آرزوی کفش بنددار به دلمان بود؛ تا الان هم من کفش بنددار نپوشیدهام. یعنی این آرزو برآورده نشده است. یادم هست یک بار [پدر]کفش میرزایی خریده بود که تنگ بود و دیگر قادر نبود عوض کند یا کفش دیگری بخرد. گفتند کفشها را میشکافیم و اندازه میکنیم. بعد بند میگذاریم.