چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 8 May 2024
 
۰

پشت‌پرده کودتاهای یک قرن اخیر جهان

يکشنبه ۲۱ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۴۰
کد مطلب: 432918
قاره اروپا حتی بعد از جنگ جهانی دوم هم از جنایات آمریکایی‌ها در امان نماند، به طور مثال حضور مستقیم نیروهای آمریکایی در سرکوب گروه‌های ملی‌‌گرای یونان در سال ۱۹۴۷ میلادی به تنهایی ۱۵۴ هزار نفر از مردم این کشور را به‌کام مرگ فرستاد.
به گزارش جهان به نقل از فارس، همزمان با شکل گیری دولت ایالات متحده آمریکا نسل سرخ پوستان آمریکایی به عنوان بومیان این منطقه از جهان نیز به تدریج به سوی نابودی وفنا پیش رفت تا بعد از آن مشخص شود که صدها هزار زن وکودک قبایل "آتاوا ، ینینگو ، میامی النی ونایه" به دلیل نسل کشی میهمانان ناخوانده وجنگ میکروبی که مهاجران اروپایی موسس آمریکا علیه صاحبان اصلی این کشور به راه انداخته اند، از پای در آمدند.

روز ۶ مارس ۱۸۵۳ رابرد هرز در مقاله‌ای که تحت عنوان «THE DESTRACTION OF THE CALIFORNIAN INDIANS» در روزنامه «DAILY ALTA» منتشر کرد خبر داد از امروز به بعد سرخ‌پوستان آمریکایی آماده بریده شدن سر (سربریده شدنی که از آن دوره تا به امروز به انحای مختلف دست به دست شد تا در قرن بیست ویکم این سیاست را داعش ادامه دهد ) قتل با تفنگ یا کشتار با آبله شوند.

سرمقاله نویس روزنامه «san Francisco bulltien» نیز در شماره ۱۰ جولای ۱۸۶۰ به نسل کشی سرخ پوست ها که آنها را نژاد ملعون توصیف کرده اشاره و ابزار آنرا میکروب و ویروس های مختلف اعلام کرد .

این در حالی است که جورج راجرز کلارک که بعدها رئیس جمهور آمریکا شد در یکی از برنامه های قتل و شکنجه که در آن جلادان اقدام به سلاخی کردن پوست سر اسرای سرخ‌پوست وهدیه دادن مو وپوست آن به میهمانان می کردند ، از جلادان خواست تا با کندی و وسواس این کار را انجام داده واجازه دهند همه حضار از لحظه به لحظه سلاخی شدن سرخپوست ها کمال لذت را ببرند ( خاطرات Michigan pioneer and historical colloction جلد ۹ ، ۱۸۸۶، صفحات ۵۰۲و۵۰۱) این در حالی است که با وجود ثبت این جنایات کلارک همچنان به عنوان یکی از نمادها ملی وقهرمانان تاریخی آمریکا محسوب شده وتا به امروز الگویی برای نیروهای مخصوص ارتش آمریکا به شمار می رود.

این اقدامات را شاید بتوان اولین جنایات دولت آمریکا بعد از تبدیل شدن به یک دولت واعلام موجودیت توصیف کرد، گرچه پیش از آن نیز جنایات بسیار زیادی به وقوع پیوسته که شاید در خاطره غرب وحشی باقی نمانده یا اصولا به فراموشی سپرده شده باشد!!

منیر العکش پژوهشکر علوم انسان شناسی در کتاب خود « أمریکا والإبادات الجماعیة » آمار قربانیان نسل کشی های آمریکا را از زمان تاسیس تا زمان انتشار کتابش (۲۰۰۷) ۱۱۲ میلیون انسان اعلام کرده و تاکید می‌کند دولت متمدن ومهد آزادی جهان! دست کم ۴۰۰ نژاد و تمدن را در جهان از بین برده است.

