به گزارش
جهان نيوز، دکتر حسن خجسته علاوهبر عضویت در هیات علمی دانشکده صداوسیما، ریاست پژوهشکده ارتباطات پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات وزارت ارشاد را نیز بر عهده دارد و صاحب آثار و تالیفات گرانسنگی در حوزه ارتباطات و فضای مجازی و نیز رادیو و رسانه است. او همچنین سالها در سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بهعنوان معاون صدا، سابقه مدیریتی دارد. در ادامه گفتوگوی «صبح نو» با وی را در مورد وضعیت فضای مجازی و حواشی آن میخوانیم.
روند تغییرات در نحوه پیگیری و مصرف و استفاده از رسانههای کشور را چگونه میبینید؟
در حوزه رسانه چند اتفاق بزرگ رخ داده که بعضی از آنها پیشرانهای تغییر هستند و موجب تغییرات بعدی هم خواهند بود و بعضی هم در حال تغییرند. نخستین اتفاقی که در مصرف رسانهای خیلی تأثیر داشته است، بلوکبندی مخاطب است. در گذشته بلوک سهگانهای داشتیم. بلوک رسانههای مکتوب شامل روزنامهها و کتابها بود که فرض کنیم حدود 10 درصد مخاطب داشت. بلوک تلویزیون حدود 90 - 85 درصد مخاطب داشت. بلوک رادیویی هم حدود 50-40 درصد مخاطب داشت. مخاطبان ممکن بود به یک بلوک، 2 یا هر سه بلوک تعلق داشته باشند. مخاطبی که هم شنونده رادیو و تلویزیون و هم رسانه مکتوب بود. یک گروه فقط مخاطب روزنامه و تلویزیون بودند و... اشتراکی حدود 30-20 درصدی بین این گروهها بود. یعنی خواننده رسانه مکتوب فرصت داشت تلویزیون ببیند و... چند سال گذشته یک تغییر بزرگ ایجاد شده است. آن بلوکبندی گذشته تغییر کرده است. در این بلوکبندی هم تکثر رسانهای و هم تنوع رسانهای ایجاد شده است. در چنین شرایطی تنها سه رسانه وجود ندارد. بیش از 10 تا 12 مورد رسانه وجود دارد. هرکدام از این رسانهها شامل کانالهای زیادی هستند. برای نمونه تلویزیون در گذشته 5 تا 6 کانال داشت که امروزه فقط نزدیک به 5000 کانال ماهوارهای قابل دریافت است. از این رو هم تکثر رخ داده و هم تعداد رسانهها زیاد شده است. همچنین رسانهها متنوع شدهاند. رادیو، تلویزیون و روزنامههای مختلفی وجود دارد. گرایشهای متفاوتی وجود دارد که مخاطبان را تقسیم کرده است. همچنین رسانه بازیهای آنلاین رسانهای است که بخش زیادی را به خود اختصاص داده. موسیقی رسانه پرقدرت دیگری است که در گذشته به راحتی در دسترس نبود. بنابراین یک بلوکبندی جدیدی پیدا شده است.
دومین تغییر مهم این است که قبلاً مخاطب داشتیم و الان این مخاطب تبدیل به کاربر شده و توسعه پیدا کرده است. به عبارت دیگر پردیوسر به اضافه یوزر تبدیل به پردیوزر شده است. اینها با هم ترکیب شدهاند. پردیوسر به اضافه کانسیومر شده است پردیسیومر (تولیدکننده مصرفکننده) و تولیدکننده طراح بهوجود آمده است. یعنی مخاطب سابق شما الان فعال شده است و خودش تولید دارد یعنی هم نقش رسانه دارد و هم میتواند در رسانه شما تولید داشته باشد. اتفاق دیگری که رخ داده این است که خود این یوزر یک سطح زیادی از اطلاعات رسانه را تولید میکند. کیفیت این اطلاعات چگونه است، بحث مفصلی است. بههرحال سطح وسیعی از اطلاعات تولید میشود. از طرفی همه کاربران در محاصره حجم انبوهی از اطلاعات هستند. این حجم انبوه از اطلاعات عموماً توسط کاربران تولید شده است. در چنین شرایطی سهم سازمانهای رسمی رسانهای به اندازه سهم رسانههای غیر رسمی نبوده و اصلاً قابل مقایسه نیست. بنابراین مسیر آینده همانطور که الان هم از نشانهها مشخص است حرکت به سمت تولیدات غیر رسمی خواهد بود. علت هم این است که کاربران بهسرعت میتوانند خبرهای پیرامونشان را تولید کنند. درحالیکه سازمانهای رسانهای در صورت تولید، کمی اتلاف زمان برای صحت و دقت آن دارند. بنابراین سازمانهای رسمی رسانهای اعم از تلویزیون و رادیو از فعالان فضای مجازی بهطورطبیعی عقبتر هستند.
