دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 29 Apr 2024
 
۰
در نشست «عقلانیت انقلابی» مطرح شد

دیپلماسی ما ذیل عقلانیت انقلابی است

چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۲۴
کد مطلب: 537887
مدیر این جلسه گفت: در اندیشه‌‌های غربی عقلانیت، واقعیت‌گرایی و رئالیسم در نقطه مقابل آرمانگرایی هستند.
دیپلماسی ما ذیل عقلانیت انقلابی است
به گزارش  جهان نيوز به نقل از تسنیم،  نشست علمی عقلانیت انقلابی با حضور محمدصادق کوشکی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، حجت‌الاسلام علی ذوعلم عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجت‌الاسلام داوود مهدوی زادگان عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی در موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد.

در این نشست محمدرضا مرندی مدیر جلسه گفت: در اندیشه‌‌های غربی عقلانیت، واقعیت‌گرایی و رئالیسم در نقطه مقابل آرمانگرایی هستند. اندیشه‌های ایدئولوژیک آرمانگرا هستند. آرمانگرایی در مقابل واقع‌گرایی مطرح می‌شود. پس چنین به ذهن می‌آید که آرمانگرایان از واقعیت و عقلانیت به دور هستند.

وی افزود: اخیرا افرادی مغرضانه در پی طرح این مسئله هستند که آرمانگرایی در انقلاب اسلامی هم در نقطه مقابل رئالیسم است. در صورتی که آرمانگرایی در اندیشه انقلاب اسلامی و تفکر اسلامی به معنی خیالبافی و تلقیاتِ بر خلاف واقع نیست. به تعبیر مقام معظم رهبری آرمانگرایی ما واقع‌بینانه است و واقع‌گرایانه نیست. واقعگرایی، افراد را محافظه‌کار می‌کند و به پذیرش وضع موجود ترغیب می‌کند. در سالهای اخیر برخی از رجال سیاسی می‌گویند که انقلابی‌گری هزینه دارد؛ آرمانهایی را دنبال می‌کند که برای آن باید هزینه شود چون لازمه آرمانگرایی ندیدن واقعیات است. در پاسخ باید بگوییم که ما دو دسته واقعیت داریم: واقعیات دور و واقعیات نزدیک. واقعیت امری موهوم، خیالی و دست نیافتنی نیست و عقلانیت هم به معنای این نیست که فقط واقعیات نزدیک را در نظر بگیریم. این نشست به تفهیم تعبیر «عقلانیت انقلابی» می‌پردازد.

کسانی که به دنبال تغییر وضع موجود هستند را افراطی می‌خوانند
در ادامه محمدصادق کوشکی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: عقل از مفاهیمی است که به تعداد متفکران برای آن تعریف ارائه شده اما تعاریف آن جامع نیست. عقل جزء مفاهیم سهل و ممتنع است. در مفهوم دینی عقل به معنای خرد آفرینش است و عقل آن چیزی است که موجب عبادت پروردگار شود. عقلی که امروز در جهان از آن یاد می‌کنند معادل رشنالیته است. واژه «عقل ابزاری» بیانگر روش کسب و حفظ منافع کوتاه مدت شخصی یا برای عده‌ای محدود است و منفعت چیزی است که موجب رنج کمتر و لذت بیشتر می‌شود. این تعریفی است که در مدرنیته از عقل می‌گویند. در انقلاب فرهنگی رنسانس، رشنالیته را به خرابکاری و بر هم زدن بنیانهای وضع موجود تعبیر می‌کنند. از رنسانس تا امروز، رشنالیته وضع موجود در حوزه‌های سیاست، اقتصاد و... را بر هم زده تا به وضع مطلوب یعنی همان منافع به معنای لذت بیشتر و رنج کمتر برسد. پس رشنالیته هم مفهومی انقلابی دارد. چون در پی تغییر است. حتی اکنون می‌خواهند بنیانهای مدرنیته را بر هم بزنند و پست مدرنیسم را حاکم کنند و این را پدیده‌ای عقلانی می‌دانند.

وی افزود: تفکر قالب در هر دوره، کسانی که به دنبال بر هم زدن وضع موجود بودند را تندرو و افراطی خطاب می‌کرد؛ اما در دوره‌های بعدی همین افراد را متفکر خواندند. اگر روزی ماکیاولی را ترد و تکفیر کردند؛ در دوره‌های بعد او را متفکری برجسته خواندند. لویی پاستور که در قرن نوزدهم صحبت از پاستوریزه کردن خوراکی‌ها به خاطر از بین بردن میکروبهای موجود در آن می‌کرد؛ در آکادمی علوم پزشکی فرانسه مورد تمسخر قرار گرفت و از آنجا اخراج شد. اما بعدها جهان غرب تفکر پاستور را عین عقلانیتِ رشنال خواند.

کوشکی تصریح کرد: نگاه دیگری که درون رشنالیته شکل گرفته این است که فقط عده‌ای محدود حق اعمال تغییر در وضع موجود را دارند و معتقد هستند که همه افراد در حدی نیستند که افق تحول و تغییر را تشخیص دهند و اگر شخص دیگری بخواهد در وضع موجود اعمال تغییر کند این کار را غیرعقلانی تلقی می‌کنند. بیش از 20 سال است که در کشورهای غربی موضوع نقد دموکراسی توسط برترین اساتید مطرح می‌شود و از آن به عنوان راهکاری که اجباراً پذیرفته‌ شده یاد می‌کنند و این گفتمان را عقلانی می‌دانند. اما امروز اگر اشخاص دیگری دموکراسی را نفی کنند؛ تفکر آنها را غیرعقلانی جلوه می‌دهند. یعنی فقط خودشان را صاحب حق نقد، اعتراض و تغییر وضع موجود می‌دانند.

انقلاب اسلامی مفهوم عقلانیت را به چالش کشید
وی افزود: اتفاقی که در انقلاب اسلامی رخ داد؛ به چالش کشیدن عقلانیت است؛ عقلی که خواهان جلب منافع دراز‌مدت طولانی برای کل بشریت است؛ برخلاف آریستوکراسی که منافع کوتاه مدتی را برای عده ای محدود می‌خواهد. عقل توحیدی بیانگر این است که خداوند انسان را آفریده تا به سوی تکامل حرکت کند. در عقل توحیدی تغییر باید دائمی باشد ما از این که دو روزمان یکسان باشد نهی شده‌ایم و اسلام هیچ گونه محافظه‌کاری و درجازدن را نمی‌پذیرد. امروز قدرت‌های بزرگ در عرصه جهانی خواهان حفظ وضع موجود هستند و به وسیله دیپلماسی می‌خواهند به جهان سوم القا کنند که عقلانیت در اختیار قدرتهای بزرگ است و آنها خواهان حفظ وضع موجود هستند. به همین دلیل مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «من دیپلمات نیستم، انقلابی هستم». یعنی من تلاشی برای حفظ برتریت غربی ندارم. نگاه رهبری این است که حتی اگر ما بخواهیم رشنالیزم به معنای جلب منافع کوتاه‌مدت را اعمال کنیم؛ باز هم با سازش به هدف مطلوب نمی‌رسیم. ناکامیِ سازش که مصداق پذیرش انحصار دیپلماسی در دست قدرتمندان است؛ حتی خود را در حادثه عاشورا هم نشان می‌دهد که عده‌ای حرکت امام حسین(ع) را برخلاف عقل می‌دانستند چون با منافع کوتاه مدت سازگار نیست. اما امام حسین(ع) حرکت خود را با عقل توحیدی عاقلانه می‌دانست و در دراز مدت ثابت شد که آنهایی که برای منافع کوتاه مدت دنیا با یزید سازش کردند حتی به همان گندم ملک ری نیز نرسیدند.
ما عقلانیت تکنیکی غرب را قبول نداریم
در ادامه حجت‌الاسلام علی ذوعلم عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: عقلانیت انقلابی هرچند تعبیر جدیدی است اما عقبه فکری و تاریخی دارد. ما عقلانیت انقلابی را در ابتدای عقلانیت فکری و توحیدی می‌بینیم. عقلانیت انقلابی عبارت است از چارچوب فکری و اندیشه‌ای با مبانی مستحکم استدلالی و عقلانی و برخوردار از تجربه موفق تاریخی و ریشه‌دار که در قرآن و سیره انبیاء و معصومین وجود دارد و در کنش‌های اجتماعی به ما کمک می‌کند؛ پس در عرصه حرکت اجتماعی باید این پارادایم را بشناسیم و به کار بگیریم.
وی افزود: مفهوم عقلانیت انقلابی در مقابل چند مفهوم قرار می‌گیرد. اول عقلانیت انقلابی در برابر عقلانیت لیبرالیستی یعنی ما عقلانیت تکنیکی که غرب دارد را قبول نداریم و نباید در تصمیمات و سیاستگذاری‌ها به آن توجه کنیم. عقلانیت تکنیکی غرب به این معناست که ما باید در حاشیه قرار بگیریم؛ تجربه‌ای که در 50 سال حکومت پهلوی داشتیم. دوم عقلانیت انقلابی در برابر محافظه‌‌کاری سیاسی و اجتماعی به معنای این که توقف، تحجر، ایستایی و بازگشت به عقب مانع پیشرفت و حرکت ماست که تجربه تاریخی ما و بسیاری از کشورهای جهان موید این نکته است. سوم عقلانیت انقلابی در برابر شورشی‌گری و آنارشیستی یعنی نپذیرفتن قانون و قاعده و تخریب و هنجارشکنی.

شاخصه‌های عقلانیت انقلابی در سیره امام(ره) و رهبری
حجت‌الاسلام ذوعلم ادامه داد: در مشی امام خمینی(ره) و سیره مقام معظم رهبری، عقلانیت انقلابی با شاخصه‌هایی تعریف می‌شود که به آنها اشاره می‌کنم. شاخصه اول اصالت جهاد، مقاومت و پایداری در راه آرمانها است. براساس نص قرآن و نگاه اسلام که ایمان واقعی مستلزم مجاهدت و مقاومت است. چنان چه خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:«إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ». یأس، انفعال، خستگی و توقف در عقلانیت انقلابی معنایی ندارد که نمونه برجسته آن حماسه‌ کربلا است. شاخصه دوم آرمانگرایی توأم با واقع‌بینی است. یعنی خلأ‌ها و مشکلات و نیازها را ببینیم و برای تحقق وضعیت آرمانی چاره‌اندیشی کنیم و تسلیم واقعیت نامناسب نشویم؛ هرچند با شرایط سخت و هزینه‌های سنگین. شاخصه سوم تکلیف‌گرایی است که امام(ره) تاکید زیادی بر آن داشتند. تکلیف‌گراییِ صحیح با برداشت درست و توجه به نتایج؛ البته نه فقط نتایج مادی، محسوس و کوتاه‌مدت بلکه نگاه ما تکلیف‌مدارانه است.

شاخصه چهارم مواجهه فعال در همه موقعیت‌ها و تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها است که در ادبیات مقام معظم رهبری وجود دارد. شاخصه پنجم تدبیر و برنامه‌ریزی توام با توکل و اعتماد به سنت‌ها و وعده‌های الهی است. گاهی برخی سخن از تدبیر و برنامه‌ریزی با رویکرد مادی‌گرایی می‌کنند؛ در صورتی که اسلام عقلانی است. شاخصه ششم نقادی، نقدپذیری و تحمل مستمر است. در عقلانیت انقلابی، هیچ صورتی از وضع موجود هرچند که با پیشرفت توأم باشد؛ ما را راضی نمی‌کند. شاخصه هفتم شناخت و بهره‌برداری از همه ظرفیت‌های ملی و جهانی است. در عقلانیت انقلابی ما دور خودمان دیوار نمی‌کشیم تا فقط به ظرفیت‌های خودمان نگاه ‌کنیم بلکه ظرفیت‌های جهانی را هم در نظر می‌گیریم.
وی تاکید کرد: تعبیر عقلانیت انقلابی نیاز واقعی جامعه ما است که اگر آن را در نظر نگیریم همواره با مشکلات و چالش‌هایی مواجه می‌شویم. عقلانیت انقلابی تبیینی عاقلانه از حوادث و رویدادها است که در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دانشگاهی و رسانه‌ای کاربرد دارد. یک نمونه آن بحث دیپلماسی است. دیپلماسی یعنی تدبیر رفت و آمد. تعامل امری معقول است. مقام معظم رهبری طرفدار گفت‌وگو و دیپلماسی هستند اما دیپلماسی در ذیل عقلانیت انقلابی؛ یعنی استفاده از فرصت‌ها و نقاط ضعف دشمن و در نظر گرفتن نقاط قوت خودمان.

