیاکان ما که در روزگار ساسانیان هویت ایرانی را تعریف کردند، جذب اسلام شدند؟ آیا این امر به زور شمشیر بوده است؟ مرحوم مطهری در این‌باره می‌گوید که با زور می‌توان تا حدی حکومت کرد اما جهش فرهنگی نمی‌توان پدید آورد. در اینجا، به نظرم استحاله‌ای صورت گرفته است. به این معنا که یکتاپرستی ناقص ایرانیان در برابر یکتاپرستی متعالی اسلام قرار می‌گیرد و ایرانیان به راحتی آن را می‌پذیرند؛ چرا که مشترکات زیادی میان اسلام و دین زردشتی هم می‌دیدند.

در اینجا می‌خواهم کمی این موضوع را گسترش دهم و بر مبنای کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» استاد مطهری مطالبی را بگویم. هر چند مرحوم مطهری ادعای نظریه‌پردازی در باب هویت را ندارند اما مطالب خوبی در این‌باره دارند. با این حال استاد مطهری در آن کتاب در جایی می‌گوید: در توحید ذاتی و صفاتی ایرانیان[باستان] تردیدی نیست اما در توحید افعالی‌شان، چرا. من این را نمی‌‌پذیرم، چون در ثنویت آفرینشی آیین زردشت تردید زیادی وارد است و بیش تر آن را یک ثنویت اخلاقی می دانند تا آفرینشی. به علاوه، سپنتا مینیو مظهر هستی و انگره مینیو مظهر نیستی است. حتی تثلیث الهی مورد نظر دوشن گیمن، یعنی اهورا، اشه (راستی) و وهومنه(اندیشه) نیز با محوریت اهورا مطرح است . استاد مطهری آتش‌پرستی را دلیل نفی توحید عبادی ایرانیان می‌داند. اما ایرانیان باستان آتش‌پرست نبودند.
در متون معتبر زردشتی اصلا بحثی از آتش‌پرستی نیست. آتش و در کل نور، حکم قبله ومحراب را در پرستش «اهورامزدا» برای آنها داشته است. شهید مطهری در جایی دیگر در آن کتاب جاهلیت عرب را با جاهلیت ایرانیان [باستان] مقایسه می‌کند و می‌گوید: جاهلیت عرب شرک در عبادت بود؛ اما جاهلیت ایرانی شرک در خالقیت. در نقد این نکته استاد، می‌پرسم اگر با استناد به روایتی منسوب به حضرت امیر(ع) می پذیرید که زردشت پیامبر بوده است ، چگونه پیامبری می تواند ثنویت گرا باشد؟ در ثانی چرا ایرانیان تشیع را انتخاب کرده‌اند؛ اما اعراب سنت را؟ به‌نظرم یکتاپرستی ایرانیان و عدم وجود بت‌پرستی در تاریخ‌شان به آنها قابلیتی را می‌دهد که در نبوت درجا نزنند و امامت را به‌راحتی پذیرا شوند وحسب درک سلسله مراتبی به استمرار آن در قالب ‌نظریه «ولایت فقیه» برسند. با این حال، استاد مطهری در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» می‌خواهد بگوید که ایرانیان با توجه به استعدادی که داشتند، روحیه و فرهنگ و منش خود را در اسلام یافتند. در جایی هم استاد مطهری- به‌درستی- اشاره می‌کنند که ایران بذر مناسبی برای تشیع بوده است.
نکته قابل توجه در کتاب نهضت های اسلامی یک صد ساله اخیر این است که ایشان جعل پرونده موهوم و کاذب به نام ایرانی گری را هم از ریشه های انقلاب اسلامی می داند که با واکنش انقلابی مردم و علما روبه رو می شود وهم از آ فات نظام تلقی می کند.هشداری که باید به آن توجه داشت.

استاد مطهری در دیگر آثارش ازجمله «آینده انقلاب اسلامی» به‌طور ضمنی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت را مطرح می‌کند. او در جایی از آن کتاب اشاره می‌کند که اگر انقلاب اسلامی می‌خواهد فراگیر باشد؛ باید فلسفه تاریخ، فلسفه دین و... خاص خود را از متن‌آموزه‌های اسلام برگرفته و تدوین کند. او می‌گوید ما به ابن‌سیناها و ملاصدراها نیاز داریم؛ اما ابن‌سیناها و ملاصدراهای امروزی.

