آزاداندیشی به منظور اندیشیدن همگانی برای نیل به اندیشــه های درست، مثل هواسـت که باید در آن تنفس کرد، مثل یک قطعه نیست که در ماشین زندگی قرار داده شود.
ما با یک واقعیت در حال جریان به سمت اهداف الهی روبرو هستیم که در کامل ترین و پیشرفته ترین حالتِ خود، به سر منزلگاه مقصود یعنی حکومت مهدوی(عج) منتهی خواهد شد. در این چارچوب نظری، با عزم و اراده همه ی افراد کشور، جامعه در حال صیرورت به سمت اهداف الهی، در نقاط عطفی نظیر انتخابات خود را فروزان تر نشان می دهد. این واقعیت به معنای آن است که مردم در روند این سفر و صیرورت الهی «زبان» مناسبی برای بیان خصوصیات هر «منزلگاهی» که در این سفر پایان ناپذیر در آن قرار دارند پیدا کردهاند. بنابراین علوم انسانی که وظیفهی خود را رمزگشایی و تبیین واقعیات کنش های انسانی میداند باید این فرصتها را برای نشان دادن توانائی های خویش، غنیمت به شمارد.
واقعیت آن است که فضای تسلیم و تقلید حاکم بر نهادهای علمی که مصرف کننده ی دانش ترجمه شده و تجربه گردیده ی غرب هستند، امکان آزاداندیشی را به بهانه ی نگاه ایدئولوژیکِ رقبای فکری خود، به احدی نمی دهد و شکستن این فضا، کار آسانی نیست.
سازگاری ایجاد می کند؟ و... تمام این سؤال ها در چارچوب فلسفه و نظام اخلاقی فرد، پاسخ خود را پیدا می کنند.
براین اساس، اندیشه ی آزاد مقدمه ی لازم برای تحقق مهمترین واجب اسلامی یعنی تحقق و برپایی حکومت اسلامی است. اما روشن است که کار با آزادی اندیشه پایان نمی یابد، آزادی اندیشه به جای اینکه، هدف و مقصد تلقی شود، راهی است که برای راهیابی به هدایت الهی باید از آن عبور کرد.
هر جایگاه و منزلتی که می خواهد به تحقق پایان ناپذیر جمهوری اسلامی کمک کند ابتدا باید کمک کند که همه ی مردم فکر کنند، آنگاه حکومت اسلامی که مبنای مشروعیت خود را از تداوم فلسفه ی امامت شیعی دارد موظف است که اذهان مردم را هدایت کند. مردم تا نیاندیشند اساساً در این شرایط قرار ندارند که از سوی امامت و حکومت اسلامی امکان هدایت اذهان آنها وجود داشته باشد و هر جا که موضوع هدایت وجود نداشته باشد اساساً و منطقاً جایی برای امامت باقی نخواهد ماند. براین اساس، اندیشه ی آزاد مقدمه ی لازم برای تحقق مهمترین واجب اسلامی یعنی تحقق و برپایی حکومت اسلامی است. اما روشن است که کار با آزادی اندیشه پایان نمی یابد، آزادی اندیشه به جای اینکه، هدف و مقصد تلقی شود، راهی است که برای راهیابی به هدایت الهی باید از آن عبور کرد. نتیجه ی منطقی این مقدمات این است که، از پایگاه حمایت از آزاد اندیشی باید هر دو مطالبه را از دولت اسلامی داشت. باید زمینه را فراهم کرد که همه ی مردم برای فهم ماهیت همه ی مسائل زندگی از قبیل «سیاست خارجی درست»، «راه حل افزایش حیاء و عفاف در جامعه»، «راه حل بیکاری و تورم»، «راه حل افزایش کارائی و کارآمدی سازمانها»، «چگونگی نوآوری و خلاقیت اقتصادی»، «چگونگی فهم پدیده های اجتماعی»، «مدیریت شایسته ی خانواده»، «تربیت فرزند»، «مبارزه با انحرافات اجتماعی» و... در کنار مباحث بنیادی در تفسیر زندگی، «تفکر» نمایند. اما همه ی کار همین جا به اتمام نمی رسد، حکومت اسلامی باید ضمن انجام این رسالت عظیم، تمام تمهیدات لازم را برای هدایت مردم و افکار مردم به سمت آرمانهای الهی فراهم آورد. واقعیت آن است که فضای تسلیم و تقلید حاکم بر نهادهای علمی که مصرف کننده ی دانش ترجمه شده و تجربه گردیده ی غرب هستند، امکان آزاداندیشی را به بهانه ی نگاه ایدئولوژیکِ رقبای فکری خود، به احدی نمی دهد و شکستن این فضا، کار آسانی نیست.