دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 6 May 2024
 
۰

کلاهی که سر پسر رییس جمهور عراق رفت!

دوشنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۱ ساعت ۱۵:۴۴
کد مطلب: 243994
تعلیم و تربیت در مدارس علامه تا آنجا پییشرفته بود که وقتی رییس‌جمهور وقت عراق فرزند خود را به آن مدرسه فرستاد؛ در اواسط سال تحصیلی می‌فهمد که چه اتفاقی افتاده است، پس فرزندش را از مدرسه بیرون کشید و به مصر ‌فرستاد!
به گزارش جهان به نقل از فارس، مهم‌ترین ویژگی آثار علامه سید مرتضی عسگری این است که آثار خویش را با منابع اهل سنت مستند کرده است. این فقیه فرزانه برای اولین بار 150 نفر از صحابه ساختگی پیامبر(ص) را معرفی کرد و علاوه بر این کتاب، بیش از پنجاه کتاب ارزشمند نوشت. مرحوم علامه عسگری در فعالیت‌های سیاسی آن زمان عراق شرکت کرد و همزمان چند دانشکده و بیمارستان و مؤسسه خیریه در عراق تاسیس ‌کرد. ایشان همچنین در تبادل استاد میان این دانشکده‌ها و الازهر مصر نقش مهمی را ایفا می‌کرد. اکثر افرادی که اکنون مسئولان عراق هستند، شاگردان مرحوم علامه عسگری و فارغ‌التحصیل دانشکده اصول دین وی هستند.
 
نظر به اهمیت جایگاه علمی علامه عسگری در علوم اسلامی، روزهای دوشنبه هر هفته زندگی‌نامه، نظرات و سخنان این عالم دینی در خبرگزاری فارس منتشر می‌شود.
 
دومین شماره از این مطالب به معرفی علامه عسگری از زبان آیت‌الله محمدعلی جاودان اختصاص دارد که مشروح آن در پی می‌آید:
 
*مطالعه علامه بر روش‌های تدریس سایر کشورها
 
ایشان در حدود بیست سالگی در سامرا کار کوچک اما مهم دیگری شروع کردند که بعد‌ها گسترش و ادامه یافت و بسیار مبارک بود و آن تأسیس یک مدرسه کوچک در شهر سامرا بود، در آن زمان ایرانیان و شیعیان ساکن آن شهر هیچ‌گونه مدرسه‌ای را در اختیار نداشتند و می‌بایست از مدارس دیگران استفاده می‌کردند؛ لذا بنا به درخواست بزرگان قوم از ایشان، نسبت به تأسیس مدرسه‌ای ابتدایی اقدام می‌کنند.
 
اطاق‌هایی را در مدرسه‌ میرزای شیرازی بزرگ که در جنگ جهانی دوم تخریب شده بود؛ آماده ‌کرده و در اولین کلاس‌های درس در آنجا ادبیات فارسی و فرهنگ شیعی تدریس می‌شد، اداره این مدرسه به دست یک ایرانی به نام حسن کمیلی بود و چندی بعد به علت عدم توانایی مدیر تعطیل می‌شود.
 
مکرر از ایشان شنیدم که می‌گفتند: در آن روزگار احساس می‌کردم که فرزندان ما مادام که در دبستان درس می‌خوانند، هنوز فرزند ما هستند؛ اما وقتی به دبیرستان پای می‌گذارند، از دست ما می‌روند، پس ما باید به تأسیس مدارس روی بیاوریم، لذا به طور جدی به مطالعه تعلیم و تربیت روی می‌آورند و روش‌های تعلیم‌و تربیت را در کشور‌های انگلیس، فرانسه، ژاپن، ترکیه، مصر و ایران مطالعه می‌کنند تا شاید بتوانند به یک روش تعلیم صحیح برسند.
 
*مدرسه‌ای که شهید سید محمد باقر صدر در آن درس خواند
 
با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، دوباره فکر تأسیس مدرسه پیدا شده و ایشان احمد امین دانشمند دین‌دار و نام‌آور عراقی را می‌یابند و وی را برای ایجاد یک جریان تعلیم و تربیتی راضی می‌کنند. بعد هم از مرکز فرهنگی «منتدی‌النشر» نجف که به دست مجتهد نامدار محمد رضا مظفّر و یارانش تأسیس شده بود، به عنوان یک شعبه اجازه می‌گیرند و اولین مدرسه تأسیس می‌شود، می‌گفتند: در بحث‌هایی که می‌کردیم احمد امین معتقد بود ما باید معلم تربیت کنیم و من می‌گفتم باید مدرسه درست کنیم، تجربه نشان داد که او درست‌تر می‌اندیشیده است.
 
مدرسه‌ در کاظمین یعنی بخش غربی بغداد تأسیس می‌شود، (1363 قمری/1942 میلادی) و رفته رفته شهرت پیدا می‌کند، سید محمد باقر صدر شهید بزرگ عراق شاگرد این دبستان بوده است. بعد از مدتی با تشکیل یک مؤسسه رسمی ثبت شده با نام جمعیت خیریه اسلامی که مادر همه کارهای اجتماعی بعدی ایشان می‌شود، توانستند اجازه تأسیس یک مدرسه مستقل را به دست آورند.
 
*کلاهی که سر پسر رییس جمهور عراق رفت!
 
بعدها مدارس گسترش می‌یابند، کودکستان، دبستان، دبیرستان دخترانه و پسرانه شبانه - روزانه و حتی مدرسه‌هایی برای تعلیم و تربیت بزرگسالان اعم از زن یا مرد در استان‌های شیعه‌نشین و شهر‌های کاظمین،‌ بغداد، بصره، کوفه، دیاله، حلّه و نُعمانیه برپا می‌شود.
 
یکی از این‌ گونه مدارس که در بغداد تأسیس شده بود، «مدرسة الامام الجواد(ع)» نام داشت که تنها بخش ابتدایی یعنی دبستان آن در سال 69-68 م با سیزده شعبه کار می‌کرده و تعداد شاگردان پذیرفته شده در این سال 502 نفر بوده‌اند، یکی از شاگردان این مدارس از سفیران عراق در ایران می‌شود.
 
تعلیم و تربیت در این مدارس تا آنجا جدی و پیشرفته بود که وقتی عبد‌السلام عارف رییس‌جمهور عراق از وزارت آموزش و پرورش مدرسه خوبی را برای پسر خودش می‌خواهد، یکی از مدارس این مجموعه معرفی می‌شود و آن فرزند به این مدرسه فرستاده می‌شود؛ اما در اواسط سال تحصیلی وقتی پدر می‌فهمد که چه اتفاقی افتاده است، فرزندش را از مدرسه بیرون آورده و به مصر می‌فرستد.
 
علامه عسکری در این مرحله توقف نمی‌کند، او سال‌ها بود که آرزوی ایجاد و تأسیس دانشگاهی اسلامی را در سر داشت. سال 1384 هجری قمری بود، علامه با دو تن از دوستان به دیدار رییس دانشگاه بزرگ بغداد، «دکتر عبد‌العزیر الدوری»، می‌روند، اجازه تأسیس به دست او بود و از محققان طراز اول عراق شمرده می‌شد، می‌فرمودند: ما در صندلی‌های کنار میز رییس نشستیم، من بحث را با نقد از کتاب‌های تحقیقی دکتر دوری شروع کردم و چند نکته در این باره گفتم.
 
*هنگامی که دانشگاه شیعی در عراق با نام «اصول‌الدین» تشکیل می‌شود
 
دکتر دوری از پشت میز ریاست بیرون آمده و در کنار ما نشست، آن وقت مسئله اجازه تأسیس دانشگاه را مطرح کردیم، او امتناع داشت. من گفتم: این در تاریخ خواهد ماند که در عصر ریاست دکتر دوری از او درخواست اجازه تأسیس دانشگاهی برای پیشرفت کشور گرفته شد و او ممانعت کرده و اجازه نداد، این سخن کار را تمام کرد و اجازه صادر شد.
 
در جلسه هیئت ‌مدیره اعضاء معتقد بودند که در ابتدای سال تحصیلی دانشکده شروع به کار کند، اما من گفتم در این فاصله اگر رئیس جمهور، عبد‌السلام عارف، از جریان مطلع شود، جلوگیری خواهد کرد؛ اما اگر تابلوی دانشکده بالا رفت، دیگر تعطیل آن ممکن نیست، به این ترتیب دانشکده تأسیس شد.
 
البته طرح اصلی یک دانشگاه جامع بود و در مرحله اولیه به دو رشته اکتفا کردند، این دانشکده «اصول‌الدین» نام می‌گیرد، یکی از شاگردان آن که امروز استاد دانشگاه‌های ایران است، می‌گوید: در این دانشکده «درس‌های ما صرف، نحو، علوم بلاغی، تاریخ ادبیات، تفسیر، فقه و اصول، فلسفه و منطق، تاریخ و نقد تاریخ بود» و اساتید ما ترکیبی از فضلای روحانی و استادان دانشگاه‌ها بودند و اصولاً علامه عسکری کوشش می‌کرد تا بهترین‌های حوزه و دانشگاه آن موقع را از مجامع مختلف عراق به دانشکده اصول‌الدین بیاورد، این دانشکده اجازه اولیه یافت و شروع شد؛ اما امکان نداشت که دولت فارغ‌التحصیل آن را پذیرش کند و به رسمیت بشناسد.
 
*نگاهی قابل تأمل به فارغ‌التحصیلان دانشگاه علامه عسگری
 
استاد کوشید که از دانشگاه «الازهر» اعتبار دریافت کند، که آن‌ هم با برخورد با تعصّب از بین رفت؛ اما سرانجام دانشگاه‌های خارجی قاهره، بیروت و کمبریج شاگردان آن را در سطوح بالاتر قبول کردند، به این معنی که کارشناس این دانشکده به کمبریج رفت و دو مقاله که در مجله دانشکده نوشته بود، به همراه داشت، دو مقاله باعث شد که او را به عنوان کارشناس ارشد پذیرفتند و به دوره دکتری راه یافت، در نتیجه با قبول آنها عراق هم به اجبار اعتبار آن را پذیرفت، وقتی که ایشان از عراق هجرت و یا بهتر بگوییم فرار می‌کنند، دو دوره دانشجو از این دانشکده فارغ‌التحصیل شدند. اینک به چند تن از فارغ‌التحصیلان نامدار این دانشکده اشاره می‌کنیم:
 
1. آقای نوری مالکی نخست وزیر عراق
 
2. آقای دکتر خُضَیّر عباس وزیر آموزش‌ و پرورش عراق
 
3. آقای دکتر محمد شمّری رییس دانشکده ادبیات دانشگاه مستنصریه
 
ادامه‌ این دانشکده با همین نام امروز در شهر‌های تهران، دزفول و قم در سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکتری به کار مشغول است و پذیرای صدها دانشجوی داخلی و خارجی از کشورهای مختلف اسلامی همچون عراق، پاکستان، بحرین، یمن، کویت، عربستان، لبنان، مراکش، تاجیکستان، گینه و... است، تاکنون چند صد دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری از این دانشکده‌ها فارغ‌التحصیل شده‌اند.
 
چیزی که نباید از قلم بیاندازیم دو مجله‌ علمی در سطح دانشگاهی و دانش‌آموزی است که هر دو ماهنامه بودند، «رساله الاسلام» از دانشکده اصول‌الدین و «المجتمع الاسلامی» از مدارس دانش‌آموزی که انتشار می‌یافت.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *