داستانی خواندنی درباره شهید ابراهیم هادی
جمعه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۰۸
کد مطلب: 492374
ابراهیم روی تشک رفت. حریف ابراهیم هم وارد شد. هنوز داور نیامده بود. ابراهیم جلو رفت و با لبخند به حریفش سلام کرد و دست داد. حریف او چیزی گفت که متوجه نشدم. اما ابراهیم سرش را به علامت تایید تکان داد. بعد هم حریف او جایی را در بالای سالن....