امروز چه رفتاری باید با "شجریان" داشته باشیم؟!/ شجریان پخش "ربنا"یش را ممنوعکرد یا صداوسیما؟!
باید پذیرفت در کنار کسانی که خواهان "شجریان" و "ربنا"ی او در لحظه افطار هستند، قطعا صدای او برای بخشی از مردم که قبلا یادآور لحظات معنوی افطار بود، امروز تداعی کننده اظهارات نسنجیده و مغرضانه علیه اعتقاداتشان است؛ بنابراین قابل تصور است که خیلی ها دوست نداشته باشند با صدای وی به استقبال افطار رمضان بروند!
گروه فرهنگ جهان نیوز ـ سعید ساداتی: "ربّنای شجریان" این روزها باز هم حاشیه ساز شده است. خبری تایید نشده و تحریف شده به نقل از مدیر شبکه یک سیما خیلی زود در شبکه های اجتماعی دست به دست شد تا اینکه شریعت پناهی مجبور شد در واکنش به خبر "پخش ربنای شجریان در ماه رمضان95" به رسانه ها بگوید:"هنوز چیزی به ما ابلاغ نشده است. هفته گذشته، در جلسه مدیران سیما با ریاست آقای علی اصغر پورمحمدی صحبتهایی انجام گرفت مبنی بر اینکه که ماه رمضان امسال ربنای استاد شجریان از تلویزیون پخش شود"
همین خبرسازی کافی بود تا بار دیگر مطالبه ای مجازی از سوی برخی در شبکههای اجتماعی مبنی بر پخش مجدد ربنای شجریان از رسانه ملی و در زمان افطار به راه بیفتد.
هرچند هنوز تصمیم احتمالی مدیران رسانه ملی رسانه ای نشده است اما ذکر چند نکته قابل تامل است:
آقای شجریان؛ "ربنا" را شما از مردم گرفتید، نه نظام!
محمدرضا شجریان که این روزها رسانه های دولتی را نیز در خدمت خود می بیند، در گفت و گو با روزنامه دولتی ایران با دست پیش گرفتن، مدعی می شود که "ربنا متعلق به من هم نیست. متعلق به مردم است. جزو زندگی و عواطف مردم است و هیچکس حق ندارد آن را از مردم بگیرد."
شجریان در حالی ادعا می کند که نظام "ربنا" را از سفره افطار مردم حذف کرده، که بازخوانی گفتگوی وی با شبکه بی بی سی فارسی به خوبی نشان می دهد شخصِ شجریان خواستار این اتفاق بوده و نه مدیران وقتِ رسانه ملی.
پس از درخواست شجریان مبنی بر عدم رضایتش برای پخش "ربنا" از رسانه ملی، مدیران وقت هم طی بخشنامه ای و بنا بر درخواست نامبرده، پخش آن را از رسانه ممنوع اعلام کردند!
شجریان در گفت و گو با بی بی سی فارسی می گوید: در شرایطی که مردم ما در بهت و حیرت فرو رفته اند و در شرایطی که این خس و خاشاک با طوفانی که آقای احمدی نژاد به پا کرده راه افتاده اند، صدای من جایی در تلویزیون و رادیوی صداوسیمای جمهوری اسلامی ندارد و اینکه موکدا خواستم صدای مرا پخش نکنند و باعث ناراحتی بنده نشوند و تجاوز به حق و حقوق بنده نکنند. این صدا صدای خس و خاشاک است و همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد بود!"
البته شجریان در گفت و گو با ایران آن نکته را هم گفته که "من ربنا را هرگز از مردم دریغ نکردم. حالا اگر اقتضای سیاست است که صدای من را به هیچ صورتی پخش نکنند، خودشان میدانند ولی دروغ نگویند که ربنا را من نگذاشته ام پخش کنند. آن بحثهای حقوقی بوده و نظر من بود که حق استفاده از آثار بدون اجازه من را ندارید. ولی ربنا متعلق به مردم و مخصوص افطار است." اما وی طی اعتراضی که به مدیران صداوسیما داشت و در کلیپی که در ادامه مشاهده خواهید کرد، هیچ گاه برای "ربنا" استثنائی قائل نشده و مطلقا خواسته که صدایش از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش نشود.
مواضع متناقض شجریان طی سال های اخیر
اسلام با موسیقی مخالف نیست/ اینها 1400 سال است با هنر مشکل دارند!
شجریان بازهم در گفت و گو با روزنامه ایران در حالی دم از موافقت اسلام با موسیقی می زند که پیش از این و بازهم در گفت و گو با بی بی سی گفته بود: این ها هرگز با هنر کنار نمی آیند، هرگز و هرگز!!! همچنان که در طول 1400 سال با هنر کنار نیامدند. باز هم نخواهند آمد. موسیقی هم مانند خیلی از هنرها نمی تواند در خدمت این ها باشد."
و اکنون شجریان با تغییر موضعی 180 درجه ای می گوید که اسلام مخالفتی با موسیقی ندارد: "به این مسأله باید توجه کنند که موسیقی در ذات که نمیتواند حرام باشد. کجای اسلام گفته موسیقی حرام است؟ پس ما کاری برخلاف دین و قرآن انجام نمیدهیم. کار ما یک کار معنوی است و حالتی روحانی در جامعه دارد که ما آن را دنبال میکنیم. شما از هر چیزی میتوانید در راه بد هم استفاده کنید. مثلاً از پول میشود در راه خیر استفاده شود و در راه شر هم میشود آن را به کار برد. یا مثلاً از چرم هم میشود پوتین یک رزمنده جانباز را ساخت و هم میشود شلاق از آن درست کرد. بستگی دارد انسان چگونه از وسیلهای استفاده کند."
موضعگیری های سیاسی آشکار شجریان به رغم ادعای عدم دخالت در سیاست/ "دخالت مذهب در سیاست نتیجه خیلی بدی داشته!"
شجریان بارها و بارها مدعی این بوده که یک هنرمند است و قصد ورود و اظهار نظر درباره عرصه هایی غیر از هنر نظیر سیاست را ندارد. اما حضور رسانه ای او بر خلاف این ادعاست.
شجريان در تلويزيون استراليا می گوید: "30 سالي است كه مذهب در سياست وارد شده و حكومت را به دست گرفته و نتيجه بسيار بدي داشته است! و همه! به اين باور رسيدهاند كه بايد دين و مذهب از سياست جدا شود..."
وی در پاسخ به سؤال خبرنگار شبكه تلويزيوني اس.بي.اس استراليا درباره اين كه با خواندن آواز دخترش در برابر مردان و ترانههاي سياسي خود آيا قصد دارد با اين كارها با جمهوري اسلامي دهنكجي كند، ميگويد: "آنها راه خودشان را ميروند و ميگويند قوانين الهي است و قابل تعويض نيست ... آنها كار خودشان را ميكنند و ما هم كار خودمان را ميكنيم."
مشکل شجریان چه بود؟! احمدی نژاد یا نظام جمهوری اسلامی؟!
این خوانننده و هنرمند در گفت و گو با روزنامه ایران ضمن تاکید بر اینکه "مشکل بنده با نظام جمهوری اسلامی نیست و با احمدی نژاد مخالفم" می گوید: "مثلاً در نظام جمهوری اسلامی که همه آن را پذیرفتند، یک آدمی میآید یک کار اشتباهی میکند. ما به او تذکر میدهیم. این تذکر دلیل آن نیست که با نظام جمهوریت مخالفیم. این آدم اشتباهی کرده و دروغی گفته است به او تذکری میدهیم. یا وقتی به یک نفر میگوییم تو حق توهین کردن به مردم را نداری این در افتادن با کل نظام نیست. عدهای میخواهند سوءاستفاده کنند که چون این شخص به وزیر یا رئیس جمهور گفته این کار را اشتباه انجام دادی، پس این آدم با اصل جمهوری مخالف است که این ستم است."
