شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 11 May 2024
 
۳

از شر فعالیت های فرهنگی دکوری، راحت شویم / وقتی بهلول به خاطر اعتراضش کتک خورد

چهارشنبه ۲۹ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۵۰
کد مطلب: 551113
باید حضور گسترده جوانان مخلص را در عرصه فرهنگ به فال نیک گرفت، اما برای دانش افزایی و مهارت آموزی آن ها، باید فکری کرد تا از شر کارهای فرهنگی دکوری خلاص شویم؛ کدام کار فرهنگی برای خداست؟
از شر فعالیت های فرهنگی دکوری، راحت شویم / وقتی بهلول به خاطر اعتراضش کتک خورد
گروه فرهنگی جهان نيوز، سید مهدی سیدی: متأسفانه شاهدیم که فعالان فرهنگی، عموما درگیر جا و مکان و اجاره و پرینتر و نیرو هستند. بعضی از آن ها، بی آنکه از حقیقت کار فرهنگی تصور درستی داشته باشند، وارد کار شده و بی توجه به اصول و مبانی کار تربیتی، به فعالیت های فرهنگی روبنایی مشغول می شوند.

برای همین است که موجی از سرخوردگی و یا ناکامی های فرهنگی در کارنامه ایشان ثبت می شود و خیلی زود، عطای کار فرهنگی را به لقایش بخشیده، منزوی شده و یا به عافیت طلبی و بده بستان های سیاسی و اقتصادی آلوده می شوند.

باید حضور گسترده جوانان مخلص را در عرصه فرهنگ به فال نیک گرفت، اما برای دانش افزایی و مهارت آموزی آن ها، باید فکری کرد تا از شر کارهای فرهنگی دکوری خلاص شویم.

شایع ترین حرفی که در اجتماعات فرهنگی به گوش می رسد آن است که «کار فرهنگی باید برای خدا باشد»؛ اما انبوه فعالان فرهنگی گمان می کنند همین که برای کارشان حقوق نمی گیرند و از مزایا و منفعت های خاصی بهره مند نمی شوند، این یعنی کار برای خدا! اما خیلی وقت ها اختلافات، مجادلات، خودنمایی ها و رقابت های پوچ در میان فعالان فرهنگی گواه آن است که «رضایت خدا» اصلی ترین حلقه مفقوده فعالیت های فرهنگی است.

شخصی مسجدی ساخت. بهلول، یک شب پیش از افتتاح، خودش را به مسجد رساند و سردر آن را که اسم بانی رویش حک شده بود، با اسم خودش عوض کرد. صبح هنگام که جمعیت از راه رسید، در معیت بانی مسجد به بهلول حمله کرده و او را کتک مفصلی زدند.

بهلول در میانه چوب و چماق جمعیت، به طنز و درد گفت اگر مسجد را برای خدا ساخته ای که خودش می داند تو بانی کار خیر هستی، پس غصه خوردن ندارد؛ اما اگر برای مردم ساخته ای پس لطفا فیلم اخلاص بازی نکن و قیافه «قربه الی الله» به خودت نگیر!

در جلسات و اجتماعات فعالان فرهنگی شاهدیم که برخی ایشان برای گزارش دهی و ارائه رزومه، دست و سر می شکنند و برای آنکه دیده شوند از هم سبقت گرفته و پاورپوینت های اینچنینی و خطابه های آنچنانی می سازند و می خواهند ثانیه های بیشتری پشت تریبون، خودشان را نمایش دهند. پیج های اینستاگرامی و کانال های تلگرامی برخی از ایشان پر است از خودنمایی ها و «من آنم که رستم بود پهلوان»!

برخی به ظاهر حرفه ای های این عرصه، گمان می کنند آسمان سوراخ شده و آن ها به زمین افتاده اند تا بقیه را هدایت کنند؛ پس خیلی وقت ها به ویترین مغازه ای می مانند که پر است از لباس های شیک و جذاب اما انبار مغازه شان خالی از لباس است و خودشان هم لباس نخ نما و بنجل به تن کرده اند. این ها پیشتر از آنکه کار فرهنگی به درد بخوری انجام دهند بر سر در مغازه شان یک تابلو بزرگ و لامپ های نئون چسبانده اند و برای کارهای نکرده پز می دهند.

مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده حاج عبدلله والی (خرداد 1391) فرمودند: «من با اینکه ایشان را از نزدیک ندیده بودم و هیچ  یادم نمی‌آید که با ایشان ملاقاتی داشته باشم، اما دورادور ایشان را می شناختم، می دانستم که در بشاگرد مشغول خدمات با ارزشی هستند.»

ایشان در توصیف خدمات این مرد مجاهد و خانواده اش فرمودند: «آنوقت بعد از انقلاب، یک مرد جوانِ مؤمنِ انقلابی پا می شود می رود آنجا، همه‌ دلبستگی‌هایش را، از شهر و خانه و زندگی، به مرکز مأموریت منتقل می کند و برادرهایش را هم می کشاند، دنبال خودش می برد. شماها هم انصافاً ایستادید... شما زندگی و خانواده و زن و بچه و مادر و پدر و همه‌ اینها را  گذاشتید اینجا، رفتید آنجا بی‌سر و صدا مشغول خدمت شدید، نه جایی ثبت کردید، نه جایی تابلو زدید. بعضی ها هستند، هر کاری می خواهند بکنند، قبل از اینکه کار انجام بگیرد، تابلویش را می زنند. مدتها این تابلو آنجاست، هیچ کاری هم انجام نگرفته. بعضی ها هم نه، کار را انجام می دهند، هیچ تابلویی هم ندارد. کار مرحوم حاج عبدالله والی و شماها از این نوعِ دوم است»

باور کنیم جامعه امروز به همین نوع دوم از کار محتاج است.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *