پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2 May 2024
 
۰

و حالا جام‌جهانی!

چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۵۸
کد مطلب: 293734
همه‌اش ۱۵ دقیقه وقت دارم از یک صعود شیرین و دوست‌داشتنی بنویسم... و بنویسم؛ هورا... بنویسم؛ آخ جون! جام جهانی... کاش می‌شد صدای بوق شادی و شعف ماشین‌ها را نوشت!
به گزارشجهان به نقل از روزنامه وطن امروز، قلب قلمم تند تند دارد می‌زند. روزنامه دارد می‌رود زیر چاپ. همه‌اش ۱۵ دقیقه وقت دارم از یک صعود شیرین و دوست‌داشتنی بنویسم... و بنویسم؛ هورا... بنویسم؛ آخ جون! جام جهانی... کاش می‌شد صدای بوق شادی و شعف ماشین‌ها را نوشت! دارد می‌آید... عجیب هنرمندانه می‌زنند ملت؛ تکی، ممتد، چند تایی، شیپوری، عشقی، ناز و زیبا... می‌روم بیرون... غوغایی است در خیابان... همه ملت شادند... همه شادند... این شادی، پیر و جوان و زن و مرد و این‌وری و آن‌وری نمی‌شناسد... همه شادند... اما یکی از آن طرف خیابان دارد داد می‌زند؛ «ایران عروسیه، کره چیز سوزیه»!! به او حق می‌دهم! واقعیتی است... حالا شعارش همه‌گیر شده! مرد میانسالی، از فرط خوشحالی دارد گریه می‌کند... چه آدم با عشقی است... همه ملت چند متری پریده‌اند هوا... هورا... راننده BRT را نگاه! دارد دست قشنگه را می‌زند... و عجب بوق عجیبی می‌زند... خدای من! این از آن ترافیک‌هایی است که اصلا دوست ندارم باز شود... ترافیک شادی و شعف یک ملت تاریخی... ماشین بغل دستی ازم می‌خواهد بوق بزنم... می‌زنم... عجیب، موزون است حرکاتش، با اینکه دست‌کم باید ۷۰ را رد کرده باشد... سمند کناری، صدای رادیو را داده بالا... پیام «آقا» دارد پخش می‌شود... ما را همه دنیا می‌شناسند، حماسه ما را، انتخابات ما را، رضا قوچان‌نژاد ما را... و ملت مسرور و بشدت زنده ما را همه دنیا می‌شناسند... من اما با همه سیاسی بودنم، اصلا نمی‌دانم کره چه جوری اداره می‌شود و احیانا رئیس‌جمهورش کیست؟!... اصلا می‌دانی! حق با کارلوس کی‌روش جنتلمن بود که آخر بازی از خجالت مربی بی‌ادب و هتاک کر‌ه‌ای‌ها درآمد... روزهای گذشته، در اوج عصبانیت نشان داد پرچم ایران و ملت با فرهنگ ایران و جمهوری باشکوه اسلامی، انگار دارد روی مخش راه می‌رود، مثل آن توپی که قل خورد و قل خورد و قل خورد و چسبید به تور دروازه چشم بادامی‌ها... عجب گلی زدی تو پسر!! خیابان را نگاه... کل چهارراه ولیعصر پر شده از این شعار؛ «ایران عروسیه، کره چیز سوزیه»!! وای... عاشق این شعارم؛ «لالالای لای لالای لالای، لالای لالای لای لالای لالای... ایران قهرمان می‌شه، خدا می‌دونه که حقشه...».

فکر کنم همین جا خوب است! نوشته‌ام را تمام کرده و ایمیل می‌کنم برای روزنامه... توی این ترافیک عشق و اشک و شادی و جشن و سرور، راحت‌ترین کار این است که یک دستم روی فرمان باشد، یک دستم روی لپ تاپ!! تازه... بوق هم بزنم...
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *