یک سال از ارتحال رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت میگذرد اما هنوز بحث بر سر افکار و حیات سیاسی او داغ است.
به گزارش جهان نيوز، 19 بهمنماه 1395، صدا و سیما در حال پخش ویژهبرنامههایی به مناسبت رحلت حضرت معصومه(س) بود که زیرنویس خبری در سیما حوالی ساعت 19 توجهات را بخود جلب کرد "آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص نظام در بیمارستان بستری شد."
نیم ساعت بعد رسانه ملی و خبرگزاریها از وخامت حال آیتالله خبر میدادند که ناگهان خبری مهم منتشر شد: "آیتالله هاشمی رفسنجانی درگذشت".
اقامه نماز میت مرحوم هاشمی رفسنجانی توسط رهبر معظم انقلاب
روز 21 دیماه مراسم تشییع پیکر آیتالله هاشمی رفسنجانی از ساعت 10 صبح از دانشگاه تهران آغاز شد. نماز میت وی توسط رهبر معظم انقلاب اقامه و پیکر او در جوار امام خمینی آرام گرفت.
با فوت هاشمی رفسنجانی، تحلیلها و خاطرات از 82 سال عمر پر فراز و نشیب او آغاز شد. برخی از جایگزین برای او نام میبردند و برخی دیگر از لزوم نقد و بررسی هاشمی صحبت کردند. قریب یک سال گذشت و کشتی انقلاب به راه خود ادامه میدهد اما بازخوانی تاریخچه زندگی هاشمی میتواند برای سیاستمداران آینده و امروز عبرتآموز باشد.
بر پایه گزارش تسنیم، آنچه در ادامه میخوانید گزارشی از 82 سال عمر آیتالله هاشمی و مروری بر مقاطع حساس زندگی اوست:
** ورود به حوزه علمیه قم و همگامی با نهضت امام(ره)
مرحوم علیاکبر هاشمی رفسنجانی در سال 1313 در بخش «نوق» روستای بهرمان کرمان در خانوادهای پرجمعیت به دنیا آمد. پس از یادگیری دروس مقدماتی در سال 27 عازم قم برای تحصیل علوم دینی شد. 2 سال پس از ورود به حوزه نزد آیتالله بروجردی رفت و پس از قبولی در امتحان در محضر زعیم وقت حوزه علمیه قم قرار گرفت و از محضر اساتیدی همچون آیات بروجردی، امام خمینی، علامه طباطبایی، محقق داماد، گلپایگانی، امام موسی صدر، محمدی گیلانی، شب زندهدار، منتظری و مشکینی تلمذ کرد.
اولین حرکت سیاسی هاشمی جوان در اردیبهشت 1329 و تشییع جنازه رضا شاه رقم خورد. اقدامی که با اعتراض شدید فدائیان اسلام روبرو شد. هاشمی اولین حضور جدیاش در مبارزه سیاسی را در این سال اینگونه روایت میکند: «روحانیت از این حرکت(اعتراض فدائیان) حمایت کرد. ما هم شرکت و حمایت کردیم.»(محسن هاشمی، دوران مبارزه، ج1، ص 108)
تصویری کمتر دیده شده از مرحوم هاشمی رفسنجانی در کنار مادر
پس از رحلت آیت الله بروجرودی در سال 1340 رژیم پهلوی تلاش زیادی کرد مرجعیت و زعامت شیعه به نجف منقل شود و شاه نیز پیام تسلیت خود را به آیتالله حکیم در عراق فرستاد اما به گفته هاشمی رفسنجانی، طلبههای جوان مخلص به امام گرایش داشتند و میکوشیدند شرایط را تغییر دهند. هاشمی رفسنجانی خود یکی از این طلاب جوان بود.
نوروز 1342 همزمان با سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) به دعوت آیتالله گلپایگانی مجلس عزایی در مدرسه فیضیه برپا شد. در حین برنامه برخی عوامل رژیم پهلوی به طلاب حمله کردند و مجلی بهم زدند. با بالاگرفتن اعتراضات علما، طلاب و مردم به حادثه فیضیه رژیم شاه اقدام به دستگیری تعدادی از طلاب و اعزام آنها به سربازی کرد که هاشمی نیز با آنکه معافیت تحصیلی داشت اما او را بازداشت کرده و به خدمت اجباری فرستادند اما او 6 ماه بعد از خدمت فرار کرد.
اولین بازداشت هاشمی رفسنجانی در زمستان 43 اتفاق افتاد و زیر شدیدترین نوع شکنجهها قرار گرفت. «گاهی من را به دیوار می چسباندند و چاقو را می گذاشتند زیر گلویم و میگفتند سرت را میبریم. زیر گلویم زخم شده بود. یک بار برای اهانت مرا لخت کردند... شلاق گوشتها(پاهایم) را برده و به استخوانم رسیده بود.»( محسن هاشمی، دوران مبارزه، ج 1، ص 207)
** هاشمی؛ از حمایت «مجاهدین خلق» تا اصحاب فتوا شدن
شهریور 50، ساواک ضربه سختی به سازمان مجاهدین خلق زد و شمار زیادی از سران این سازمان از جمله حنیفنژاد، سعید محسن و علیاصغر بدیعزادگان بازداشت شدند. شماری از اطرافیان امام از ایشان میخواهند که از این سازمان حمایت کنند اما امام با شناختی که از این تفکر و جریان دارد، حاضر به حمایت نمیشوند.