این در حالی است که مسئولان دولت آمریکا در واکنش به انتشار اطلاعات مربوط به چنین نسل کشی هایی ، آن را زیان های حاشیه ای بسط تمدن توصیف کرده ودر رابطه با ۹۳ جنگ میکروبی فراگیری که علیه سرخپوست ها انجام و منجر به کشته شدن ۱۸ میلیون وپانصد هزار انسان گردید آنرا یک نیاز برای سامان دادن به تمدن آمریکایی اعلام می کنند. امری که باعث شد هنری دوپینز در کتاب خود «THE NEMBER BECAM THINNED : NATIVE AMERICAN POPULATION» به شکل انتقاد آمیز به تبیین این جنگ ها بپردازد.

این رویکرد چنان در دولت آمریکا نهادینه شده است که می توان به جرات اعلام کرد هیچ رئیس جمهوری در آمریکا تمامی دوره ریاست جمهوری خود را در صلح نگذرانده است ، بلکه بر عکس تمامی رؤسای جمهور این کشور رهبران دوره جنگ محسوب می شوند و راهی را که اسلاف آنها با نسل کشی سرخ پوستان آغاز کردند امروز آنها درقتل عام های انجام گرفته علیه مسلمانان وغیر مسلمانان ادامه می دهند.

کشورها ومناطقی که بیشتر مورد توجه سیاستگذاران تروریسم مسلک آمریکایی قرار دارد ، کدامند ، آیا منطقه ای در جهان وجود دارد که ردپایی از جنایات و اقدامات تروریسم دولتی آمریکا در آن وجود نداشته باشد؟

صرفنظر از جنگ داخلی آمریکا که در آن بیش از ۲۱۴ هزار نفر کشته شدند ونیز دوره برده داری در این کشور، رویکرد جنگ طلبانه دولتمردان آمریکا واصرار بر مشارکت نظامی در جنگ جهانی دوم علاوه بر آنکه ۲۹۲ هزار و۱۳۱ نظامی آمریکایی را به کام مرگ فرستاد دولتمردان صرفا طی دو حمله هسته ای به شهرهای هیروشیما و ناکازاکی ژاپن قتل عام فجیعی را به راه انداخت تا ۱۴۰ هزار انسان بی گناه در هیروشیما و ۸۰ هزار انسان نفر دیگر از شهروندان غیر نظامی ژاپنی را در ناکازاکی طی لحظات یا حداکثر چند ساعت بعد از وقوع آن به دلیل سوختگی شدید، شدت موج انفجار ، سوختگی های رادیواکتیویته ، شیوع ناگهانی بیماری ومسمومیت هسته ای از پای در آورد در حالیکه تبعات آن همچنان از میان ساکنان این دو شهر قربانی می گیرد.

در دوره جنگ سرد رویکرد جنایتکارانه آمریکا بیش از هرچیز توسعه کمونیسم را بهانه قرار داد تا دامنه حملات خود قرار داد.

همگان از حجم جنایات ارتش آمریکا در ویتنام اطلاع دارند، مجله آمریکایی نیویورک تایمز در شماره ۸ اکتبر ۱۹۹۷ خود اعتراف کرد، رقم حقیقی قربانیان ویتنامی بیش از ۳ میلیون ۶۰۰ هزار نفر است .

در بخش دیگری از گزارش این مجله آمده است، آمریکایی ها صرفا بین سال های ۱۹۵۲ تا ۱۹۷۳ میلادی حدود ۱۰ میلیون انسان چینی، کره ای، ویتنامی ، روسی و کامبوجی را کشته اند.

آمریکای لاتین نیز یکی دیگر از صحنه های اشباع خوی جنایتکارانه آمریکایی بود ، نیویورک تایمز در مورد این منطقه از جهان نیز که هزاران فرسنگ با آسیا فاصله دارد می‌نویسد، تنها در گواتمالا ارتش آمریکا طی دو دهه ۱۹۸۶ـ۱۹۶۶ بیش از ۱۵۰ هزار کشاورز این کشور را قتل عام کرد.

