لیبرالیسم را میتوان به دو قسم فرهنگی و اقتصادی تقسیم کرد؛
لیبرالیسم فرهنگی
لیبرالیسم فرهنگی نیز خود به سه شاخه سیاسی، اخلاقی و الهیّاتی تقسیم میشود. نقطه اشتراک این سه شاخه، جانبداری از آزادیهای فردی و اجتماعی به شکل افراطی، ترویج تساهل و تسامح به گونهء مخالفت با اخلاق دینی{اباحهگری} و مقیّد نبودن به امر مطلق است.
لیبرالیسم اقتصادی
باور به سازماندهی اقتصاد بهطور فردگرایانه است، تصمیمات اقتصادی به بیشترین اندازه ممکن توسط افراد و نه نهادها یا سازمانهای جمعی گرفته شود. همواره بر مبنای پشتیبانی شدید از اقتصاد بازار و مالکیت خصوصی در شیوههای تولید است.
این باور گرایش دارد هنگامی که دخالت دولت در بازار آزاد جلوی تجارت آزاد و رقابت باز را بگیرد، با آن مخالفت کند.
لیبرالیسم اقتصادی مبتنی بر ایجاد یک امکان فراگیر برای بازار با هدف به دست آوردن بالاترین سود ممکن است.
لیبرالیسم ممکن است دخالت دولت به منظور رفع انحصار خصوصی را بپذیرد زیرا انحصار، محدودکنندهء قدرت تصمیمگیری برخی افراد دانسته میشود. با وجودی که لیبرالیسم اقتصادی خواهان محدود نشدن بازار به وسیلهٔ دولت است،
لیبرالیسم اقتصادی در بعضی زمانها{رکود اقتصادی و دولتهای ائتلافی} گاهی متضاد با مبانی اساسی خود عمل می کند
اصولا تفکر و نسخه های لیبرالیسم در سراسر جهان منشاء فساد و گناه و ایجاد نا هنجاریهای فرهنگی و اخلاقی و اقتصادی و اجتماعی و ایجاد نا عدالتی است .امروز مردم فرانسه و دیگر کشور های غربی که مهد لیبرالیسم هستند از همین اندیشه ها و نسخه ها به ستوه امده و به خیابانها ریخته اند و فریاد اعتراض سر میدهند .متاسفانه در کشور ما بعضی عفب افتاده های ذهنی هنوز صدای شکستن استخوانهای پوک لیبرالیسم را نمیشنوند و یا خود را به ناشنوایی میزنند . و مصر به پیچیده کردن چنین نسخه های شکست خورده ای هستند .