شک و دودلی باعث اضطراب و خستگی میشود و حتّی باعث میشود مهمترین اعتقادات زیر پا گذاشته شود.
به گزارش جهان، سایت "شادمان" نوشت: دو هفته پیش در روزنامه خواندم متخصصین می گویند گوجه فرنگی برای بدن خوب است ولی الآن در تلویزیون دیدم دکتری می گفت این قدر گوجه نخورید، ضرر دارد! آخرش نفهمیدیم سود دارد یا ضرر دارد.
- یکی از پسر خاله هایم گفت نه اسلام بر حق است و نه مسیحیت. گفتم چرا؟ گفت مگر ندیده ای؟ شبکه های مسیحی همیشه می گویند اسلام باطل است و از کتاب های ما دلیل علیه خودِ ما می آورند و مسلمانان هم می گوید مسیحیها باطل هستند و از کتاب هایشان دلیلمی آورند. پس هر دو راه اشتباه است.
مقدمه اول: در هر علمی متخصص و غیر متخصص داریم. حتَی دکترها هم برای لوله کشی خانه خودشان به لوله کش مراجعه می کنند. علمای دین به محض این که مریض می شوند دکتر می روند و صحبت دکتر را گوش می دهند.
علَت: همه افراد وقت ندارند همه ی علوم را یاد بگیرند، پس هر شخصی یک علمی را یاد می گیرد و در علوم دیگر از متخصصان آن علم یاد می گیرد (تقلید می کند).
مقدمه دوم: متخصصان یک علم، برای متخصص شدن نظرات و دیدگاه های مختلف و متضاد را می خوانند و با بررسی دلایلشان، یکی را انتخاب می کنند. پس بعضی از اختلاف نظرها به این مسئله برمی گردد. برای همین است که بعضی از دکترها مثلاً برای یک سرماخوردگی خاص، قرص تجویز می کنند و دکتر دیگری برای همان بیماری، آمپول تجویز می کند.
مقدمه سوم: برای غیرمتخصصان نمی شود همان اختلاف نظر بالا را نقل کرد؛ چون متخصص، قدرت علمی بالا دارد و می تواند خودش تشخیص دهد کدام نظر درست و کدام غلط است. ولی غیرمتخصص چون قدرت ندارد، باعث شک و دودلی و تحیّر میشود. مثل جریان خوب یا بد بودن خوردن گوجه فرنگی برای شخص غیر متخصص.
مقدمه چهارم: شک و دودلی برای انسان مثل سَم و زهر است. چون انسان برای «انجام دادن هر کاری» باید آن کار را بشناسد (حالا یا با یقین (صد در صد) یا با احتمال بالا (بالای پنجاه درصد)). امّا اگر شک داشته باشد، یا آن کار را انجام نمیدهد و یا با سستی و یا با دردسر. مثلاً شخص وسواسی نمیداند پایش نجس شده است یا نه، ممکن است ده بار پایش را بشوید ولی باز چون شک میکند باز هم میشوید.
مقدمه پنجم: شک و دودلی باعث اضطراب و خستگی میشود و حتّی باعث میشود مهمترین اعتقادات زیر پا گذاشته شود. میگویند مردی – در زمان قدیم که لولهکشی آب نبود – چون شک میکرد که آب حوض پاک است یا نجس، میرفت و از آب چشمه وضو میگرفت. مدّتی گذشت و چون مسافت تا چشمه زیاد بود، خسته شد و دیگر نماز نخواند.
مقدمه ششم: گاهی اوقات برای ایجاد شک، نیاز به بحث علمی نیست، تکرار کردن یک چیز در محکمترین مسائل هم ممکن است ایجاد شک کند. میگویند استاد در کنار حوض پُر از آب به شاگردانش گفت آیا در این حوض آب هست؟ گفتند بله. گفت من میگویم نیست و شروع کرد نزدیک به ۱۰ دلیل را پشت سر هم با بیانات مختلف تکرار کردن و بعد گفت آیا در این حوض آب هست؟ شاگردان گفتند نیست! همان لحظه استاد دست در حوض کرد و آب به صورت آنها ریخت و گفت پس این چیست؟؟!!
اصل مسأله: در حال حاضر کشورهای غربی که میدانند جوانان مسلمان و حتّی غیر مسلمان در دین متخصص نیستند و شاید وقت زیادی برای مطالعهکردن در این زمینه ندارند، شروع میکند به ایجاد کردن شک و شبهه علیه دین. حتّی ممکن است از یک طرف داعش و آدمکشی را به نام اسلام جلوه دهند و از جهت دیگری از مسلمانان تعریف کنند. از یک طرف اختلاف نظر علمی شیعیان را با اهل سنت را بزرگ کنند و از طرف دیگری بعضی نظرات اهل سنت را که از نظر علمی با شیعیان مختلف است را بازگو کنند.
حتّی ممکن است یک خبر دروغ را چند بار پشت سر هم با الفاظ و بیانات مختلف بیان کنند که بله! ماست سفید نیست! (خراب کردن آسانتر و سریعتر ساختن است).
در نتیجه جوانان میگویند: آخر چه شد؟ اسلام حق است یا مسیحیت؟ شیعه بشویم یا سنی؟ اینگونه عمل کنم یا آنگونه؟ اصلا همه دروغ میگویند! همهشان مثل هم هستند!
نتیجهگیری: زمانی که در دل جوانان شک ایجاد شد، ایمانشان ضعیف میشود و دستورات دین را یا ترک میکنند یا با سستی عمل میکنند و دیگر حال و حوصلهی دنبال دین رفتن را ندارند و میگویند این همه وقت بگذاریم، چه فایدهای دارد؟ هیچ نظر درستی نیست و «معلوم نیست» کدام دست و کدام غلط است.
مثال: این تبلیغات مسموم با زهر «شکپراکنی» مثل بمب هستهای است که همهی افراد غیرمتخصص در دین را دربر میگیرد (عمومی) و اثر بلند مدّت دارد.
راهحل: غیرمتخصصها در دین باید به سراغ انسانهای متخصص بروند و نظر صحیح را از آنان بگیرند. بعضی مسائل هم واضح است و مواظب باشند که در اثر تبلیغات پشت سر هم، وسواسی نشوند.
لذا امام خامنهای (حفظه الله) در نامهاش به جوانان غربی فرمودند خودتان بروید اسلام را بشناسید و فقط توجّه به رسانههای خودتان نداشته باشید.