خانزادهای که ده سال مفقودالاثر بود
شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۵:۰۰
کد مطلب: 344004
«او وارد شد و زانو زد و دستانش را به طرفین باز کرد و با صدای بلند گفت: دوستان سلام.» هم زمان صدای انفجارهای پی درپی به گوش رسید. همه دویدند بیرون و پرنده های سیاه دشمن را دیدند که بمباران کرده و با نفر دیگر (ستوان بالازاده)، در حالی که افراد برج کنترل جوابی به درخواست شان ندادند، از روی باند صدمه دیده بلند شده و اگر چه تا مرز به تعقیب هواپیمای غریبه رفتند، اما به آنها نرسیدند و برگشتند.