هیچ رسانهای اصلاً حذف نمیشود فقط ممکن است کمی وضعیت آنها تفاوت پیدا کند. در هر صورت تلویزیون، رادیو و... کارکرد خود را خواهند داشت. این احتمال وجود دارد که نظام برنامه، تولید یا پخش این رسانهها تفاوت پیدا کند. همانطور که روزنامه هم حذف نمیشود. روزنامه ممکن است به مرور زمان از شکل و شمایل کاغذی خارج شود، ولی کماکان روزنامه وجود خواهد داشت چرا که در نهایت روزنامه یک کار حرفهای است. کاربران فرصت ارائه چنین کار حرفهای را ندارند. در هر حال بخشی از کارها صورت میگیرد و یک سطحی از اطلاعات تولید میشود. در نهایت تولید اطلاعات حرفهای پیچیده کار یک سیستم پیچیده است. جایگاه روزنامه، تلویزیون و رادیو حفظ خواهد شد. در صورت پخش تغییراتی به وجود خواهد آمد. ممکن است پادکست گسترش پیدا کند که در نهایت نوعی مدل پخش رادیو است. بههرحال کارهای حرفهای ناچار در سازمانهای حرفهای صورت میگیرد.
گرایش گسترده فعلی مخاطبان به شبکههای اجتماعی را چگونه ارزیابی میکنید؟
رسانههای رسمی شامل خبرگزاریها و... در تولید اخبار به اندازه سرعت شبکههای اجتماعی توانایی ندارند. سازمانهای رسانهای برای تولید و انتشار خبر اصولی دارند. یکی از این اصول صحت خبر است. برای تحقق صحت خبر نیاز به زمان است. در هر صورت در انتشار خبر از کاربران شبکههای اجتماعی عقب میمانند. تکمیل اخبار و تفسیر آن، بیشتر کار سازمانهای حرفهای است. سازمانهای حرفهای باید ظرفیت خود را در جهت مناسب جدیدی به کار بگیرند و در فکر رقابت با شبکههای اجتماعی نباشند. در شبکههای اجتماعی از مرحلهای به بعد اطلاعات تکمیلی و تفاسیر حرفهای در اختیار کاربر عادی نیست. این مرحله در اختیار سازمانهای حرفهای است که میتوانند با ظرفیتهایی که دارند از عهده این کار برآیند. رسانههای خارجی نسبت به جامعه شما تعهدی ندارند از اینرو صحت و صداقت خبر خیلی برای آنها مهم نیست. رسانههای رسمی داخلی ناچار هستند صحت و دقت اخبار را پیگیری کنند. برای رسانههای خارجی موضوع خبر اصالت دارد و صحت و اعتبار خبر اصالت چندانی ندارد. در چنین شرایطی رسانههای خارجی از رسانههای داخلی جلوتر هستند. چنانچه یک رسانه ارزشهای صحت و دقت را واگذار کند، شبیه این است که دست به خودزنی بزند. بهطور طبیعی یک لایهای از خبرهای جاری در شبکههای اجتماعی به سرعت و سریعتر از سازمانهای رسمی رسانهای منتشر میشود. نه تنها در ایران بلکه در همهجای دنیا اینگونه است. سازمانهای رسمی رسانهای این توانایی را دارند که این اخبار را به سمتی ببرند که تولید آن حرفهای است و نیاز به دانستههای تخصصیتری دارد.
این مساله، خیلی عجیب نیست. گاهی ممکن است در انتخاب و تولید خبر اشتباهی صورت بگیرد. این مساله با توجه به حجم بالای اخبار و سرعت و توزیع آن مساله عجیبی نیست.