هاشمی رفسنجانی در این مقطع در نامهای به امام خمینی مینویسد«سرکار بدون تردید بپذیرید که نهضت مقاومت مسلحانه و اقدامات پارتیزانی ایران کاملا حقیقی، ریشهدار و اصیل و متکی به جوانان پاک و فداکار و بی آلایش است و برخلاف ادعای دستگاه تاکنون سند محکمی به دست نیامده که این نهضت ریشه مارکسیستی و کمونیستی داشته باشد. حتی جمعی از آنها که اعدام شدهاند ساعتی پیش از اجرای حکم، جلسه قرآن و دعا داشتهاند.»(محسن هاشمی، دوران مبارزه، ج 2، ص780)
هاشمی رفسنجانی در زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری
وی در خاطراتش درباره ارتباط با مجاهدین خلق میگوید "من با بنیانگذاران مجاهدین خلق، مثـل حنیـفنـژاد و...، از نزدیـک آشـنا نبـودم، دورادور شناختی اجمالی داشتم. بعدها با بعضی از اعضای اینها گفتگوهایی میان مـن و آنها پیش آمد. برداشت من در مجموع این است که آنها مسلمان بودنـد، مارکسیـسم را هم قبول داشتند. التقاطی بودند و چون اطلاعات عمیقی از اسلام نداشتند تـضادی بـین اسلام و مارکسیسم نمیدیدند. با تحلیل و تفسیرهای نادرست، آنها فکر مـیکردنـد کـه مبارزه موفق در دنیـا فقـط مبـارزات مارکسیـستی اسـت. دانـش مبـارزه را در انحـصار مارکسیستها میدانستند و تلاششان این بود که به صورتی اسلام را با مارکسیسم منطبق کنند..."
ارتباط هاشمی با مجاهدین را نباید ارتباطی تشکیلاتی و سیستماتیک دانست بلکه بنظر میرسد وی معتقد به استفاده از نیروی آنها در راه مبارزه بود. علی مطهری در برنامه تلویزیونی «دستخط» درباره نگرانیهای شهید مطهری از نزدیکی مرحوم هاشمی به مجاهدین گفت "نه اینکه نگرانی به آن شکل باشد. آن زمان افراد زیادی بودند که تحت تاثیر مجاهدین خلق واقع شده بودند و میگفتند باید با اینها همکاری کنیم. شاید مقداری احساس کرده بودند، چنین گرایشی برای آقای هاشمی ایجاد شده است چون آقای هاشمی پول برای اینها جمع میکرد، احساس میکردند که نکند آقای هاشمی هم چنین فکری داشته باشد، در حالی که آقای هاشمی هنوز در زندان بود."
با این حال بعد از تغییر ایدئولوژی باقیماندگان مجاهدین خلق از اسلام به مارکسیسم، هاشمی به اصحال فتوا میپیوندد. عزتالله مطهری از مبارزان پیش از انقلاب در کتاب خاطراتش مینویسد "پس از علنی شدن جریـان تغییـر ایـدئولوژی و ارتـداد بخـشی از اعـضای سـازمان مجاهدین، در زندان برای مجاهدین مـشکلات زیـادی پـیش آمد. روحانیون و علمایی که در این زمان از زندانهای مختلف به بنـد یـک اویـن آورده شده بودند، در ارزیابی خود از وضعیت سازمان مجاهدین و تغییرات پیش آمده به ایـن نتیجه رسیدند که در حمایت مادی و معنوی برخی از ایشان از سازمان مغبون شـدهانـد. به اصطلاح برخی احساس شرمندگی میکردند که چرا پولهای امام زمان (عج) و سـهم خمس و... را در اختیار این گروه قرار دادهاند، گروهی که بخش اعظمی از آن نهایتاً بـه مارکسیسم گرویدند...
"لذا آنها در اوایل سال 1355 از جمله منتظری، ربانی شـیرازی، طالقـانی، هاشـمی رفسنجانی، انواری، مهدوی کنی، لاهوتی و... در اواخر 1354 به فکر چارهجویی افتادند و پس از بحث و تبادل نظر، در نهایت به فتوایی رسیدند، که این فتوا بعدها محل حرف و حدیث و جریانات بسیاری شد. این فتوا که در خرداد 1355 صادر شد حاوی دو نکتـه محـوری بـود؛ یکـی تکفیـر کمونیستها و نجس دانستن آنها، که بر اساس آن نشست و برخاست، هم سفرگی و هـم غذا شدن با مارکسیستها حرام میشد. در محور دوم راجع به مجاهدین بـه ایـن نتیجـه رسیده بودند، آنهایی که از این سازمان تا حالا در راه مبارزه کشته و اعدام شدهانـد اگـر آگاهانه به طرف مارکسیسم رفتهاند، شهید نیستند و نباید اسمشان به عنوان شـهید بـرده شود...." .
** پیروزی انقلاب؛ هاشمی از ریاست مجلس تا ریاست جنگ
با پیروزی انقلاب اسلامی، هاشمی رفسنجانی به عضویت شورای انقلاب درآمد. آذرماه 57 به دستور امام، شهید بهشتی شورای انقلاب را متشکل از روحانیون و برای اداره آینده کشور تشکیل داد. اعضای شورای انقلاب عبارت بودند از آیات خامنهای، هاشمی رفسنجانی، طالقانی، موسوی اردبیلی، بهشتی، مطهری، مهدوی کنی و ...
در دهه اول انقلاب هاشمی رفسنجانی مسئولیتهای گوناگونی برعهده داشت. علاوه بر عضویت در شورای انقلاب، وی به همراه سایر یاران امام، حزب جمهوری اسلامی را تشکیل داد و به سرعت در کلیه کشور جذب نیرو کرد و به فراگیرترین حزب پس از انقلاب تبدیل شد.
24اسفند اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار و هاشمی رفسنجانی نفر چهاردهم لیست تهران شد. مدتی بعد هم برمسند ریاست مجلس تکیه زد. 31 خرداد 1360، مجلس به ریاست هاشمی تصمیمی مهم گرفت. پس از مدتها غائله آفرینی بنیصدر، کفایت سیاسی او در دستور کار مجلس قرار گرفت و نمایندگان با اکثریت آرا به عدم کفایت او رای دادند.
** مجمع عقلا و اختلاف نظر با امام راحل بر سر پایان جنگ
مقطع بعدی حضور هاشمی در دهه 60، ورود در مجمع عقلا با محوریت حسن روحانی بود. هدف این مجمع پایان دادن به جنگ بود. هاشمی رفسنجانی درباره این مجمع میگوید «آدمهای خوبی بودند و جزو خوبان کشور بودند.آنها با همین بحثها میگفتند این جنگ دیگر به نفع کشور نیست و میبایست جنگ را به صورت آبرومندانه ختم کنیم.»(آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی، مصاحبه درباره قطنامه 598، سال 88، مرکز اسناد و مدارک آیت الله هاشمی رفسنجانی)
«... آنها دائما میگفتند ما دیگر هر چه جنگ طول بکشد، پیروز نمیشویم. جنگ اگر طول بکشد، فرسایشی میشود و عراق از سراسر دنیا کمک میشود و ما کمک هم نمیشویم و به یک جایی میرسد که این طرف دیگر دستش خالی خالی میشود. پیشبینی میکردند. آنها اعداد و ارقام بودجه را میدانستند. کمی سلاح ما را میدانستند، مشکل تامین مهمات را میدانستند و خیلی چیزهای دیگر که بود. ما مسائل عجیبی داشتیم.»(روزنامه خراسان،گفتگو با هاشمی رفسنجانی، 7 مرداد 1393)
محسن رضایی فرمانده وقت سپاه در خرداد 1365 در نامهای به امام خمینی، گزارشی از اقدامات این مجمع با محوریت حسن روحانی را داد. امام پیرو این نامه از هاشمی رفسنجانی درباه این مجمع توضیح خواست«مسئله بعدی امام بود که لحظهای اجازه نمیداد درباره ختم جنگ بحث کنیم. در مجلس هم عدهای بودند به نام (مجمع عقلا) و آقای روحانی که امام آنها را سر جایشان نشاند.»( نگاهی به روند پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598. روزنامه جمهوری اسلامی 27 تیر 1390)
هاشمی رفسنجانی در دوران دفاع مقدس
با اینحال نقش هاشمی در برچیدن جنگ نقش مهمی بود. چند ماه بعد از آنکه هاشمی در خرداد 1367 از سوی امام خمینی به جانشینی فرماندهی کل قوا منصوب شد، ایران قطعنامه 598 شورای امنیت را پذیرفت. قطعنامه 27 تیر 1367 از سوی ایران پذیرفته شد و امام دو روز بعد پیامی منتشر کرد و گفت که جام زهر را نوشیده و به پذیرش قطعنامه اقدام کرده است.
هاشمی رفسنجانی در یادداشت 18 مرداد67 خود، به داشتن نقش اصلی در ماجرای قبول قطعنامه اشاره میکند و مینویسد «در اخبار صبح آمد که دیشب خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل سازمان ملل اعلام کرد که از روز 20آگوست(29 مرداد)، آتش بس بین ایران و عراق برقرار میشود. از اینکه من نقش اساسی در ختم جنگ داشتم، احساس رضایت میکنم.»
محسن رضایی فرمانده وقت سپاه درباره نقش هاشمی در پایان جنگ میگوید«آقای هاشمی رفسنجانی معتقد بود که با یک عملیات بزرگ جنگ را تمام کنیم. امام هم معتقد بود تا سقوط صدام باید بجنگینم.» رضایی سال 95 نیز در برنامهای تلویزیونی درباره خاتلاف امام و هاشمی بر سر پایان جنگ گفت "آقای هاشمی رفسنجانی معتقد بود که با یک عملیات بزرگ جنگ را تمام کنیم. امام هم معتقد بود تا سقوط صدام باید بجنگینم. هر جا بین ما و آقای هاشمی اختلاف پیش میآمد امام میگفت باید از شورای عالی دفاع دستور بگیریم. در تصمیمات جنگ کسی حق وتو نداشت اگر هم اختلاف نظر داشتیم چون امام فرموده بود باید از آقایان تبعیت کنیم ما به نظر آنها عمل میکردیم."
** سال68؛ نشستن بر مسند ریاستجمهوری و آغاز دولت سازندگی
بنیانگذار جمهوری اسلامی خرداد 1368 رحلت کردند و فردای آن روز مجلس خبرگان رهبری در انتخابی تاریخی آیتالله خامنهای را براساس صلاحیتهای شخصی و تأیید امام خمینی به عنوان رهبر جمهوری اسلامی انتخاب کردند. هاشمی در این جلسه، از امام در تائید آیتالله خامنهای نقل قولی را طرح کرد که به گفته آیات شبستری و قریشی از اعضای وقت خبرگان با توصیه آنان این کار انجام شده است.
ششم مرداد 68 هاشمی در پنجمین انتخابات ریاست جمهوری در مقابل دکتر شیبانی، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شد و از مجموع 15.5 میلیون شرکتکننده با کسب 94.38 درصد آرا رئیس جمهور شد. شعار دولت او سازندگی و دستور کار آن توسعه اقتصادی کشور بود اما منتقدان معتقدند پایهگذاری سیاستهای اقتصاد لیبرالیستی و فرهنگ اشرافی و تجملگرایی از دولت هاشمی آغاز شد.