این نشان می‌دهد که وی به عنصر مکان و زمان توجه ویژه‌ای داشته است. حتی در آنجایی که از ویژگی‌های رهبر بحث می‌کند، ردپای الگوی اسلامی- ایرانی را مطرح می‌سازد، اینکه (رهبر) باید اسلام‌شناس باشد و از ایدئولوژی اسلام در باب اینکه انسان چگونه باید باشد و نیز چگونه جامعه تحت فرمان خود را سامان دهد، آگاه باشد.

بنابراین اگر می‌خواهیم الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت را تدوین و اجرا کنیم، باید به چند مسئله توجه کنیم:
١- جایگاه خاص انسان در این الگو باید نشان داده شود. در این الگو انسان جایگاهی متعالی دارد و تمام سیاست‌ها باید به سمتی بروند که انسان آزاد بتواند معرفت کافی نسبت به نیازهای واقعی خود داشته و در جهت تحقق این نیازها از مهارت ،منابع ، فرصت ها و انگیزه لازم برخوردار باشد.
٢- مقوله شناخت‌شناسی. به این معنا که با هر شناخت‌شناسی‌ای نمی‌توان به تنظیم ،ارزیابی و تحقق این الگو پرداخت. به نظرم باید رویکرد فرایندی و دیالکتیکی داشته باشیم و به تمام ظرفیت‌ها توجه کنیم. اسلام با ظرفیت‌هایش تعریف می‌شود. این مسئله با مفهومی جز «آزادی» میسر نمی‌شود. اسلام قابلیتی است که با طرح پرسش به فعلیت می‌رسد.
٣- داشتن نگاه فرایندی و متحول؛ به این معنا که یک بار و برای همیشه نمی‌توان تکلیف این الگو را مشخص کرد.
٤-تلاش در جهت نهادینه‌سازی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت. برای این مهم، باید از تمام ظرفیت‌ها برای تحقق آن بهره برد.