دیپلماسی ما ذیل عقلانیت انقلابی است
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: حکومت ما در این 4 دهه با دیپلماسی ذیل عقلانیت انقلابی حرکت کرده نرمش قهرمانانه یعنی ما برای دستیابی به اهدافمان باید گاهی به شکل قهرمانانه نرمش داشته باشیم. در بحث کنش‌گری فرهنگی مسئله آتش به اختیار در ذیل عقلانیت انقلابی تعبیر می‌شود. یعنی همه تشکل‌ها و افسران جنگ نرم را به راهبرد عقلانیت انقلابی هدایت کنیم. بنابراین آتش به اختیار به معنای قانون‌گریزی و هنجارشکنی نیست. در مبارزه سیاسی امام خمینی چه در زمان مبارزه با پهلوی و چه  در زمان مبارزه با استبداد جهانی، ایشان ذیل عقلانیت انقلابی حرکت می‌کردند. مدیریت سیاسی و بوروکراسی جامعه ما اگر ذیل عقلانیت انقلابی تعریف نشود و نتواند مسائل روزمره جامعه را حل کند؛ قطعا دچار چالش جدی خواهد شد. چون بوروکراسی خودرا ذیل محافظه‌‌کاری اداری نشان می‌دهد.

در ادامه حجت‌الاسلام داوود مهدوی‌زادگان عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی گفت: عقلانیت و انقلاب باید در دو بحث مطرح شود اول انقلاب عقلانی و دوم عقلانیت انقلابی. آیا انقلاب‌ها می‌توانند مبنای عقلانی داشته باشند؟ یا به عبارت دیگر آیا عقل، انقلاب را تجویز می‌کند و مردم را به انقلاب دعوت می‌کند یا خیر؟ ابتدائاً عقل باید مفهومش روشن شود تا بدانیم منظور ما کدام عقل است. به تعبیر ماکس وبر چهار نوع عقلانیت وجود دارد. اول عقلانیت فلسفی، دوم عقلانیت علمی یا همان حکمت علمی، سوم عقلانیت شخصی، چهارم عقلانیت رسمی یا همان عقلانیت قانونی و ابزاری. کدامیک از این 4 نوع عقل می‌تواند دعوتگر انقلاب باشد؟ اگر عقلانیت بخواهد به انقلاب دعوت کند برپایه چه مفروضاتی است؟ اصل اول در عمل عقلانی چیست؟

وی افزود: عقلانیت بر این پایه استوار است که تا جزم به عمل و نظری پیدا نکند دست به هیچ کاری نمی‌زند؛ یعنی احتیاط می‌کند. اگر به این جزم نرسد احتیاط کرده و اقدام به عمل نمی‌کند و این امری طبیعی است. در کنش‌های عقلانی اگر نظریه ای در سالیان قبل مطرح شده باشد اما چون هنوز جزمیت و قاطعیت برای آن نظر پیدا نشده باشد؛ آن را متوقف کرده و احتیاطاً به آن عمل نمی‌کنند. البته جزمیت ممکن است به یکباره اتفاق افتد مثل سقوط سیب از درخت برای نیوتن. براین اساس دعوت به انقلاب امرِ طبیعی عقلانیت است. یعنی به محض رسیدن عقلانیت به جزمیت، عقل دعوت به انقلاب می‌کند؛ به عبارت دیگر به محض این که به جزمیت برسیم به انقلاب رسیده‌ایم. یعنی روش سابق خود را عوض کنیم. پس وقتی به جزمیت می‌رسیم خود به خود انقلاب شکل می‌گیرد. جزمیت همان دعوت به انقلاب است.