یکی از مشکلاتی که در آن سالها گریبانگیر اقتصاد شده بود، چندگانگی نرخ ارز بود. هر مجموعهای بنا بود به صلاحدید خود و البته با وابستگیهایی که در سطح دولت داشت در کالاهای وارداتی یک نرخ ارز را برای کالاهای وارداتی اعلام میکرد.
خرداد 72 انتخابات ششمین دوره ریاست جمهوری برگزار میشود. برای این انتخابات 4 نفر شامل اکبر هاشمی رفسنجانی، عبدالله جاسبی، رجبعلی طاهری و احمد توکلی کاندیدا هستند. جدیترین رقیب هاشمی، احمد توکلی بود اما رئیسجمهور مستقر به انتخابات مجدد خود با رایی بالا مطمئن است.
21 خرداد 72 ششمین انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد. حدود 17 میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند. هاشمی حدود 11 میلیون رای آورد که این میزان به نسبت دور قبل 5 میلیون کاهش یافته بود. احمد توکلی در این انتخابات 4 میلیون رای را به خود اختصاص داد.
** مجلس ششم؛ هاشمی رفسنجانی عالیجناب سرخپوش میشود!
هاشمی رفسنجانی 24 آذر 78 در حالی که پیشتر گفته بود در انتخابات نامزد نمیشود برای انتخابات مجلس ششم ثبت نام کرد. اصلاحطلبان در محافل مختلف از جمله جراید، به شدت به وی حمله و او را حتی عالیجناب سرخپوش خطاب کردند. هاشمی رفسنجانی نهایتاً در جایگاه سیام به مجلس ششم راه یافت که البته 6 خرداد 79 از نمایندگی انصراف داد.«در انتخاباتهای گذشته معمولا 60 تا 70 درصد آرا را داشتم. جز یک مورد که خیلی بالاتر بود. دلیلی نمیبینم مردم از رای خود برگشته باشند.»
بخشی از کتاب عالیجناب سرخپوش اکبر گنجی
20 ادیبهشت 84 هاشمی رفسنجانی در بیانیهای حضور خود در انتخابات ریاست جمهوری نهم را اعلام کرد و نوشت که سختترین تصمیم عمر سیاسیاش بوده است. انتخابات 27 خرداد برگزار شد و او در این مرحله با حدود 6 میلیون 160 هزار رای به همراه محمود احمدینژاد با 5 میلیون 710 هزار نفر به دور دوم راه یافت. در مرحله دوم جریان اصلاحطلب که زمانی مانع حضور او در مجلس ششم شدند، از وی حمایت کردند اما در نهایت محمود احمدینژاد با بیش از 17 میلیون رای در مقابل 10 میلیون رای هاشمی، رئیس دولت نهم شد.
** از ناکامی در انتخابات 84 تا تشکیک در صحت انتخابات 88
هاشمی درباره شکست در این انتخابات که توسط دولت اصلاحات برگزار شده بود با طرح مجدد مخدوش بودن انتخابات، ناباوری خود را از نتیجه انتخابات اینگونه توصیف میکند «میدانستم برنامهریزی برای تاثیرگذاری روی انتخابات صورت گرفته است. چون با خیلی از جاها آشنا هستم ولی فکر نمیکردم در برابر من هم چنین وضعی پیش بیاید.»
هاشمی در آذرماه 87 چند ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری دهم در همایش "30 سال قانونگذاری و نظارت در مجلس" رسما پروژه تشکیک در سلامت انتخابات را با پوشش و حمایت کامل رسانههای جریان اصلاح طلب کلید میزند: «بعید است مردم ضد انقلاب شوند، اما اگر احساس کنند رأیشان در سرنوشتشان بی اثر است و متولیانی پیدا میشوند که رأی آنها را هر جور که میخواهند، میخوانند، آن گاه دلسرد میشوند.»
هاشمی رفسنجانی یک ماه بعد در مصاحبه با روزنامه همشهری به صورت تلویحی باز هم سلامت انتخابات آینده را هدف میگیرد و میگوید« الان متاسفانه کسانی پیدا شدند که روزی "مولفه القلوب" بودند و الان متولی شدند و خود را قیم میدانند. شاید افکارشان به آنها میگوید شما میتوانید به خاطر مصالحی که تشخیص میدهید، در رای مردم دست ببرید. چون علائمی از این مسائل در بعضی از جاها میبینم، قدری بیشتر تکرار میکنم. ولی از نظر من این حرف تازه نیست.»
در جریان مناظرات سال 88 اسم هاشمی از سوی رئیس دولت نهم به عنوان محور مخالفان او نام برده شد. جنجالها بالا گرفت تا اینکه چند روز قبل از برگزاری انتخابات، هاشمی در نامهای بدون سلام و والسلام به رهبر معظم انقلاب که اول در سایت خودش منتشر شد، خبر از شعله ور شدن آتش در جریان انتخابات و پس از آن داد.
22 خرداد انتخابات با مشارکت 40 میلیونی مردم برگزار شد و احمدینژاد با رای 24 میلیونی رئیسجمهور دهم شد. در روز رایگیری از عفت مرعشی همسر هاشمی پرسیده شد اگر موسوی رای نیاورد مردم چه بکنند، گفت: «بریزند توی خیابانها.»
کاندیدای ناکام همان روز خود را پیروز انتخابات معرفی کرد و سپس مدعی بروز تقلب در انتخابات شد. هاشمی در این مرحله با کاندیدای ناکام همراهی کرد. اوج این همراهی در نمازجمعه 26 تیر وی بود. هاشمی در سخنانش بحث تردید در سلامت انتخابات را مطرح و خواستار آزادی مجرمان امنیتی شد.
آخرین حضور هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه در سال 88
برخی فرزندان هاشمی که در ایام فتنه پس از انتخابات در جمع اغتشاشگران حاضر شده بودند نیز در این دوره محکوم شدند. فائزه هاشمی برابر حکم دادگاه به جرم فعالیت تبلیغی علیه نظام به شش ماه حبس تعزیری و 5 سال محرومیت از فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و مطبوعاتی محکوم شد.
هاشمی که پیش از این تجربه ورود ناگهانی به انتخابات را داشت، 17:50 دقیقه 21 اردبیهشت 92 علیرغم اینکه پیشتر گفته بود تمایلی به حضور در انتخابات را ندارد، با مراجعه به وزارت کشور برای نامزدی ثبتنام کرد. با اعلام نظر شورای نگهبان، نام هاشمی 79 ساله در میان احراز صلاحیتشدگان نبود. انتخابات ریاست جمهوی یازدهم 24 خرداد برگزار شد و پس از شمارش آرا حسن روحانی هم فکر هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری انتخاب شد.
در این سالیان بیان خاطرات و نقل قولهای خاص و ثابت نشده از حضرت امام توسط هاشمی به رویهای ثابت از سوی او تبدیل شد که با واکنش هایی همراه بود. اوج این واکنش ها مربوط به بخشی از خاطرات هاشمی مربوط بود که وی نوشته بود امام موافق حذف شعار مرگ بر آمریکا بوده است. برخی ناظران آن را مقدمه سازی وی برای عادی سازی روابط دولت روحانی با آمریکا عنوان کردند.
سرانجام هاشمی رفسنجانی در سن 82 سالگی غروب روز یکشنبه (19، دی 1395) در پی عارضه قلبی در بیمارستان شهدای تجریش به دیار باقی شتافت و دو روز بعد پیکرش در مرقد امام به خاک سپرده شد.
حیات هاشمی رفسنجانی در این نقطه به پایان رسید اما تا چندماه بحث بر سر جایگزین او در مسئولیتهایی که برعهده داشت مطرح بود؛ سالهای زندگی او پر است از فراز و نشیب اما به باور عدهای نکته مهم در کارنامه کاری هاشمی این است که با وجود آنچه مخالفان جمهوری اسلامی میخواستند او را در مقابل نظام قرار دهند اما آن مرحوم تلاش داشت تا خود را خارج از چارچوب نظام قرار ندهد.
با اینحال برخی دیگر معتقدند میتوان بخشی از نقد هاشمی را به نزدیکان او دانست که تلاش داشتند از اعتبار او حداکثر استفاده را ببرند. نزدیکانی که البته خود هاشمی نیز در پر و بال دادن به آنها نقش زیادی داشت و آنطور که باید از کارهای آنها ممانعت به عمل نیاورد.
هاشمی ابر سیاستمدار ایران زمین که در سمت فرماندهی جنگ در مقابل همه دنیا از شرق و غرب ایستاد و با توانمندی مثال زدنیش کشور را بعد از جنگ و دوران بازسازی به بهترین وجه اداره نمود
یعنی کسی که در زمان جنگ فرمانده کل قوا بوده خائنه؟ کسی که ریاست مجلس در زمان جنگه خائنه؟ کسی که رییس جمهور این مملکته خائنه؟ کسی که رییس مجمع تشخیص مصلحت نظامه خائنه؟ اگر اینچنین است پس دشمنان این آب و خاک برحقن؟ یکم فکر کنین به کجا دارین میرین این تذهبون
اگر قضیه ی مک فارلینی که این ابر سیاستمدار در پشت آن بود با تمام جزییات آن، به غیر از روشی که امام به گونه ای خدایی نشان داد، افشا می شد، چیزی از ایران و جمهوری اسلامی باقی نمانده بود و غرب و شرق با اقتدار کامل ایران را از آن خود کرده بودند و به دوران ماقبل قاجار برگردانده بودند.
هاشمی، ابر بحران درونی سیستم جمهوری اسلامی بود و باقی ماندن جمهوری اسلامی با وجود رسوخ امثال او به درون نظام، یک معجزه ی تمام عیار است و نشان از ولایت امام عصر و عنایت ویژه ی ایشان به حفظ انقلاب دارد.
نمیدان چه صربه ای از هاشمی خوردین که بغض و کینه و عصبانیت داره نابودتون میکنه و بایدم از هاشمی ناراحت باشین چون داشتین مملکتو قورت میدادین و از حلقومتون کشید بیرون
برو قضیه مک فارلین و مواضع امام در حمایت از آقای هاشمی را بخوان تا ببینی چه کسانی مورد عتاب امام قرار گرفتند وروز بعد با چهره رنگ پریده در مجلس حضور یافته بودند.
برایم جالب است که ظاهرا چهار نفر مجزا، با عصبانیت تمام، چهار کامنت را در جواب من گذاشته اند که از قضا ادبیات یکسانی دارد. ساعت قراردادن سه کامنت از 19:27 تا 19:42 است. یعنی من باید باور کنم که سه نفر جداگانه ناگهان در ربع ساعت به غیرت و حمیت شدیدی در مورد مرحوم اکبر بهرمانی رسیده اند و در ربع ساعت، سه نظر با ادبیات یکسان و با اسم ناشناس را منتشر کرده اند. جالب است که این افراد وقتی خودشان رای نمی آورند مدعی تقلب می شوند و می گویند هر چه در صندوق خواستند ریختند و هر چه خواستند خواندند. کامنت چهارم هم که در صدد دادن درس تاریخ است، ولی تنها یک درصد از کوه یخ مک فارلین را بیان می کند. و مثلا نمی گوید برادرزاده ی چه کسی با هواپیمای کوچک به ملاقات با بیگانگان رفت و حتی در یک کشور نامشروع توقف داشت، و چه کسی از باند چه کسی با آبرام نیر ملاقات کرد، و باز هم احتمالا نه گزارش تاور را - حتی نه برای رد یا تایید آن - خوانده است و ...