منبع همشهری آنلاین
به زعم شما یکی دیگه هم به منحرفین اضافه شده بیخود نیست که میگن دولت 24 میلیونی
حب الوطن من الایمان مربوط به مباحث عرفانی است و شبیه مثل افلاطونی است
1-اصل جنگ علیه ایران بخاطر مهار کردن انقلاب اسلامی و جلوگیری از الگو شدن آن برای سایر کشورهای اسلامی بوده است و الا غربیها با اسلام محمد رضا پهلوی مشکلی نداشتند.
2-حمله به ایران بخاطر منابع نفتی در مرحله دوم اهمیت دارد.
3-گسترش سرزمین عراق و پان عربیسم صدامی وجه سوم جنگ بوده است.
4- در هر حال باید با دشمنی که با هر کدام از دلایل فوق آمده بود می جنگیدیم
5-پس وحدت بهتر از تفرقه است و آقای یامین پور با دقیقتر از دکتر می باشد.
ما در جنگ یا برای ایران جنگیدیم یا اسلام یا هر دو ولی مسلما برای اسلامی عربستانی یا طالبانی نجنگیدیم بلکه اسلامی که تنها اهل بیت (ع) فریادگر آن است همان اسلام شیعی اثنی عشری مبتنی بر سیره اهل بیت (ع)
خواهش ميكنم از امثال آقاى معتضد كه احتمالا به همان اندازه كه مدعى حضور يامين پور در جبهه ها هستند ، هم در معركه نبرد حق و باطل حضور نداشته اند و فعلا نان حمايت از گروهك هايى منحرف و جديدالتاسيس را ميخورند مطلب ننويسيد !
من شيعه هستم تمام جهانم ملك خداست براي من هر كجا چه در بحرين يا هر جاي ديگه لازم باشه براي دين ميرم نه كشور . تماميت ارضي رو هم حفظ ميكنيم به شاهامون نمينازيم
Iran, Islamic Republic of
مهم اينكه منصفانه و با احترام يكديگر را نقد كنيم و مهمتر اينكه همگي به مكتب اهل بيت (ع) تعلق داريم/ آقاي معتضد هم واقعا آدم خوبي است. دوستان شما را به خدا انديشه هايش را نقد كنيد ولي خودش را له نكنيد
فرهنگ ایران دارای دو بعد بسیار مهم است:
بعد اول آن مربوط به فرهنگ و تمدن ایران باستان است و هیچ کس در آن نمی تواند شک کند
اما بعد دوم آن مربوط به بعد از اسلام است
این دو بعد، بعد از گذشت 1400 سال با هم آمیخته شده و یک فرهنگ ناب ایرانی اسلامی به وجود آورده (مانند سنت عید نوروز). اگرچه در طول این مدت دچار تحولات و نوساناتی شده است. با این حال نمی توان این فرهنگ رو به دو فرهنگ مجزا تصور کرد.
واقعا تعجب می کنم عده ای مثل عقب مونده ها سعی در بهره‌برداری سیاسی از این جریان دارند
Iran, Islamic Republic of
با سلام
ناسیونالیسم وملت پرستی وافتخار به قومیت ره آورد مدرنیته غربی برای ایجاد تفرقه بین انسان ها بوده است.کسانی که معتقدند حدیث حب الوطن من الایمان یعنی دوست داشتن وطن ایرانی ، با سخنان پیامبر (ص) وقرآن ورفتارهای سایر معصومین (ع) چه می کنند. پیامبر (ص) می فرماید کل سرزمین های اسلامی وطن ماست نه فقط یک جغرافیای خاص.مسلمین جامعه ایمانی و امتی دارند وبقیه عناوین انحراف است .اشاره به ملت در قانون اساسی وتعابیر مسئولین نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به معنای همان امت است.چون تمام بندها واهداف وارمان های انقلاب اسلامی جهانی وانسانی وتوحیدی است ومشکلات همه بشریت وجهان اسلام را مشکل خود می داند.تقلیل حب الوطن من الایمان به ملی گرایی ومیهن پرستی جفا در حق اسلام واندیشه های جهانی پیامبر اسلام (ص) است.چرا پیامبر (ص) به سلمان وسایر ایرانیان نفرمودند که بروید وکشور ودولت ملت ایران را تشکیل دهید ؟ ایا عده ای بالاتر از پیامبرمی فهمند؟ مشخص است که ناسیونالیسم منسوخ است واگر اشاره ای به ملت ایران می شود به خاطر اندیشه های متعالی وسرنوشت ساز والهام بخش جهانی آن است نه افتخار به نژاد ومشتی خاک وزبان وسنن ایرانی یا عربی.جامعه هخامنشی وساسانی قبل از اسلام سراسر تبعیض،خرافه پرستی وشرک بود وگرنه اسلام نمی آمد.در زمان کوروش ماه پرستی وخورشید پرستی بود.نظام های کاستی وارباب رعیتی وجود داشت درس خواندن فقط مختص عده ای خاص از افراد بود واسلام امد ما را از این نظامات نجات داد.متاسفانه ناسیونالیسم عربی در زمان معاویه وامویان وتا به امروز توسط غرب مسلمین را متفرق نمود،وحدت آنها را متلاشی نمود وجنگ ها وکینه توزی ها خلق کرد. غرب برای خودشان نسخه وحدت می پیچد وبرای مسلمین نسخه تفرقه یا ناسیونالیسم.چرا؟چون از قدرت و عظمت مسلمین هراس دارند.در این شرایط حساس چه معنایی دارد ما مکتب عربی وایرانی را مطرح کنیم ؟باید همه خوبی ها را اسلامی معرفی کنیم نه ایرانی یا عربی.نسل ها باید با رویکرد امتی پرورش یابند نه ملتی.