مساله شایعهپراکنی و گرایش به شنیدن شایعات در فضای خبری و سرعت بالای انتقال آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
این گرایش و تمایل خیلی طبیعی است. همانطور که گفته شد یک لایه از خبر بهسرعت توسط شبکههای اجتماعی توزیع میشود. شاید الان در دنیا این امر معمولی باشد. باید بررسی شود که مردم برای پیگیری خبر به کجا مراجعه میکنند؟ مردم بیشتر از چه منابعی اخبار تکمیلی و تفسیری را اخذ میکنند؟ در این شرایط اگر باز هم مراجعه به شبکههای اجتماعی وجود داشته باشد معلوم میشود که سازمانهای حرفهای ما به وظیفه جدیدشان خیلی واقف نیستند و کماکان بر اساس همان سیاستهای تولید خبری گذشته میاندیشند و کار میکنند. گسترش شبکههای اجتماعی در همه جای دنیا روندی طبیعی است.شایعه دو دلیل دارد: 1- اهمیت موضوع 2- ابهام در موضوع. گاهی اگر در جامعه موضوعی مهم است دستگاههای مسوول باید خبرش را تولید کنند. این مساله ضعف فهم رسانهای دستگاههای مسوول در شرایط رسانهای فعلی است. از آنجایی که خبری در این خصوص تولید نمیشود بنابراین یک ابهام وجود دارد. پس شایعه بهطور طبیعی حرکت میکند. این ضعف در دستگاههای مسوول است که روابط عمومیها یا مسوولان آنها درک رسانهای ندارند. ممکن است اخبار بهصورت مرتب و زنجیرهای تولید شود. حتی در صورت نیاز اخبار تکمیلی تولید شود. در این شرایط بهدلیل وجود ابهام و عدم تولید خبر، محتوایی بهصورت غیررسمی بهسرعت منتشر میشود.
مشکل، ضعف در درک محیط رسانهای جدید است. اگر این ضعف برطرف شود خبر تولید میشود. حتی زمانی که شایعه رواج پیدا کرد بلافاصله با انتشار خبر به آن پایان داده میشود. گاهی شاهد هستیم 48 ساعت از رواج شایعه گذشته و دستگاه مسوول هنوز خبری تولید نکرده است.
راه مقابله با شایعه تولید خبر در اسرع وقت است. باید در آن موضوع خبر تولید شود. در شرایطی که موضوع مهم است و ابهام وجود دارد راهی جز تولید خبر صریح و صحیح وجود ندارد. مقام مسوول باید سریع پاسخگو باشد. مسوولان باید بدانند در یک محیط شیشهای دارند عمل میکنند. در این محیط شیشهای رفتارشان دیده میشود. مشاهده این رفتار چون از پشت شیشه است این احتمال وجود دارد که همراه با نیتخوانی باشد. ممکن است رفتار مسوولان با نیتشان هماهنگ نباشد که در این شرایط باید توضیح داده شود و دلیل آورده شود.
مردم ممکن است نسبت به این مسائل حساس شده باشند. یکی از ویژگیهای فضای مجازی ناشناخته بودن کاربران است که مردم این مساله را به خوبی میدانند. در فضای مجازی مشخص نیست افراد به چه میزان خبر تولید میکنند و چه میزان از این اخبار تولیدی صحت دارد. با ترویج سواد رسانهای در جامعه کمتر از غفلت مردم سوءاستفاده میشود. امروز به گسترش سواد رسانهای نیاز داریم تا از غفلت مردم سوءاستفاده نشود. اگر مردم هوشیار باشند هیچ خطری کشور را تهدید نمیکند. دشمن زمانی تهدید میکند که مردم غافل باشند و به اندازه کافی اطلاعات درست درباره پیرامونشان داده نشود. درصورتیکه هم به مردم اطلاعات درست داده شود و هم به آنها دانش و معرفت و سواد کار در فضای مجازی داده شود به گونهای که فضای مجازی را بهطور کامل بشناسند، هیچ تهدیدی خطرساز نخواهد بود. فضای مجازی اگر چه مجاز است اما یک واقعیت قدرتمند است.