شاهد اتحادي نانوشته ميان تندروهاي داخلي كه از آنها، دولت در سايه يا دولت پنهان ياد ميشود و ترامپ و براندازان در مخالفت با دولت هستیم.
مولاوردی:
یک اتحاد نانوشته بین تندروهای داخلی با ترامپ و براندازان است/ اصلاحطلبان به دنبال شركت در انتخابات به هر قيمتی نيستند
2 اسفند 1397 ساعت 8:00
شاهد اتحادي نانوشته ميان تندروهاي داخلي كه از آنها، دولت در سايه يا دولت پنهان ياد ميشود و ترامپ و براندازان در مخالفت با دولت هستیم.
گروه سیاسی جهان نیوز: شهیندخت مولاوردی، از فعالان سیاسی اصلاح طلب و از اعضای حزب منحله مشارکت که تا همین چندی پیش و قبل از استعفای از دولت جزو سوژه های ثابت حواشی کابینه روحانی بود در گفتگو با روزنامه اعتماد گفته است: «شاهد اتحادي نانوشته ميان تندروهاي داخلي كه از آنها، دولت در سايه يا دولت پنهان ياد ميشود و ترامپ و براندازان در مخالفت با دولت از يك طرف و به موازات آن بياعتماد كردن و بدبين كردن مردم نسبت به جريان اصلاحطلبي از سوي مخالفان نظام و مخالفان دولت و همگرايي و همافزايي آنها، به دليل پايگاه گسترده اجتماعي اين جريان در جامعه هستند تا با تلاش در به شكست كشاندن سياستهاي دولت، كار را به جايي برسانند كه مردم احساس «بيدولتي» كنند».
به گزارش جهان نیوز، بخش های مهم این گفتو را درادامه خواهید خواند:
*اين موضوع هميشه يك علامت سوال بزرگ در ذهن من هم هست كه چرا ما نتوانستيم و نميتوانيم همه اقدامات و برنامهها و تلاشهاي بيوقفه را آنچنان كه بود و هست، بنمايانيم و به تصوير بكشيم. چرا همه واگوييهايمان درصد بسيار كم و ناچيزي از دوندگيها و پيگيريهاي شبانهروزيمان هست؟ البته بخشي از آن ناشي از سيطره و قدرت امپراتوري رسانهاي منتقدان و مخالفان دولت است كه شبانهروز و زنجيرهاي با وجود مخالفت صوري و ظاهري با مظاهر فناوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي روز با استفاده از اين امكانات به دروغپردازي و تخريب و تخطئه و خنثي كردن و وارونهنمايي در همين شبكههاي اجتماعي و با بهرهمندي كامل از اين ظرفيت و ابزار مشغولند. بخشي ديگر نيز به قدرت و نفوذ فضاي مجازي در شكلدهي افكار عمومي برميگردد كه مثل تيغ دو لبه عمل ميكند، هم فرصت است، هم تهديد؛ از يكسو با مطالبهگري اجتماعي و شفافسازي جامعه را به سمت سلامت اقتصادي و اخلاقي سوق ميدهد و هيچكس از تيررس آن در امان و مصون نيست. چنانچه از نماينده مجلس و وزير و وكيل گرفته تا مدير و ناظم مدرسه و... در معرض افكار عمومي قرار ميگيرند. كاركردي كه از آن به دموكراسي ديجيتالي ياد ميشود و اين درحالي است كه افزايش پاسخگويي، نقش بسزايي در مقابله و پيشگيري از انواع فسادها دارد اما ازسوي ديگر، همين امر به بدبيني و عدم اعتماد و نااميدي و تعميم فساد و رانت به همه ميانجامد. به قول معروف وضعيتمان تبديل ميشود به مصداق اين ضربالمثل كه «گر حكم كنند كه مست گيرند...» يا «همه سر و ته يه كرباسند».
*مايه تاسف اما آن است كه در اين شرايط شاهد اتحادي نانوشته ميان تندروهاي داخلي كه از آنها، دولت در سايه يا دولت پنهان ياد ميشود و ترامپ و براندازان در مخالفت با دولت از يك طرف و به موازات آن بياعتماد كردن و بدبين كردن مردم نسبت به جريان اصلاحطلبي از سوي مخالفان نظام و مخالفان دولت و همگرايي و همافزايي آنها، به دليل پايگاه گسترده اجتماعي اين جريان در جامعه هستند تا با تلاش در به شكست كشاندن سياستهاي دولت، كار را به جايي برسانند كه مردم احساس «بيدولتي» كنند، گويي اداره كشور از اراده دولت خارج شده است، غافل از آنكه دود القا و اثبات ناكارآمدي دولت و آشفتگي در حكمراني تنها به چشم دولت نخواهد رفت و مجموعه حاكميت و مردم را متاثر خواهد ساخت. همان كليشه تكراري «سوراخ كردن كشتي توسط بعضي از سرنشينان» كه بهتر است از تكرارش خودداري كنيم. اما نكته اين است كه همزمان با ناكارآمد جلوه دادن جريان اصلاحات، صندوق راي را زير سوال ميبرند و اين جريان را متهم به زنده نگاه داشتن صندوق راي ميكنند، هر چند خود نيز با نفي انتخابات و عبور از آن، بدون آنكه جايگزين و آلترناتيوي ارايه كنند، مردم را به سمت همان آينده و سرنوشت نامعلومي سوق ميدهند كه همواره از آن بيمناكند.
*حال آنكه جريان اصلاحات به دنبال شركت در انتخابات به هر قيمتي و به روش گذشته نيست و به استقبال انتخاباتي ميرود كه همزمان عليه مثلث شوم ترامپ، نتانياهو و بنسلمان و تماميتخواهي و تنگنظري از هر نوع آن عمل كند و مسير انواع گشايشها را براي كشور هموار كند؛ يعني مشاركت واقعي در تعيين سرنوشت رقم بخورد و خاصيت و مابهازايي درقبال اين مشاركت نصيبشان و نصيب كشور شود. اصلاحطلبان اين رسالت تاريخي را براي خود قائلند كه در اين شرايط از كيان ايران و دستيابي به آزادي و رفاه ايرانيان، توامان دفاع كنند و درنتيجه اجازه ندهند كه حاكميت، يكدست و نظامي شود و بيكفايتي، انسداد و فساد همزمان با ماجراجويي و فرصتسوزي حرف اول را بزند.
*در حال حاضر تصور عمومي بر انسداد بابِ گفتوگو، بهويژه با نهادهاي انتصابي است. البته نهادهاي انتخابي هم با توجه به مجموعه مشغلهها و روزمرّگيها كمتر اين مهم را به عنوان اولويت برنامهاي خود درنظر ميآورند. نمونه آن ورود خوب دولت در ماههاي اخير و برگزاري چندين جلسه گفتوگوي رييسجمهور با گروههاي مختلف بود كه البته در ميانه راه، رها شد و هنوز از تشكيل كميته مشترك با اصلاحطلبان كه مصوبه يكي از اين نشستها بود، خبري نيست.
*يافتههاي 2 پيمايش ملي در سالهاي ۹۵ و ۹۴ توسط وزارت ارشاد منتشر شد كه بعيد است تغيير چنداني در زمان حاضر پيدا كرده باشد، يكي به عنوان پيمايش ملي سرمايه اجتماعي در ايران و ديگري پيمايش ملي ارزشها و نگرشهاي ايرانيان كه مطابق آن افرادي كه مورد نظرسنجي واقع شدهاند، به خود مردم هم علاوه بر دولت بدبين بودهاند و تنها ۱۱درصد از آنها اعتقاد دارند كه نگرش منفي به مردم جامعه ندارند. به عنوان مثال ۲۷ درصد معتقدند كه مردم دروغگو هستند و ۶۵ درصد هم به متظاهر بودن و ۶۶ درصد به متملق بودن ديگر شهروندان معتقدند و تنها ۱۰درصد عقيده دارند مردم ايران افرادي باگذشت هستند.
کد مطلب: 673323