از حجاز وچین وایرانیم ما
شبنم یک صبح خندانیم ما
حرف حق را حجت ودعوی یکی است
خیمه های ما جدا، دلها یکی است
دوست عزیز .. حتما هستند کسانی هم که فقط برای ایران جنگیدند . چرا که جنگ برای سرزمین جنگ برای حفظ شرف و ناموس است و در همه کشورهای دنیا هم که اسلامی نیستند رزمندگانی برای دفاع از حیثیت خود دارند حالا اگر اسلام نبود که خوشبختانه بود برای سرزمین می رفتند .. اما هدف حفظ کیان ملت بود
ایرانیها در دفاع مقدس از کیان اسلام دفاع کردند مدافعان ایرانی غیرمسلمان نیز از ایران وایرانی دفاع کردند که این اقدامشان درجای خود ارزشمند است . اسلام بدون مرز است اگر بدرستی ازاسلام در سراسر جهان دفاع میکنیم ازمنافع ایران نیز دفاع نموده ایم.
Iran, Islamic Republic of
تا به امروز کسی نتوانسته به ضرب زر و زور چیزی را به ایرانیان تحمیل کند .ما با عقل و شعور خوداسلام را بعنوان دین برتر بپذیریم و به ایرانی بودن خود در پرتوی دین مبین اسلام و به مسلمان بودن خود بعنوان یک ایرانی افتخار می کنیم. ولی تاریخ قبل از اسلام ایران نیز سراسر افتخار بوده است و این به دلیل شور و شعور ایرانیان بوده است. چرا برخی سعی دارند شعور خود را زیر سئوال ببرند؟! مگر خدا نعوذ بالله قبل از اسلام نبوده است؟!
آخه بابا مهم این است که ایران اسلامی شیعه ، ملجا و ماوی مردم انقلابی دنیاست و تابع اهل بیت دیگه چقدر ایران و اسلام می کنید بابا تو رو خدا تو این چیزا شبهه و ایراد وارد نکنید دیگه
Russian Federation
خدايا مملكت ما رو از اين همه تفرقه و بگو نگوي غيراخلاقي و تخريبي و ناجوان مردانه نجات بده
با نظر معتضد بیشتر موافقم
Iran, Islamic Republic of
وطن دوستي يكي از نشانه هاي ايمان است كه يكي از دوستان آورده منتها آنچه كه بد است اين است كه مكتب ايراني را در مقابل با مكتب الهي قراربدهيم اگر دوستي ها فراتر از مرز بوم باشد داراي ارزش است و صبغه الهي به خود گرفتن آن را ارزشمند ميكند اگر حضرت امام (رض ) فرمودند ملي گرايي خلاف اسلام است اين ملي گرايي در مقابل اسلام گرايي مذموم است چيزي كه امروزه امت اسلامي را پاره پاره كرده وميكند ناسيوناليستي فكر كردن است پان عربيسم -پان تركيسم -تمايل به رنگ ونژاد و...در مكتب الهي مذموم است .
Iran, Islamic Republic of
به نظرم اقای معتضد نظرات شخصی دولتها و یا برخی افرادو به پای بزرگان فرهیخته و نظر نظام اسلامی گذاشتن که این غلطه. نظر نظام اسلامی درباره ایرانی گری همونیه که اسلام فرموده و این هست که حب به وطن تحسین شده و اگر اشتباه نکنم از واجباته دینه و ایران دوستی (نه پرستی) با مبانی اسلام منافات نداره
Iran, Islamic Republic of
این درد رو آدم به کجا ببره که دلسوزان انقلاب راهی به صدا و سیما ندارند ولی آقای خسرو معتضد که معلوم نیست از کجا آمده و چه صلاحیت علمی داره هر شب تلویزیون این مملکت رو در اختیار داره و هر چی دلش می خواد میگه. یادمون نرفته که سالها تمام امکانات بخش تاریخ تلویزیون با حمایت شخص آقای ضرغامی در اختیار آقای عبدالله شهبازی بود که حالا رفته در ردیف حامیان فتنه
نظر آقاي معتضد به حقيقت نزديكتر است. آقاي افروغ در حد سطحي و جنجالي صحبت ميكنند و مسائل فكري و تاريخي را با اظهارنظرهاي شخصي اشتباه گرفته اند
Iran, Islamic Republic of
دربرخي ازمواقع با تحليل هاي آقاي معتضدموافق نيستم ولي دراين مورد كاملاً موافقم وبسيار درست ومنطقي است.
United States
آنچه مقصود اقای معتضد است
زمین تا آسمان با افکار انحرافی مشایی متفاوت است.
گویا ایشان از افکار مشایی اطلاع کاملی ندارند.
United States
محقق عزيز جناب آقاي معتضد! بهتر نيست كه در خصوص مسائل تاريخ نگاري صحبت نمايد و تحليل موضوعات اسلامي و فلسفه تاريخ را به كارشناسان آن فن واگذار نماييد.
آقاي معتضد يك كارشناس با سابقه و با سواد تاريخي است و به هيچ وجه مانند افروغ اهل تحقير ديگران نيست.
Iran, Islamic Republic of
" چرا وطن‌پرستی را می‌گویند بد است؟"

برای اینکه پرستش فقط از آن خداوند است