يکشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 5 May 2024
 
۳
۱۷

روایت‌های تکان‌دهنده از «قحطی بزرگ» در ایران!/ گزارش‌هایی درباره «آدم‌خواری»

چهارشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۵۴
کد مطلب: 785315
«قحطی بزرگ» در سال ۱۲۹۶ شمسی، اتفاقی هولناک در تاریخ ایران است. خیلی‌ها یادشان رفته ولی تاریخ فراموش نمی‌کند که خارجی‌ها چه بلایی بر سر ایرانیان آوردند؛ بلای سیاهی که برخی را به حد جنون رساند و به خوردن گوشت انسان واداشت!
روایت‌های تکان‌دهنده از «قحطی بزرگ» در ایران!
به گزارش جهان نيوز، از سال ۱۲۹۳ شمسی جنگ جهانی اول شروع شد و ایران اعلام بی‌طرفی کرد، دوره احمدشاه قاجار بود و قاجاریه در دوره زوال بود و ایران مملکتی ضعیف و بی‌دفاع بود. اما بعد خیلی راحت و البته برخلاف قوانین بین‌المللی ایرانِ بی‌طرف در جنگ، توسط انگلیس از جنوب و روسیه تزاری از شمال اشغال شد. معلوم است این همه سرباز که خارجی‌ها آوردند نان برای خوردن می‌خواستند و این‌طوری بود که غله ایران را در شهرهای مختلف و به‌روش‌های مختلف مصادره کردند و خواربار و غله که غذای اصلی ایرانیان بود به‌شدت گران شد.

انگلیسی‌ها خودشان بعدا اعتراف کردند که می‌توانستند از سایر نقاط دنیا نیز برای سربازان‌شان غذا بیاورند اما: «اگر محصولات غذایی ایران را جمع‌آوری نمی‌کردیم باید خودمان می‌آوردیم که بخش بزرگی از ناوگان کشتی‌رانی را اشغال می‌کرد»!
 
بعد هم زورگویی خارجی‌ها برای چنگ‌اندازی بر غله ایران کار را به جایی رساند که از سال ۱۲۹۶ شمسی در ایران قحطی شد؛ «قحطی بزرگ» که ۲ سال طول کشید و با بیماری و گرسنگی و هزار مکافات همراه بود و از جمعیت ۲۰ میلیونی ایران حدود ۸ میلیون نفر کم کرد! برآورد می‌شود که بیش از ۳ میلیون نفر فقط به‌دلیل گرسنگی جان باخته باشند.
 
در دوره «قحطی بزرگ» بنا به تخمین حدود ۴۰درصد جمعیت ایران از گرسنگی و بیماری جان‌باختند

داستان «جمالزاده» درباره قحطی
در دوره قحطی بزرگ در ایران واقعا چه خبر بود؟ «محمد علی جمالزاده» که به «پدر داستان‌نویسی مدرن ایران» مشهور است داستان قحطی بزرگ را این‌طوری تعریف کرده است: «جنگ اول جهانی در آستانه اتمام بود که در دل شبی تاریک و هولناک سه سوار ترسناک که هر کدام شمشیر و شلاقی داشتند به آرامی از دیوارهای شهر عبور کردند و به آن وارد شدند. یک سوار نامش قحطی، دیگری آنفلوانزای اسپانیایی و آخری وبا بود. طبقات فقیر، پیر و جوان، همچون برگ پاییزی در برابر حمله این سواران بی‌رحم فرومی‌ریختند.

هیچ غذایی پیدا نمی‌شد، مردم مجبور بودند هرچه را که می‌توانستند بجوند و بخورند. به‌زودی گربه، سگ و کلاغ را نمی‌شد، یافت. حتی موش‌ها نسل‌شان برافتاده بود. برگ، علف و ریشه گیاه را مانند نان و گوشت معامله می‌کردند. در هر گوشه و کنار اجساد مردگان بی‌کس‌وکار پراکنده بود. بعد از مدتی مردم به خوردن گوشت مردگان روی آوردند».


انگلیسی‌ها بعدها اعتراف کردند که هنگام اشغال ایران می‌توانستند برای سربازان‌شان از سایر نقاط دنیا غذا بیاورند ولی این کار را نکرده‌اند!

روایت‌های «داناهو» از گرسنگی
باقی داستان قحطی بزرگ ایران را به قلم «مارتین هنری داناهو» خبرنگار و افسر اطلاعاتی بریتانیا بخوانیم که در سال ۱۲۹۷ شمسی یعنی در میانه قحطی بزرگ به ایران آمد و از شهرها و روستاهای مختلف گذشت و مشاهداتش را در کتابی با عنوان «مأموریت به پرشیا» نگاشت. روایت‌هایی که «داناهو» تعریف می‌کند داستانی است سزاوار گریستن و سزاوار عبرت؛ «در آن سوی جبهه درباره اوضاع اقتصادی وخیم ایران و کمبود ارزاق بسیار شنیده بودم، اما اکنون پس از روبرو شدن با این واقعیت هولناک، برای نخستین‌بار معنی کامل آن را در می‌یافتم... پشته‌های اجساد چروکیده مردم فلک‌زده، از زن و مرد، در معابر عمومی افتاده است. میان انگشتان سفت و خشکیده آن‌ها علف‌هایی که از کنار جاده کنده یا ریشه‌هایی که از مزارع درآورده و می‌خواسته‌اند با آن از عذاب قحطی و مرگ از گرسنگی کم کنند، هنوز پیداست.

گام آدم‌نما‌هایی از پوست و استخوان، با چشمان گودافتاده، چهاردست‌وپا روی جاده جلوی خودرویی که نزدیک می‌شد، می‌خزیدند و بی‌آنکه نای حرف‌زدن داشته باشند با اشاراتی برای لقمه نانی التماس می‌کردند...

در قصرشیرین که توقف کوتاهی داشتیم، جماعت گرسنه ما را محاصره کردند و غذا می‌خواستند. زن بدبختی با طفلی در بغل به ما التماس می‌کرد که بچه‌اش را نجات دهیم. نصف قوطی گوشت کنسرو و مقداری بیسکویت به او دادیم و او از خدا برای ما در‌خواست آمرزش کرد. ما تحت تاثیر نگرانی مادرانه او قرار گرفتیم؛ با اینکه معلوم بود از گرسنگی مفرط عذاب می‌کشد اما تا بچه سیر نشد لقمه‌ای از گلوی خودش پایین نرفت».

و این روایتی دیگر از شهری دیگر: «در حاشیه رودخانه کنار جاده گردان گرسنه‌ها بیتوته کرده بودند... به‌نظر می‌رسید همه در آخرین مرحله فرسودگی جسمی گرسنگی بودند. معلوم بود کار برخی از آن‌ها تمام است. دیگر توان هیچ‌کاری نداشتند، روی زمین دراز کشیده، منتظر فرشته رحمت مرگ بودند که بیاید و خلاص‌شان کند. برخی از آن‌ها هنوز نومیدانه به ریسمان سست زندگی آویزان بودند. آن‌ها روی زمین کز کرده مشتی ریشه گیاه یا علف زمخت را می‌جویدند تا شاید از درد هولناک و بی‌پایان گرسنگی کم کنند».

و روایتی دیگر: «همدان شهر وحشت بود. اجساد دفن‌نشده قربانیان قحطی، اعم از زن و مردم و کودک، در خیابان‌ها و اطراف مقر‌های انگلیسی‌ها ریخته بود... بازماندگانی که گرسنگی آن‌ها را به پوست و استخوان تبدیل کرده، گیاه‌خوار شده‌اند و علف‌های روی زمین را می‌خورند. به تجربه ثابت شده که تغذیه به این شکل در یک دوره کوتاه‌مدت، می‌تواند همانند نخوردن غذا کشنده باشد، زیرا باعث التهاب صفاق شده و مرگی عذاب‌آور و تدریجی را در پی خواهد داشت».

«داناهو» افسر اطلاعاتی بریتانیا در کتاب «مأموریت به پرشیا» از وضعیت اسفبار گرسنگی در دوره قحطی بزرگ گزارش‌های مهمی ارائه کرده است

روایت آخر
در میان روایت‌های «داناهو»، این آخری هولناک‌تر است؛ تلخ‌ مثل زهر. خودش هم می‌دانست و نوشته است: «اما حوادث بدتری در راه بود. مردم گرسنه که رنج بی‌غذایی آن‌ها را دچار جنون کرده بود به خوردن گوشت انسان روی آورده بودند. آدمخواری جرمی است که تاکنون در ایران ناشناخته بوده و از این رو مجازاتی برای آن در قوانین این کشور وجود ندارد. مجرمین اغلب زنان هستند و قربانیان، کودکانی که از جلوی خانه‌هایشان ربوده می‌شوند یا در شلوغی بازار قاپیده می‌شوند. مادران از اینکه برای گدایی تکه نانی کودکشان را تنها بگذارند، می‌هراسند. زیرا ممکن است در غیبت آنان کودکانشان ربوده و خورده شوند.

هر وقت در بازار یا معابر باریک و پر از چاله‌وچوله راه می‌رفتم، دیدن این همه بدبختی علنی آدمیزاد در آن‌جا حس ترس مشمئزکننده‌ای به من می‌داد. کودکانی که پوست و استخوان بودند دور آدم جمع می‌شدند و برای لقمه نانی یا پولی که بتوانند با آن نان بخرند، التماس می‌کردند و هنگامی که چند پول سیاه به آن‌ها می‌دادی، نمی‌توانستی این فکر عذاب‌آور را از ذهنت بیرونی کنی که شاید سرنوشت آن‌ها هم، دیر یا زود، سردرآوردن از دیگ غذاست...

نظمیه تعدادی خاطی را دستگیر کرده است. هشت زن را بازداشت کرده‌اند که اعتراف کرده‌اند تعدادی کودک را ربوده و خورده‌اند و عذرشان این بود که گرسنگی، آن‌ها را به چنین جرم هولناکی وادار کرده است... روز بعد در هشتم می، مورد هولناک‌تر دیگری از آدمخواری کشف شد. دو زن، مادر و دختر، با دستان خون‌آلود دستگیر شدند. آن‌ها دختر هشت‌ساله‌ای را کشته و مشغول پختن او بودند که نظمیه ادامه این ضیافت وحشتناک را متوقف می‌کند. قطعات نیم‌پخته باقی‌مانده در یک سبد ریخته شده و جماعت خشمگین دو مجرم بیچاره را به نظمیه بردند... زنان دیگری نیز به‌دلیل بچه‌دزدی دستگیر شدند».

تصویری از مرگ گرسنگان در دوره قحطی بزرگ
مرجع : فارس
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
جالب است چرا برای نسل جدید این حقایق را با تصویر بازگویی نمیکنند که چه بر سر مملکت ما آوردند
Iran, Islamic Republic of
واقعا چرا
چه چیزی مانع است
از بیان
نقش جلادانه انگلیس
در کشتن و قحطی بزرگ ایران؟
Netherlands
از اعضاء کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی وقت بپرسید که : چرا بازگشائی ؟ چرا سفیر شلوار خیس را اخراج نکردند؟
محمد
Iran, Islamic Republic of
مرگ بر روباه پیر
naji
Iran, Islamic Republic of
حدود 105 سال پیش در 1917تا 1919 میلادی این اتفاق افتاده است, در 1917یعنی سال1295 شمسی مقارن با شیوع بیماری جهانی آنفلوآنزا در ایران به مردم تا 6واکسن زدند و و یکسال بعد اعلام قحطی کردند ..
Iran, Islamic Republic of
آنفولانزا بعداز جنگ اول بود
کسی هم برای ایرانیان
نه واکسن آورد
و نه واکسن زد
آنهم 6 عدد.
می خواهید بگویی
دلیل کشتار میلیونی واکسن است؟
Iran, Islamic Republic of
سلام واقعا مرگ بر گرگ پیر انگلیس و مرگ بر روسیه
عباس
Iran, Islamic Republic of
مرگ بر انگلیس
مرگ برجنایت کار
این انگلیس الان هم اگر از دستش بر بیاید جنایت میکند
بنظر من بستن سفارت انگلیس در ایران انقلاب سوم است
به امید انقلاب سوم بدست جوانان انقلابی.
آشفته
Iran, Islamic Republic of
چرا در کتاب های درسی
چرا در صدا و سیما
چرا در نظام جمهوری اسلامی
چرا..... و چرا......
تا امروز کسی پیگیر این فجایع نشده
و چرا شکایتی نشده و چرا.....
Iran, Islamic Republic of
فيلم زیبا و تاثیر گذار یتیم خانه ایران
به همین موضوع پرداخته
ایکاش مجدد با واکنش مثبت و وسیع سیاسیون دلسوز به این فیلم در جامعه پرداخته شود
Iran, Islamic Republic of
چرا می‌ترسیم از جنایات انگلیس خبیث و روسیه متجاوز حرفی بزنیم ؟
Iran, Islamic Republic of
مرگ بر انگلیس خبیث.
Iran, Islamic Republic of
برای آشنایی مفصل با قحطیهایی که در صد سال گذشته میلیونها تن از نیاکان ما را تلف کرده و همه آنها سیاست انگلیس در کنترل جمعیت ایران بوده دو کتاب زیر را بخوانید:
۱-قحطی بزرگ نوشته محمدقلی مجد
۲-ایران: پل پیروزی، سرزمین قحطی نوشته محمدقلی مجد
Iran, Islamic Republic of
انگلیس دروغگو برای پاک کردن جنایت خودش می که ایرانی ها آدم می خوردن ..
Iran, Islamic Republic of
اگر این ملت آن زمان اسلحه دست می گرفتند کشتارشان بیشتر از این تلفات میلیونی می شد؟
علی
Iran, Islamic Republic of
این مطلب آخرش دروغه
این بی شرفا تهمت خوردن آدمها رو به همه مردم دنیا می زنن.
Iran, Islamic Republic of
واقعا نباید از انگلستان بخاطرچند قرن خیانت و جنایت در این کشور انتقام گرفت ؟