ادعای عدم مخالفت با نظام جمهوری اسلامی از سوی شجریان در حالی مطرح می شود که وی در روزهای غرب نشینی صراحتا به پخش آهنگ هایش بر تصویر امام خمینی معترض می شد و می گفت حق مرا پایمال می کنند!
شجريان در اعتراض به پخش تصوير مبارك امام خميني(ره) بر روي تصنيف «ايران اي سراي اميد» در روز يكشنبه بيستوششم ارديبهشت ماه سال 1389 به بيبيسي فارسی ميگويد: "آن آهنگ يك حالت رستاخيزي را در جامعه نشان ميدهد اما ديدم كه اينها روي اين آهنگ تصوير آقاي خميني را نشان ميدهند كه دارد از پلههاي هواپيما پايين ميآيد، خب من اين آهنگ را براي ايشان نخواندم كه! و ديدم كه صدا و سيماي جمهوري اسلامي دارد از آهنگهاي من سوءاستفاده اينجوري ميكنند."
وی در بخش دیگری از همان مصاحبه می گوید: "حقيقتش من از اولش هم انقلابي نبودم ولي دور و بر من همهاش افرادي بودند كه گرايش سياسي و چپي داشتند و مجبور بودم توي آن بچهها باشم، چون اطراف من همه سياسي حرف ميزدند."
شجریان هنرمند سیاسی یا سیاستمدار هنرمند؟!
با اين حال اگر محمدرضا شجريان و مواضع سياسي او تا قبل از اين مصاحبه، انتقاد به دولت دهم محسوب ميشد، اما اظهارات صريح و بيپرده او در مستند پژواك روزگار در بيبيسي فارسي به خوبي نشان داد كه مشكل ايشان فقط روي كار آمدن دولت دكتر محمود احمدينژاد نيست بلكه او از ابتدا نيز با اصل جمهوري اسلامي و نظام ولايت فقيه مخالف بوده و در اين مدت شايد فرصت اعلام مواضع صريح خود را نيافته است.
از سوی دیگر شجریان در حالی در گفتوگو با بيبيسي توضيح ميدهد كه در زندگياش هيچگاه گرايش سياسي خاصي نداشته و نمی خواهد و دوست ندارد مورد سوء استفاده سیاسیون واقع شود که در جایی دیگر مدعی شده "من نمیخواستم کار سیاسی بکنم. ما از سیاست به دور هستیم اما عدهای کار سیاسی میکنند و برنامه ما را به هم میزنند" ولي ميگويد كه هميشه با خواستههاي مردم براي آزادي و دموكراسي همسو بوده است، يعني از يك طرف خود را خارج از چارچوبهاي تعريف شده سياسي به حساب ميآورد و از طرف ديگر تندترين انتقادات خود را به نظام جمهوري اسلامي بيان ميكند.
چه کسانی امروز از پخش ربنای شجریان در رسانه ملی حمایت می کنند و ذوق زده می شوند؟!
فارغ از علاقه بخشی از مردم به شجریان که بدون نگاه سیاسی از حامیان صدا و هنر او به حساب می آیند، اندکی گشت و گذار در شبکه های اجتماعی به خوبی نشان می دهد که طیف حامیان بازگشت صدای شجریان به رسانه ملی چه کسانی هستند.
همان طیفی که امروز از روزه خواری، بدحجابی و بی حجابی، ضدیت و مقابله با نظام جمهوری اسلامی، هتاکی به مقدسات دین اسلام و... حمایت می کنند و افتخارشان تماشا نکردن سیمای جمهوری اسلامی است در مقام حامیان پخش مجدد "ربنای شجریان" از رسانه ملی برآمده اند!
این همان خط فکری است که حامیان غیرسیاسی شجریان باید مد نظر قرار دهند و حداقل با خود این سوال را مطرح کنند که چرا افرادی که هیچ قرابتی با اسلام و امامان معصوم ندارند و به نوعی در لباس سربازی شیطان ظاهر شده و به دشمنی عملی و علنی با دین برخاسته اند، حامی مطلق این اتفاق هستند؟!
امروز چه رفتاری باید با "شجریان" داشته باشیم؟!
با تمامی این اوصاف از حال و روز شجریان و تناقضات رفتاری و گفتاری وی طی سال های اخیر، این سوال مطرح می شود که نظام و در جزئی کوچکتر رسانه ملی چه برخوردی باید با او داشته باشد؟ آیا همه آنتن صداوسیما در ساعات افطار باید به او تعلق گیرد یا بهترین سالن های موسیقی برای برگزاری کنسرت های او به صف شوند؟!
چنانچه با نگاهی منصفانه و خوش بینانه به این موضوع نگریسته شود، باید پذیرفت در کنار کسانی که خواهان "شجریان" و "ربنا"ی او در لحظه افطار هستند، قطعا امروز صدای او برای بخشی از مردم که قبلا یادآور لحظات معنوی افطار بود، تداعی کننده اظهارات نسنجیده و مغرضانه علیه اعتقاداتشان شده است؛ بنابراین قابل تصور است که خیلی ها دوست نداشته باشند با صدای وی به استقبال افطار رمضان بروند!
در این شرایط شاید بهترین تصمیم پخش محدود "ربنای شجریان" در برخی از شبکه های سیما باشد.
البته این "رأفت نظام" اسلامی و رسانه ملی در حالی شامل حال وی می شود که آخرین اظهاراتش در گفت و گو با روزنامه دولتی ایران ملاک قرار گرفته شود و فرض بر این قرار گیرد که او دیگر از قرار گرفتن صدایش بر تصویر بنیانگذار کبیر انقلاب، عذاب نمی کشد!
هر چند شجریان حتی در آخرین اظهاراتش نیز گفته های سابق خود را منکر نشده و بخاطر آن اظهارات از مردم ایران عذرخواهی نکرده است، اما همین که وی بر آن گفته ها تاکید مجدد نکرده و با بازگشت به وطن، مقبولیت و مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را پذیرفته، کفایت می کند تا دیگر عده ای نظام را به سیاست بازی علیه هنرمندان سیاستمدار متهم نکنند!
سلبریتیهایی که در "همه زمینهها" صاحب نظرند!
اما یکی از معضلاتی که در پدیده "سلبریتیها" در جامعه امروز باید بدان پرداخت و فارغ از حواشی اخیر پیرامون "ربنای شجریان" مورد تحلیل و بررسی قرار داد، عدم تخصص در اظهار نظر همین چهره هاست.
ضمن احترام به تمامی چهره های فرهنگی، هنری، ورزشی و... که در بین جامعه جوان از محبوبیت خاصی نیز برخوردار هستند، اما زمانی که یک ورزشکار یا هنرمند در موضوع غیرتخصصی خود اظهار نظر می کند، جامعه جوان نیز متاثر از اظهار نظر بدون پشتوانه علمی او موضع گرفته و نتیجه هم این می شود که بخش غالب جامع موافق یا مخالف اتفاقی شده اند که در آن تخصص ندارند و صرفا از سر احساسات یا با نگاه خوشبینانه، از سر دلسوزی نظر داده اند.
این رفتار همان اندازه نامتناسب و ناپسند است که یک سیاستمدار مشهور درباره سیستم تاکتیکی فلان تیم مطرح پایتخت اظهار نظر کند و از فلان مربی فوتبال با سالها سابقه تجربی و آکادمیک ایراد فنی بگیرد!
فهم اینکه یک هنرمند یا ورزشکار لزوما نمی تواند یک صاحب نظر در حوزه های اقتصادی، علمی یا سیاسی باشد و بر عکس؛ کمک می کند که هم خود چهره ها کمتر متوهم شوند و هم استفاده ابزاری از آنها کمتر صورت پذیرد.
توجه به این فرهنگ که اظهارات تخصصی باید از زبان متخصصان و نه لزوما چهره های معروف بیان شود نکته ای است که می تواند در کمرنگ شدن بسیاری تقابل ها میان جامعه و چهره های مشهور، راهگشا باشد.