دست برد يک قاچ خربزه بردارد، اما دستش را کشيد؛ انگار ياد چيزي افتاده بود.
بچه ها توی خط از این چیزها ندارند...!
20 ارديبهشت 1394 ساعت 15:52
دست برد يک قاچ خربزه بردارد، اما دستش را کشيد؛ انگار ياد چيزي افتاده بود.
به گزارش جهان، عمار ذابحی در گوگل پلاس نوشت:
اتفاقي آمده بود سنگرشان؛ سرظهر. نماز خواندند. براي ناهار هم نگهش داشتند. چند قوطي تن ماهي را باز کردند. نخورد. گفت: روغنش براي معدهام خوب نيست.ميدانستند معدهاش ناراحتي دارد. گفت: اگه لوبيا بود، ميخوردم. رفتند کنسرو لوبيا پيدا کنند. هر چه گشتند، نبود. سر سفره که برگشتند، ديدند دارد نان خشکهاي سفره را جمع ميکند و ميخورد. همان شد ناهارش
+++
دست برد يک قاچ خربزه بردارد، اما دستش را کشيد؛ انگار ياد چيزي افتاده بود. گفت: براي شما قاچ کردهام بفرماييد. نخورد. هرچه اصرار کرد، نخورد. قسمش داد که اينها را با پول خودم خريدهام و الان فقط براي شما قاچ کردهام. باز قبول نکرد؛ گفت: بچهها توي خط از اين چيزا ندارن!
هدیه به روح شهید باکری
کد مطلب: 421951
آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/analysis/421951/بچه-توی-خط-این-چیزها-ندارند