رفتارهای این تک کامنت گذاران متقلب، دقیقا مانند رفتارهایی است که مورد انتقاد من است. این که برخی افراد مرحوم که مورد بحث ما هستند در عمق دل مردم جای ندارند نیز به دلیل رفتارهای مشابهشان در کل تاریخ انقلاب است، حالا هر چقدر هم که می خواد بعضی آن ها را یار امام و مرید امام و مراد امام و سپهسالار امام جا بزنند. میزان حال فعلی افراد است، ولو که قبلا هم چندان خوش حال نبوده باشند.
اینقد به بن بست رسیدین که حرفای دشمنان و استکبار جهانی رو تکرار میکنین اون دنیایی که تو ازش دم میزنی دنیای استکباره که امام خمینی هیچ ارزشی براشون قائل نبود
با 1925 موافقم اما هاشمی بهرمانی انرژی هسته ای ما را به صورت مفت و مسلم به همین استکبار بی ارزش داد و در جواب منتقدان گفت : "آقای روحانی به من گفته امضای جان کری سند است"
نمی توان امضای استکبار را سند دانست ولی فحش دادن او را غیر مستند. نام این رفتار نفاق است.
به عنوان کسی که 20 سال از عمرش را در زمان حکومت فاسد و دست نشانده پهلوی گذرانده است عرض می کنم رفتار و سبک زندگی و تفکر ایشان به خصوص در اواخر عمرش زنده کننده شیوه طاغوتیان برایم بود.
امام خمینی امروز ما را در آیینه می دید و به بیانی زیبا گفت که رفسنجانی بدون انقلاب هیچ است، یعنی اگر به اپوزیسیون تبدیل شود خودش را صفر کرده است، که همین گونه هم شد.
اکبر بهرمانی غیر انقلابی، روستایی ساده ای در روستای نوق از توابع بهرمان بود. وی با عنوان نمودن خود به عنوان انقلابی، به برجسته ترین مقاماتی رسید که به هیچ عنوان یک نوقی در رژیم پهلوی نمی توانست برسد. این است معنی هاشمی زنده است، چون نهضت زنده است. بر روح پر فتوح امام صلوات.
امام خمینی کجا گفتن رفسنجانی بدون انقلاب هیچ است؟ حالا سخنان امام خمینی با سخنان این برادر مقایسه کنید.
امام خمینی:
بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است.
با این قلم های مسموم و لجن پراکن چیزی از محبوبیت آن یار واقعی امام کم نمی کنه. شخصیتی که حتی ذره غباری از نفاق در دلش نبود.
می گویند کاخ نشین بود اگر چه نبود اما من کاخ نشینی که قصد خدمت به مردم دارد و دوست دارد مملکتش آباد شود صد برابر بهتر از کوخ نشین ریا کار زهد فروش مملکلت بر باد ده می دونم. کوخ نشینانی که هشتصد میلیارد دلار ثروت مردم را بر باد فنا دادند. کوخ نشینانی که به عنوان نمایندگان امام زمان معرفی شدند .بازم بگم!!!!!!!!!
زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را
ولیکن پوست خواهدکند ما یکلا قبایان را
به دوش ازبرف بالاپوش خز ، ارباب ، می آید
که لرزاند تن عریان بی برگ و نوایان را
«شهریار»
چطور تفکر اربابی واشرافی میتونه درد نداری رو بفهمه ودلش براش بسوزه و براش کاری بکنه ؟؟؟!!!!! چطور میتونه یک کاخ نشین درد کوخ نشینو بفهمه؛ با او همدردی کنه و به اوخدمت کنه؟؟؟!!!!! قبول این موضوع کار سختیه چون عینا" عملکرد دولت اشرافیها را داریم می بینیم ، داریم میبینیم با کفش میرن تو کانکس زلزله ده ها؛ تفکر ارباب-رعیتی اونها داره داد میزنه. یاحق
دستاورد 8 سال دولت مرحوم رفسنجانی تورم 50 درصدی و چندین برابر شدن نرخ دلار و مسکن و بنزین و افزایش فاصله طبقاتی و افزایش فقر بود و خبری از آبادانی و سازندگی نبود.
خیلی نفهمی!
در دوره آقای هاشمی جنگ فراگیر بود نفت بشکه ای پنج تا شش دلار بود کشور به ویرانه شبیه شده بود توقع داشتی که اون شخص بزرگ چگونه کشور رو اداره کنه. یادت نرفته که زمان زمامداری آقا محمود نفت به بشکه ای صد و سی دلار هم رسید و هشتصد میلیارد دلار ثروت مردم معلوم نشد چه شد. شما سینه چاکان احمدی نژاد می گفتین که محمود نماینده امام زمانه محمود گفتمان امام خمینی رو زنده کرده نذر و نیاز می کردین تا در برابر هاشمی قهرمان رای بیاره می گفتین رییس جمهوری از جنس مردم سخت کوش و تلاشگر حالا نشستی چرند می گی و فکر می کنی تاریخ آلزایمر گرفته و مردم یادشون رفته عوضی مفتضح
دولت هاشمی در سالهای 68 تا 76 بعد از پایان جنگ تحمیلی بود و قیمت نفت بشکه ای 20 الی 30 دلار بود و با وجود اینکه جنگ پایان یافته بود و هزینه سرسام آور جنگ را نداشتیم اما اوضاع معیشتی مردم روز به روز بدتر میشد در حالیکه در زمان جنگ تحمیلی که آیت الله خامنه ای رئیس جمهور بودند اوضاع معیشتی مردم روبراه بود و کشور به خوبی اداره می شد.
انقلابی بودن مهم نیست ،انقلابی ماندن مهم است ومهم اینه که قدرت وپول ومقام و علاقه به فرزندت ،تو رو مبدل به سدی در مقابل انقلاب نکنه ودشمنان انقلاب به واسطه کارهای تو خوشحال نشوند.
هاشمی از اولین مبارزان قبل از انقلاب و همچنین اولین یاران بعد از انقلاب و مورد تایید حضرت امام تا آخرین لحظات حیاتشان بودند و در نهایت نیز در جوار مرقد امام به خاک سپرده شدند
شناخت دقیق هاشمی، نیازمند توجه به جزییات است و کلی گویی چندان کمکی به تحلیل وی نمی کند. اتفاقاتی مانند داستان مک فارلین و اتفاقات ما قبل و مابعد آن، تصور هاشمی از خود به عنوان رهبری برتر از آیت الله خامنه ای به مانند آن چه مرحوم پرورش از وی نقل قول کرد، کاندید شدنش در انتخابات 84 به رغم نهی رهبری و خودداری اش از کاندیداتوری در خبرگان 85 به رغم اصرار رهبری و در نهایت حضورش در آن انتخابات با گذاشتن شرطی که هیچ گاه بیان نشد، تاکیدش بر شورایی شدن رهبری در سال های 93 و 94 و بعد از آن کاندیداتوری اش در انتخابات 94 با تبلیغات حمایتی برخی رسانه های اروپایی و حتی عربی، نقش او در انعقاد برجام و خاموش سازی انتقادات منتقدانی که اکنون تقریبا تمامی آن ها به اثبات عملی رسیده است، تنها با این استدلال که "آقای روحانی به من گفته امضای جان کری سند است"، و حتی بسیاری موارد جسته و گریخته که تصمیم گیری در باره ی ماهیت درونی ایشان را متفاوت می کند. اعتقاد دارم در آینده، با پیشرفت بشر در حوزه های روانشناسی و شناخت عینی ابعاد متافیزیکی انسان و اتصال او به عوالم دیگر و عادی شدن شناخت راجع به تاثیر پذیری ها و حتی تسخیر شدگی بشر، راجع به این گونه شخصیت ها حقیقت واضح می شود.
و تازه به دوران رسیده هایی که هیچ چیز از دوران مبارزه قبل از انقلاب و دوران جنگ بعد از انقلاب و دوران سازندگی بعد از جنگ آیت الله هاشمی به یاد ندارند اگر سکوت کنند برایشان خیلی بهتر است
راجع به این کلید واژه ها تامل بفرمایید
هاشمی و تحمیل قایم مقامی منتظری به امام
هاشمی ونوشاندن جام زهر به امام(جام زهر)
هاشمی و لیبرالیسم اسلامی
هاشمی وماجرای مخفیانه مک فارلین
هاشمی ونظریه تکنوکراتیک(خواستگاه تفکر کارگزاران)
هاشمی و تقویت اشرافی گری مدیران وتحقیر مستضعفین
هاشمی ودو دوره ریاست جمهوری با تورم بالای ۵۰ درصد
هاشمی و دو دستگی در اردوگاه امت حزب
و هاشمی همچنان ادامه دارد .....................
آخه این دولت شکست خورده در همه سیاستهاش(شکست بزرگ ومفتضحانه در برجام _ ایجاد اشتغال _ توقف پروژه های عمرانی کشور _ قرار دادهای محرمانه خائنانه نفتی _ واردات بی رویه اجناس بنجل خارجی _ 25 میلیارد دلار قاچاق از مبادی قانونی به کشور و............ کجاش اقتداره؟؟؟!!!کجاش توانائیه.
روایت است که پیامبر اکرم(ص)از نحوه شهادت امیر المومنین وی را آگاه کردند؛ در پاسخ اولین سوالی که ایشان از پیامبر پرسیدند آن بود که : آیا مسلمان از دنیا خواهم رفت؟(( پس انشاالله خدا رحمت کند همه گذشتگان را هیچکس نمیداندچه کسی عاقبت به خیر شده یا نه غیر از آنکه از طریقی به او این امر مسلم شده باشد))
این تذهبون؟!
هاشمی زنده است چون انقلاب زنده است
بغض و کینه از هاشمی همچنان ادامه دارد چون او محبوب امام بود...
هاشمی را در بیانات امام جستجو کنید
هاشمی را در بیانات مفسر بزرگ و استاد اخلاق حضرت ایت الله جوادی جستجو کنید:
( مرگ، آیتالله هاشمی را نبرده است، بلکه او، مرگ را احاطه کرده که همچنان زنده است، ما از ارتحال این مرد بزرگ ناراحتیم، اما میدانیم که قبر ایشان، روضهای از رضوان بهشت است )....
فکر کنم هاشمی از دست طرفدارهای بیسوادی مثل تو دق کرد و مرد.
اولا جهان بیشتر نگارش بنده را به دلیل قوانین خود حذف کرد.
ثانیا برو شعر را درست یاد بگیر و بعد بکار ببر.
