پایتخت رهایی سرانجام پرطرفدارترین رسانه ایرانی از دوگانه متعصبانه و غیراخلاقی تهرانی/ غیرتهرانی است و این مهمترین کارکرد این سریال در شرایط امروز ایران است.

جهان نیوز - گروه فرهنگی:
در قسمت‌های انتهایی سریال پایتخت 2؛ تجربه جدید سیروس مقدم و محسن تنابنده در نوروز 92، برای یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های سریال یک رقیب عشقی تراشیده می‌شد. یک جوان سیه‌چرده جنوبی بازیگوش و سربه‌هوا که در لنج پدرش در جزیره قشم کار می‌کند ظاهرا می‌خواهد با دختر اصلی داستان ازدواج کند. دخترک زیبا و پایتخت‌نشینی که در موقعیت اجتماعی مناسبی به سر می‌برد حالا یک خواستگار جوان شهرستانی با یک موقعیت نابرابر پیدا کرده است. یک موقعیت کاملا آشنا برای سریال‌ها و فیلم‌های ایرانی و دم‌دستی ترین راه برای ساخت یک وضعیت کمدی موقعیت با نتیجه واضح و آشکار تحقیر شهرستانی‌ها. درخواست پسر نابه‌جا و خنده‌دار تصور می‌شود، به وجود آمدن این شرایط برای دختر تحقیر‌آمیز تلقی می‌شود و با واکنش تند و عصبی او مواجه می‌شود و اطرافیان مطلع دختر و پسر هم به تبع کارگردان و نویسنده کار سوژ‌ه‌ای برای شیرین کردن و خندیدن کار به دست می‌آورند و این چیزی است که نهایتا به تثبیت موقعیت ناعادلانه دوگانه‌های شهرستانی/تهرانی، زشت/ زیبا و در مواقع تاسف باری سفید/ سیاه منجر می‌شود.

همین موقعیت در پایتخت هم به وجود می‌آید، اما نتیجه‌اش کاملا متفاوت با کلیشه تحقیرآمیز معمول رسانه‌های ایرانی می‌شود، قباد، پسرک لنج‌نشین ما به صرف شهرستانی بودن،سیه چرده بودن و نداشتن ظاهر فیزیکی همه‌پسند، نداشتن موقعیت اجتماعی بالا  و مهمتر از همه به جرم بلد نبودن رعایت مناسبات رفتار اجتماعی طبقه‌ای برای خواستگاری از دختر پایتخت نشین؛ مطابق معمول محاکمه نمی‌شود.

«خانم فدوی» از درخواست ازدواج پسرک ناراحت و افسرده و عصبی و خشمگین نمی‌شود، اگر چه سازنده سریال در نهایت نمی‌تواند  از وسوسه گام برداشتن در جهت افزایش شیرینی فضای سریال با این موقعیت چشم‌پوشی کند اما به غیر از یک مورد کنترل نشده، رفتار نقی و خانواده‌اش و همین‌طور ارسطو در واکنش به این خواستگاری کاملا محترم و انسانی است، بدون اینکه تحقیرآمیز به ماجرای خواستگاری یک پسرک «دهاتی» با وضعیت فیزیکی خاص نابهنجار در عرف اجتماعی از یک دخترخانم«تهرانی» باز هم با وضعیت فیزیکی خاص اما دقیقا روبروی خواستگارش، نگاه کنند.

و این فقط یک نشانه برای محبوب‌ترین سریال نوروز امسال تلویزیون بود. نشانه‌ای که نمایشگر نگاه دقیق و بدون تبعیض "پایتخت" در آستانه ورود به روزگار جدید زندگی ایرانی‌ها در ابتدای دهه نود بود.

پایتخت رهایی سرانجام پرطرفدارترین رسانه ایرانی از دوگانه متعصبانه و غیراخلاقی تهرانی/ غیرتهرانی است و این مهمترین کارکرد این سریال در شرایط امروز ایران است. در شرایطی که شرایط نامساعد فرهنگی و اقتصادی در حال ارجحیت دادن به مفهوم پنهانی به نام «تبعیض» است، سریالی با استفاده از جذابیت‌های نوظهور و سالم رسانه‌ای در ایران کاملا بر علیه این مفهوم قیام می‌کند و رک و راست حرف خود را می‌زند.

در قسمتی از سریال وقتی خانواده نقی به تهران می‌رسند نقی و ارسطو کارت بانکشان را در بانک جا می‌گذارند و بعد بدون اطلاع از شرایط جدید تهران و تهرانی ها، از عابرینی که در حال رد شدن هستند سوال می پرسند که باید چه کنند؟ منظره آشنایی برای تهران نشین‌ها. عابرین تهرانی نگاهی به ظاهر و شمایل شهرستانی آنها می‌اندازند، متوجه می‌شوند که آنها شهرستانی‌اند و اصلا اجازه صحبت کردن به آنها را نمی‌دهند و حتی کلمه‌ای از حرف‌های آنها را هم گوش نمی‌کنند.

سیروس مقدم با پایتخت اما حرف شهرستانی‌ها و سبک زندگی غیرپایتخت نشین را هر شب در پرببینده ترین ساعات سیما فریاد زد و همه را هم مجبور کرد پای حرفش بنشینند. این کار پایتخت است.