به گزارش
جهان نيوز به نقل از فارس، «خوشبختی» و «احساس خوشبختی» شاید یکی از مفاهیم سهل ممتنعی باشد که همه ما نسبت به آن نظر متفاوتی داشته باشیم، نه تنها ما بلکه همه دانشمندان و بزرگان و علما هم تفاوت سلیقه در این زمینه دارند چرا که هر کسی از ظن خود در این رابطه مفهومی را بیان میکند که برایش ارزشمند است.
روزیی که تصمیم به ازدواج گرفتیم یا حتی لحظه ای که پای سفره عقد نشستیم با همسرمان عهد کردیم که او را خوشبخت میکنیم اما آیا مفهوم خوشبختی را برای خود و همسرمان تعریف کردیم یا خیر و چقدر در راستای آن تلاش کردیم یا آن را به باد فراموشی سپردیم و در غبارهای زندگی آن را گم کردیم؟
چه اینکه اگر همین الان از هر یک از ما بخواهند که از همسرمان بپرسیم آیا احساس خوشبختی میکند، مردد به پرسش آن باشیم یا از نتایج آن رضایت نداشته باشیم.
مطالعات 42 دانشگاه جهان در طی 25 سال این تعریف را از خوشبختی ارائه داده است:
خوشبختی یعنی نظم در مغز، اینکه ما انتخاب کنیم چه موضوعی باید به مغز ما بیاید و بعد از مغز ما خارج شود، نه اینکه مغز ما مثل یک کاروانسرا باشد که ده ها در دارد و هر کس و هر موضوعی از هر جا دلش خواست بتواند وارد آن شود.
خیلی از جوانان ما این روزها خوشبختی را داشتن ماشین و خانه و سفرهای خارجی لوکس می دانند چه اینکه اگر اینها را نداشته باشند در هیچ کجا احساس خوب و خوشبختی ندارند و خود را بدبخت می دانند. اما شاید بهترین تعریف را از خوشبختی ائمه ما در دین کرده باشند که با تعاریف امروزه از خوشبختی فرسنگ ها فاصله دارد:
1-پیامبر (ص) مِن سَعادَةِ ابنِ آدَمَ اسْتِخارَةُ اللّهِ و رِضاهُ بِما قَضَى اللّهُ و مِن شِقْوَةِ ابن آدَمَ تَرکُهُ اسْتِخارَةَ اللّهِ و سَخَطُهُ بِما قَضَى اللّهُ ؛ از خوشبختى انسان درخواست خیر از خداوند و خشنودى به خواست اوست و از بدبختى انسان است که از خدا درخواست خیر نکند و به خواست او ناخشنود باشد.(تحف العقول ص 55)
2- پیامبر (ص) أربَعٌ مِنَ السَّعادَةِ و أربَعٌ مِنَ الشِّقاوَةِ، فَالأربَعُ الَّتى مِنَ السَّعادَةِ: الْمَرأَةُ الصّالِحَةُ و َالْمَسکَنُ الْواسِعُ و َالْجارُ الصّالِحُ وَ الْمَرکَبُ الْبَهىُّ وَ الأْربَعُ الَّتى مِنَ الشَّقاوَةِ: اَلْجارُ السُّوءُ و َالْمَرأةُ السُّوءُ و َالْمَسکَنُ الضَّیِّقُ و َالْمَرکَبُ السُّوءُ؛ چهار چیز از خوشبختى و چهار چیز از بدبختى است: چهار چیز خوشبختى: همسر خوب، خانه بزرگ، همسایه خوب و سوارى نیکو است و چهار چیز بدبختى: همسایه بد، همسر بد، خانه کوچک و سوارى بد است.
(مکارم الأخلاق ص 126)
3-امام على (ع) مَن أجهَدَ نَفسَهُ فى إصلاحِها سَعِدَ، مَن أهمَلَ نَفسَهُ فى لَذّاتِها شَقِىَ وَ بَعُدَ؛ هر کس براى اصلاح خود، خویشتن را به زحمت بیندازد، خوشبخت مى شود هر کس خود را در لذت ها رها کند، بدبخت مى گردد و بى بهره مىماند.
(شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم و دررالکلم ج5 ، ص258 ، ح 8246 و ح 8247)
اینها چند نمونه از تعاریف پیشوایان دین ما از خوشبختی هستند که اگر با خود فکر کنیم میبینیم که خیلی با تعاریف امروزه فاصله داریم و علتش هم همین حال بد و ناسپاسی و نارضایتی از زندگیها و روزگارمان است که خیلی هایمان را به ورطههای بدی میبرد.