سلام.متاسفانه ملت ایران همیشه به دنبال قهرمان بوده و هست در حالیکه دنیا امروز دنیای تفکر سیستمی است و فرایندها مهم تر از افراد هستند .هاشمی مردی بود در عالم سیاست وقتی فکر کرد قهرمان و ابر مرد است تصور کرد حتی می تواند مقابل امام در قضایای مرحوم منتظری اثر گذار باشد. در جنگ و...راه خود را رفت واین ها سر آغاز سقوط وی شد. خدایش بیامرزد اما ما باید بدانیم هرگاه به افراد به جای سیستمها بها بدهیم همین خواهد شد سقوط خواهند و ساقط خواهند کرد .او این چنین شد،
مرحوم آيت الله هاشمي رفسنجاني بزرگ سياستمدار ايران زمين كه هم در دوران مبارزه قبل از انقلاب و چه بعد از پيروزي انقلاب و چه در سمت فرماندهي كل قواي امام خميني و چه بعد از جنگ در دوران سازندگي نمونه بي نظيري از خود به جاي گذاشت و ملت ياد و خاطره اين بزرگ مرد را فراموش نخواهد كرد حالا بد خواهان هر چه ميخواهند بگويد
من شب ۱۹ دی خوشحال شدم چون برایم صحنه به زمین افتادن امیه درجنگ بدر درفیلم محمد رسول الله مصطفی عقاد تداعی شد احساسم این بود اسلام حالا یک نفس راحت میکشه.
والبته به خاطر زحماتی که درانقلاب وجنگ کشیده ،، رهبر بزرگ جهان اسلام ولی امر مسلمین نایب امام اخرالزمان درنماز برای او نه بار دعای الهی عفوک راتکرارکردند وهمان ذخیره او در سرای دیگر خواهد بود
آقا فرخ برو فيلمتو ببين ولي بدون دنياي واقعي با فيلم فرق ميكنه. مشكل امثال شما اينه كه خودتونو حق مطلق و مخالفتونو باطل مطلق ميدونين و بر اساس اين توهم تصميم ميگيرين در حاليكه نه شما حق مطلقين نه مخالفاتون كفر مطلق همه كم و زياد اشكال داريم
تو بهتره بري فيلم ببيني چون دنياي فيلم با دنياي واقعيت فاصله زيادي داره ولي قبل از فيلم ديدن اين كلام امام خميني رو آويزه گوشت كن: "بد خواهان هاشمي بدانند هاشمي زنده است چون نهضت زنده است"
دزدی ها-چپاول گری- قدرت پرستی- تجمل گرایی- رفاه طلبی -خود را برتر از دیگران دانستن -ماهیت فتنه88 ازجمله : اینکه عفت می گفت مردم بریزند توی خیابونهاچون تقلب شده - ساندویچ خوری فائزه - ارتباط مستمر فائزه با بهاییها- عدم برگشت پولهای غارت شده توسط مهدی-قرارداد ننگین کرسنت -سکوت اکبر در قبال فتنه و عدم محکوم کردن ان - و ... هزاران موارد دیگر برای انیکه ایندگان مطلع شوند لازم و واجب است .
به دوستان توصیه میکنم که کتاب ارزشمند راز قطعنامه (کامران غضنفری) که توسط دولت روحانی انتشارش مممنوع شد رو در اینترنت دانلود ومطالعه کنید تا به عمق جنایت تفکر کارگزار - اصلاحات -اعتدالی در خلال جنگ پی ببرید اسناد این کتاب تکان دهنده وغیر قابل انکارست
در سالگرد شان باید (کاخ فرح-کاخ سعداباد) بخصوص بخش استخر - سونا - جکوزی - محل حادثه را و هم چنین سد لتیان را به یاد روزهایی که موشک باران در تهران بود و ایشان برای حفاظت از جانشان به اتفاق خانواده و جت اسکی سواری به انجا تشریف می بردند باید همه را گلباران کنند .
دو عامل برای هاشمی اصل بود اول قدرت دوم مرکز همه حوادث بودن. هاشمی با جمایت از فتنه 88 نهایت قدرت طلبی خود را نشان داد با حمایت ناشیانه از دولت نا کارامد رو حانی به این قدرت دست یافت نکته اما انجا است که با وجود همه خراش هایی که هاشمی بر صورت نظام کشید وتقریبا در همه تاریخ مدیریتش منافعش را بر سر نوشت نظام ترجیح داد ولی امام خامنه ای با صبر و حوصله او وهمه مشکلاتی را که به جود می اورد کنترل کرد تا اولا از نظام جدا نشود و ثانیا ضربه بیشتری به نظام نزندهاشمی اشرافی زندگی کرد اشرافی فکر کرد اشرافی مدیریت کرد واشرافی فوت کرد
تا حالا نمدانستم ،ولی با خواندن این متن متوجه شدم هاشمی از ارکان اصلی نظام قبل وبعد از جنگ بوده وجنگ را نیز فرماندهی کرده وبه نتیجه رسانده است.خداوند درجات او را متعالی گرداند.
چرا بیشتر از هر کسی برخی از فرماندهان جنگ از هاشمی انتقاد میکنند ، اینها که روزی هاشمی را می پرستیدند وافتخارشان در قرارگاها فقط چند دقیقه ملاقات با هاشمی بود؟
هاشمی آن چه بود صداقت بود محبت بود صفای باطن بود خدمتگزار بی منت بود.
و اما آن چه نبو منافق نبود زهد فروش نبود دروغ گو نبود .
بله اگر تاریخ ایران بخواهد به یک مرد تمام عیار صادق اشاره کند هاشمی یکی از انگشت شمارهای آن است که می درخشد.
اکبر هاشمی مرد و تموم شد . اما یک عده وابسته بی خودی دارند زور می زنند که بگویند هاشمی چنان و چنین بود ! اینها فقط انگل ها و تفاله هایی هستند که از قبال هاشمی به نون و اب ان هم از طریق غارت اموال مردم و رانت رسیده اند . لیکن مرور زمان و تاریخ خودش همه اینها رو به زباله دان تاریخ خواهد فرستاد و فقط یک لکه ننگ خواهد ماند .