این در حالی است که اگر بخواهیم کشتارهای صورت گرفته طی قرن بیستم را که دولت آمریکا مستقیم یا غیر مستقیم در آن دست داشته و در کشورهای فلسطین، لبنان ، سوریه، مصر، اردن، اندونزی، نیکاراگوئه، السالوادور، هندوراس و... ذکر کنیم نیازمند تولید چندین جلد کتاب خواهیم بود.

به طور مثال چتر حمایتی دولت آمریکا از دیکتاتورهایی همچون سوموزا در نیکاراگوئه، پینوشه در شیلی، باتیستا در کوبا، مارکوس در فیلیپین ، دولیویه در هاییتی، دییم در ویتنام ، فرانکو در اسپانیا و... خود بستر مناسبی را برای جنایاتی فراهم کرد که در هر یک از این کشورها جنایاتی تاریخی وبی سابقه توصیف می شوند.

قاره اروپا حتی بعد از جنگ جهانی دوم هم از جنایات آمریکایی‌ها در امان نماند، به طور مثال حضور مستقیم نیروهای آمریکایی در سرکوب گروه های ملی‌ گرای یونان صرفا طی سال ۱۹۴۷ میلادی ۱۵۴ هزار نفر از مردم این کشور را به‌کام مرگ فرستاد.

آفریقا هم از این قاعده مستثنی نیست، به غیر از برده هایی که به اشکال مختلف در خاک آمریکا قتل عام شده اند وگفته می شود طی ۳ روز در جنگ های مبارزه با برده داری، ۴۵ هزار نفر از آنها توسط سفید پوستان کشته یا زخمی شدند ، دولت آمریکا در جنگ‌های کنگو (۲/۱میلیون)، رواندا (۵/۱میلیون)، اتیوپی (۵/۱میلیون)، موزامبیک (۱میلیون) ، سودان (۵/۲میلیون)، آنگولا (۶/۰ میلیون)، سومالی (۳/۰ مییون)، زئیر (۲/۰ میلیون) حمایت از دولت دیکتاتوری الجزایر علیه اسلامگرایان (چند صد هزار نفر) نقش محوری یا مستقیم داشته است.
به عنوان نمونه زمانی که دولت آمریکا در سال ۱۹۹۲ قصد تامین جای پایی برای خود در منطقه سوق الجیشی شاخ آفریقا را داشت دامن زدن به هرج ومرج گسترده در کشور سومالی در دستور کار قرار گرفت.

همین استراتژی باعث شد تا در همان سال بیش از یک هزار نفر از شهروندان این کشور (بر اساس آمار دولت آمریکا) توسط نیروهای واکنش سریع این کشور کشته شوند تا بعد از آن به بهانه انجام عملیات بازگشت امید نیروهای آمریکایی بیشتری در این کشور مستقر شوند (روزنامه الیوم السابع مصر ۱۶ اوت ۲۰۱۳) وتا به امروز نیز این کشور همچنان دستخوش نا آرامی ونا امنی باشد.

عملیات نسل کشی دولت آمریکا علیه ملت‌های خاورمیانه نیز جای خود دارد، قتل عام‌هایی که تا به این لحظه نیز در کشورهای مختلف آن ادامه داشته و در ادامه مبحث به برخی از آمار آن اشاره خواهیم کرد.

پس با نگاهی به عملکرد رؤسای جمهوری دوره های مختلف تاریخ ایالات متحده می‌توان به صراحت به این نتیجه رسید که اختلاف بین رؤسای جمهور آمریکا طی چند قرن گذشته صرفا در نحوه اجرای سیاست های استکباری،‌ جنگ و نسل کشی‌ها بود و همه آنها در اعتقاد به ضرورت انجام این سیاست ها کوچکترین اختلاف نظری با یکدیگر ندارند. مسئله ای که به وضوح در صحنه هایی که هدف جنایات آنها محسوب شده و محل تاخت وتازهای آنان اعلام می‌شود کاملا قابل لمس می‌باشد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *