يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 28 Apr 2024
 
۰
۱

طلاق سرنوشتی مبهم برای کودکان

چهارشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۵۶
کد مطلب: 319750
یک روانشناس گفت: بعد از طلاق دوره ای نامطمئن و بی ثبات برای کودکان است و وظیفه ما این است که امید به آینده را در آنها زنده نگهداریم.
به گزارش یوسفی در گفت وگو با باشگاه خبرنگاران افزود: انسان پس از طی دوران طفولیت و نوجوانی به مرحله ای سرشار از احساس که همان جوانی است، پا می گذارد. دورانی که یک جوان توانایی های مختلفی را در خود می بیند و صلاحیت انجام امور مهم را نیز در خود حس می کند و بنابراین شرایط و موقعیت های متفاوت از تربیت متفاوتی هم برخوردار است، لذا بسته به این تفاوتها، خواسته ها و نیازهای افراد هم مختلف است.

وی ادامه داد: از طرفی دیگر اگر یکسری باورهای لازم در زمینه تعهد و مسئولیت پذیری برای افراد درونی شده باشد، علیرغم مشکلات گوناگون می توان به تداوم یک همزیستی امیدوار بود، اما همیشه مسئله به همین جا ختم نمی شود، بلکه در بسیاری موارد تفاوتهای ارزشی میان دو نفر موجب بروز تنش می شود.

این روانشناس اظهار داشت: آنچه مسلم است بعد از طلاق والدین، حضانت فرزندان به صورت توافقی و یا طبق مفاد قانونی به یکی از طرفین داده می شود و همچنین مسئله به تنهایی آغازی است برای بروز مشکلات روحی و روانی فرزندان و در نتیجه آسیب پذیربودن آنهها در برابر انواع مختلف، مسائل فردی و اجتماعی طبیعتا تامین نیاز روانی فرزندان بد والدین بعد از بروز طلاق حداقل به نصف تقلیل پیدا می کند.

بدیهی است فرزندان پس از طی دوران کودکی و نوجوانی به سنینی می رسند که خود قدرت تشخیص حق و باطل را پیدا می کنند و آن زمان دیگر نمی توان واقعیت ها را از دید آنها پنهان کرد.

بعد از طلاق دوره ای نامطمئن و بی ثبات برای کودکان است و وظیفه ما می باشد اگر امید به آینده را در آنها زنده نگهداریم.

یوسفی در پایان خاطرنشان کرد: این مسئله را باور داشته باشیم که برای تطابق و به وجود آوردن سازش در فرزندان برای زندگی در شرایط پس از طلاق می توانیم راههای صحیح تربیتی را همراه با ایجاد نگرش روشن در فرزندان تقویت کنیم.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


امید
پدرومادرم در استانه جدایی هستند من جوان نمیدانم چه کنم ناامید شده ام ما ههاست پدررا ندیده ام اومیگوید هیچ مسئولیتی به من ندارد به دنبال کارهستم خدایا خودت به من کمک کن عمه زندگی مارابهم زدی حتی به برادرت نمی گویی از پسرت خبرداری یانه عمه جواب خدارا چه می دهی