حجت‌الاسلام مهدوی‌زادگان بیان کرد: عقلانیت ابزاری، عقلانیتی خنثی است و تنها کمک می‌کند ما به هدفی برسیم پس دعوت به انقلاب نمی‌کند. عقلانیت شخصی هم نمی‌تواند اعتباری داشته باشد. چون مبتنی بر نظر شخصی است؛ اگر هم دعوت به انقلاب کند الزامی برای دیگران به وجود نمی‌آید. عقلانیت فلسفی در ساحت علم دعوت به انقلاب می‌کند. چون ناظر به حقایق و واقعیت‌های خارجی است اما در ساحت حیات اجتماعی نمی‌تواند دخالت کند. عقلانیت علمی اینگونه است که عقل وقتی به جزم می‌رسد انقلاب می‌کند. عقلانیت اینطور نیست که فی‌نفسه دعوتگر انقلاب نباشد. عقلانیت در ذات خود می‌تواند دعوتگر انقلاب هم باشد.

تشخیص مفهوم انقلاب از شبه‌انقلاب
وی اذعان کرد: اکنون باید مفهوم انقلاب را از شبه‌انقلاب تشخیص دهیم. در شبه‌انقلاب هیچ‌گاه عقل دعوت به انقلاب نمی‌کند. شبه‌انقلاب حرکتی است که فاقد پشتوانه‌های معرفتی، اندیشه‌ای، فکری و نظری است. شبه‌انقلاب یک شورش است یعنی صرف نخواستن و به ستوه آمدن توده‌های مردم. یعنی این که مردم بگویند که چه نمی‌خواهند اما مشخص نیست که چه چیزی را می‌خواهند. پس عقلانیت دعوت به چنین قیامی که صرفاً نخواستن است نمی‌کند. شبه‌انقلاب حرکتی فاقد فلسفه و نظام سیاسی است. پس شبه‌انقلاب‌ها نمی‌توانند یک نظام سیاسی تشکیل دهند. به عنوان مثال انقلاب مشروطه نوعی شبه‌انقلاب بود زیرا از دل آن نظام سیاسی و فلسفه سیاسی بیرون نیامد. پس شبه‌انقلاب تغییر آنچنانی در وضع موجود ایجاد نمی‌کند و به دلیل فقدان فلسفه و نظام سیاسی دست به دامن دیکتاتورها می‌شود تا آنها نظم جامعه را سامان دهند. همانطور که 20سال پس از انقلاب مشروطه دست به دامن دیکتاتوری رضاخان شدند.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی گفت: به تعبیر کارل پوپر انقلاب انگلستان منجر به ظهور کرامول، انقلاب فرانسه منجر به ظهور ناپلئون و انقلاب روسیه منجر به ظهور استالین شد. همین پدیده آمدن دیکتاتورها نشان دهنده شبه‌انقلاب است. انقلاب‌ها همگی عقلانی هستند مشروط بر این که صورت شبه انقلابی نداشته باشند. قبل از انقلاب اسلامی، علمای قم هنوز به جزمیت نرسیده بودند اما به تدریج به این جزمیت دست یافتند و فهمیدند که چاره‌ای به جز انقلاب ندارند.

وی تاکید کرد: در نگرش لیبرالیستی این‌گونه مطرح می‌شود که عقلانیت دعوتگر انقلاب نیست. آنها معتقد هستند که هیچ عقلانیتی دعوت به انقلاب نمی‌کند. مشخصاً کارل پوپر بحث زیادی روی این مسئله کرده است که انقلاب نمی‌تواند مبنای عقلایی داشته باشد. در این نظریه تناقض وجود دارد زیرا اندیشه انقلابی با پشتوانه تفکر است؛ بنابر این مبنای عقلایی دارد. پوپر عقل را عامل ویرانگری می‌داند که فقط نظریات را ابطال می‌کند و چیزی را اثبات نمی‌کند. پس بنا بر همین تعریف عقل، نظام‌های سیاسی را ویران می‌کند. پس عقلِ نقاد ویرانگری می‌کند؛ پس انقلاب هم می‌تواند عقلانی باشد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *