چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 1 May 2024
 
۰
با شهید حسـن(رسول) بـاقـری؛

از مردم شرمنده ایم +تصاویر

چهارشنبه ۱ شهريور ۱۳۹۱ ساعت ۰۰:۴۸
کد مطلب: 255448
يکي از دوستانش مي گفت: يک شب که آتش دشمن بسيار شديد بود و گلوله و خمپاره از هر طرف مثل باران بر سرمان مي باريد همه مي ترسيديم اما هيچ اثري از ترس در چهره حسن نبود. آن شب مثل اين که قيامت بر پا شده بود و از شدت آتش صداي همديگر را نمي شنيديم. اما حسن علي رغم جسه ضعيفي که داشت بسيار بي باک و نترس بود و در آنحال شعر مي خواند.
سرویس فرهنگی جهان نيوز - حامد افروغ: اول فروردین 1329 درروستای والارود شهرستان زنجان و در خانواده ای بسیار فقیر و تهی دست چشم به جهان گشود. با آغاز اولین جرقه های انقلاب اسلامی در شهر زنجان، همچون سربازی فداکار وارد میدان شده و در تظاهرات و راهپیمائی ها چنان دلیری و شجاعت از خود به نمایش می گذارد که ماموران ساواک ستم شاهی زنجان برای دستگیری او تلاش زیادی می کنند، اما همیشه با یاری خداوند و با زیرکی و زرنگی  بچه ها به هر طریقی بوده، فرار می کردند.

شهید حسـن(رسول)باقری در همان اولین روزهای آشنایی با نام حضرت امام خمینی (ره) و مطالعه اعلامیه های ایشان، شیفته و دلباخته پیر جماران می شود. طوری غرق این طریقت می شود که برای انجام دادن بهتر امور محوله ترک تحصیل می کند تا بتواند آزادانه تمام شبانه روز خود را به فعالیت های انقلابی و پاسداری از آرمان های مقدس آن اختصاص دهد.

با پیروزی انقلاب اسلامی شهید باقری جز اولین کسانی می باشد که عاشقانه اقدام به تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهرستان زنجان می نمایند. وی در ماموریت های مختلفی از جمله غائله خلق مسلمان در تبریز و حزب دمکرات در کردستان شرکت فعال داشت. 

https://www.jahannews.com/images/docs/000255/n00255446-r-b-000.jpg

در جبهه دارخوین هواپیماهای عراقی منطقه را بمباران می کنند و شهید باقری از ناحیه پا به شدت زخمی می شود و بدلیل شکستگی مجبور می شوند پایش را گچ بگیرند، ولی این جراحت و زخمی شدن ها باعث سکون و استراحت ایشان نمی شود و ساعتی بعد با آن وضعیت خراب به منطقه عملیاتی بازگشته و با همان پای شکسته و گچ گرفته، دلیرانه در عملیات شرکت می کند.

درسوم اسفند ماه 1362 مرحله اول عملیات غرورآور خیبر (جزایر مجنون)، شهید حسن باقری فرمانده غیور و پاکباز گردان خط شکن حضرت ولیعصر(عج)، به همراه 160 نفر از دلاور مردان از جان گذشته گردان خود، بعد از چندین روز جنگ نابرابر و مظلومانه با خیل نیروهای دشمن و مقاومت و استقامت طاقت فرسا و جانانه در مقابل تک های سنگین مزدوران بعثی، در روز چهارم عملیات مقدس خیبر، در محاصره شدید نیروهای عراقی قرار گرفتند.

