صحبت از انتخابات شد. من گفتم رأی نمیدهم و دلایل خودم را برای رأی ندادن داشتم. خیلی هم تند بودم، مهمانی تمام شد و پدرم هم شب به قم رفت.
به گزارش جهان نيوز، در شماره ۴۴ ماهنامه اندیشه پویا مصاحبهای از فاطمه صادقی، دختر حجتالاسلام صادق خلخالی، منتشر شده است که به جزییاتی از زندگی پدرش اشاره میکند. وی در بخشی از مصاحبه با نقل خاطرهای دربارة انتخابات ریاست جمهوری هفتم در سال ۷۶ میگوید:
یکی از این وقتهای ستیزهجویی شب انتخابات دوم خرداد ۷۶ بود که من دانشجو بودم و رادیکالتر از امروز. تقریبا در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده بودم. فضای خانه ما این بود که باید به خاتمی رأی داد. پدر من هم خیلی طرفدار خاتمی بود. آن شب تصادفا همه دور هم جمع بودیم که صحبت از انتخابات شد. من گفتم رأی نمیدهم و دلایل خودم را برای رأی ندادن داشتم. خیلی هم تند بودم، مهمانی تمام شد و پدرم هم شب به قم رفت. صبح فردا من هنوز خواب بودم که تلفن کرد. تعجب کردم چون بابا خیلی کم تلفن میکرد، مگر کار خیلی واجبی داشت. گفت من به عنوان پدر از تو خواهش میکنم به خاتمی رأی بدهی. واقعا قصد رأی دادن نداشتم، اما گفتم چشم. فقط برای برآوردهکردن خواهش شما میروم.
این مملکت اسلامی هرچه میکشه از فقدان فهم صحیح خواصی است که در سایه عزت انقلاب، بی جهت بزرگ شدند و به ضد آرمان های انقلاب متمایل شدند و در این بین مهمترین عامل، فقدان تقوای دینی و گیر داشتن های اساسی در شریعت الهی است، ولو اینکه ملبس به لباس دین هم بوده باشند. بزرگترین شاخص بصیرت را قرآن فرموده که : "ان تتقوالله یجعل لکم فرقانا".... لذا بر اساس همین شاخص کسانی که تشخیص صحیح نداشته و ندارند، در هر جایگاه و سمتی چه در خواص و چه در عوام باید به تقوای الهی خود شک کنند، بلا شک!! و در این بین ایت الله و حجتالاسلام و دکتر و مهندس و... در قبال این شاخص هیچ مزیتی مگر در تقوا ندارند.
بعضی ها برای دیده شده هر کاری میکنند.
مدتی است خاطره گویی از درگذشتگان برای راویان نان آور شده،
به فرض صحت این خاطره سودش فقط به وارثان میرسد. البته اگر سودی داشته باشد.
خوب معلومه که باید به خ رای بدهند
اگر ندهند باعث تعجبه