هر از چند گاهی یک مرتبه و بیمقدمه از همسر، فرزندان، دوستان و هر کس دیگری که به نوعی با ما گره خورده، با آرامش و مهربانی بپرسیم، «احساس خوشبختی میکنی؟ حال دلت خوب است؟»
بعدش هم دیگر یک کلمه حرف نزنیم و فقط بگذاریم که او حرفهایش را بزند. بگذاریم رسوبات ته گرفته دلش را بیرون بریزد و حرفهایش را بزند. بگذاریم سبک شود. سبکبالی هم حال او را خوب میکند و هم آیینهای برای نشان دادن چیزهایی میشود که از آن غافل هستیم.
حتی گاهی از خودمان هم این سوال را بپرسیم: «هی فلانی! احساس خوشبختی میکنی؟
اگر ندای مثبتی از درونمان بلند شد، دو دستمان را بالا ببریم و بلند و بیپروا بگوییم الهی صد هزار مرتبه شکرت که یکی از نشانههای خوشبختی شکرگذاری است.
*شکرگذاری از نشانه های خوشبختی است
گاهی با خودمان و اعضای خانواده مان که خلوت میکنیم بگوییم همین که نفس میکشیم، صبحها با سلامت از خواب بیدار میشویم، همین که سر کار میرویم، همین که پایی داریم که به دانشگاه یا مدرسه برویم، با زبانی که با آن صحبت کنیم و مشکلاتمان را بگوییم یا گاهی غرغر کنیم همه نشانه های خوشبختی است و چیزهایی که خداوند به رایگان در اختیار ما قرار داده چه اینکه می توانست اینگونه نباشد.
اگر وقتی از خودمان احساس خوشبختی را میپرسیم، شل و تردید آمیز جواب دادیم با خودمان بگوییم: آخه چرا؟ چرا احساس خوشبختی نمیکنی؟ چون خودت را با بقیه مقایسه میکنی؟
چون احساس مسابقه داری؟ اگر چه داشتی ، دیگه احساس خوشبختی میکردی؟
این پرسش آخر خیلی با اهمیت است که می توانیم وقتی خانواده مان نیز احساس نارضایتی میکنند، از آنها بپرسیم : اگر چه داشتی، احساس خوشبختی میکردی؟ چند وقت دیگه فرصت داریم که به این احساس خوشبختی یا نداشتن آن فکر کنیم؟
اگر رکن و پایه تفکراتمان را براساس رای مراجع دینمان قرار دهیم که می گویند هیچ خوشبختی و هیچ رضایتی در دنیا تکمیل نمیشود و همه چیز در نقصان و با عیب است دیگر نمیخواستیم همه چیز کامل باشد و انتظار کامل شدن خوشی ها و لذتها را نداشتیم و میدانستیم که کنار هر لذت و شادی و خوشی، قطعا ناراحتی و نقصی نیز در این دنیا قرار دارد و این دنیا پایهاش بر بیقراری و آشفتگی گذاشته شده تا ما به مرحله رشد و تکامل برسیم.
*چند میلیارد داشتی خوشبخت بودی؟
اگر همه تفکرات ما را برای خوشبختی پول و مادیات در بر گرفته باید از خود سوال کنیم که اگر چند میلیارد داشتیم احساس خوشبختی میکردیم؟ اگر همه این میلیاردها را داشتیم اما سلامتی نداشتیم چه؟ اما خانواده نداشتیم و اما امنیت نداشتیم چه اتفاقی میافتاد؟ در این صورت باز هم پول به داد ما میرسید؟ در این شکی نیست که به اندازه تعادل مادیات، خانه و زندگی و کار برایمان ضرورت دارد و میبایست وجود داشته باشد اما آیا اگر همه اینها برای ما وجود داشت، مطمئن بودیم که احساس خوشبختی میکردیم؟
همین روزها که کرونا از اطرافیان ما سلامتی را گرفته میتوانیم درک کنیم که چقدر ارزش سلامتی از هر منبع مادی و غیر مادی بیشتر است، میتوانیم درک کنیم که چقدر کنار هم بودن هایمان ارزشمند بوده، در آغوش کشیدنهایی که یک سالی است از ما گرفته شده، همه اینها چقدر با ارزش است که حال آنها را نداریم.
پس بعد از فکر کردن به همه این مباحث در ارتباط با خودمان و خانواده مان قدری تغییر نگرش برایمان لازم است، قدری چشمهایمان را باز کنیم و گوشهایمان را بشوییم، خوب ببینیم و خوب بشنویم و شاکر نعمت هایمان باشیم، تنها در این صورت است که می توانیم احساس خوشبختی کنیم و البته در کنار این احساس تلاش و کوشش نیز ما را به اهدافمان نزدیک میکند.