با تنگ تر شدن حقله محاصره دشمن، خط پدافندی گردان شکسته می شود و این محور از منطقه عملیاتی باردیگر به تصرف عراقی ها در می آید که در کمال تعجب و حیرت آدم سالم و سرپائی را در پشت خاکریز و داخل سنگرها نمی یابند و هر چه به چشمان می خورد تنها پیکرهای پاک و غرقه به خونی شهدایی بود که تا آخرین نفس هاشان جنگیده بودند و بدن های زخم خورده و پاره ، پاره رزمندگان مجروح بود که تا آخرین رمق هایشان دست از نبرد برنداشته بودند و اجساد معطر و مطهرشان تا سال 1376 در همان منطقه بجا ماند.

https://www.jahannews.com/images/docs/000255/n00255446-r-b-001.jpg

خاطرات

برادر شهید :
برادرم یک شوخ طبعی خاصی داشت دائما چهره اش جذاب و بشاش بود تا به بچه ها می رسید آنها را می خندانید . به محض اینکه به شخصی می رسید چیزی می گفت که طرفش خوشحال باشد . در شرایط سخت عملیات هم این ویژگیها را داشت . ما در عملیات خیبر به کنار سیل بند در منتهی الیه جزیره جنوبی رفتیم دقیقاً در آنجا پدافند کردیم و مستقر شدیم 48 ساعت در آنجا بودیم .شب سوم گردان شهید باقری آمدند تا جای گردان سید الشهدا (ع) مستقر شوند که این گردان به عقب برگردد . آن زمان عراقی ها پاتک کرده بودند و کاملاً ما با آنها درگیر بودیم نیروها را بطور پراکنده در محل گردان سید الشهدا مستقر کردند. تعدادی در مسیر پراکنده بودند شهید باقری یکدفعه مرا دید که در وسط میدان بودم به جلو آمد و بیسم چی را به همراه معاونش فرستاد توی سنگر تا اینکه کنار من بنشیند . یک تیر به کلاهش توی سنگر خورد و کلاهش را سوراخ کرد . آن موقع با شوخی گفت : پدر سوخته مگر نمی بینی اینجا آدم هست . گفتم : حسن دراین موقعیت هم دست از شوخی بر نمی داری؟ این خصلتی بود که شهید باقری داشت و هر یک از شهدا هر کدام ضمن اینکه تمام ویژگیها مثل شهامت ، شجاعت ، فداکاری و اخلاص و ایثار و تمام این خصوصیات را داشتند که عرض کردم . شهید باقری حساس و شوخ طبع بود .

پدر شهید: 
همیشه در نامه هایش می نوشت ما از این ملت شرمنده ایم. ملت جبهه ها را به هتل تبدیل کرده اند. ما به مادرانی که با یک کمپوت میوه علاقه خودشان را نسبت به ما ابراز می کنند و می گویند به غیر از این چیزی نداریم مدیون هستیم.

https://www.jahannews.com/images/docs/000255/n00255446-r-b-002.jpg

وصیت نامه شهید حسـن بـاقـری
پـدر جـان ! این امتحان است برای کسانی که می گویند: ای کاش با حسین(ع) در کربلا بودم و به یاری او می شتافتم و یا می گویند: کاش در کربلا بودم، در راه حسین(ع) که راه خداست، از مال و فرزند خود می گذشتم. اینک همان لحظه فرا رسیده است. مدعیان باید برای یاری دین خدا آماده باشند و در کربلای خوزستان از جان و مال و فرزند بگذارند و به وعده های خود عمل کنند و امیدوارم که شما به آنچه می گفتید، یعنی به وعده خود عمل کنید و از بنده حقیر در این راه به عنوان نوکری برای حسین(ع) استفاده نمائید.


https://www.jahannews.com/images/docs/000255/n00255446-r-b-003.jpg


https://www.jahannews.com/images/docs/000255/n00255446-r-b-004.jpg


https://www.jahannews.com/images/docs/000255/n00255446-r-b-005.jpg


https://www.jahannews.com/images/docs/000255/n00255446-r-b-006.jpg


https://www.jahannews.com/images/docs/000255/n00255446-r-b-007.jpg

 
https://www.jahannews.com/images/docs/000255/n00255446-r-b-008.jpg


https://www.jahannews.com/images/docs/000255/n00255446-r-b-009.jpg
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *