تفکرات منتج از شهید آوینی همه به سمت منافع خود رفته و جزیره شدهاند.آدمهایی که با برندهای اقلیت و اکثریت کاسبکارانه برخورد میکنند.
به گزارش جهان به نقل از وطن امروز، دومين بخش از گفتوگو درباره آسيب شناسي جايزه بزرگ شهيد آويني با رويكرد آشنايي باتفكرات و انديشههاي اين شهيد بزرگوار از نظرتان ميگذرد.
یازرلو: ما همینجا دچار آسیب شدیم. اگر به جریان فکری شهید آوینی استناد میکردیم هیچگاه دچار این معضلات نمیشدیم. اگر قرار بود جشنوارههای متعدد مثل عمار و آوینی و... راه بیفتد و قالبهایی را ما تعریف کنیم و این شخصیت را معرفی کنیم جریان فکری ایشان را تسری میدادیم. دهه ۶۰ و نیمه ۷۰ در حوزه مستندسازی آوینی الگوی مستندسازان این عرصه بود یعنی تا زمانی که مرتضی مصادره نشده بود و به شکل یک مسیر تعریف نشده بود این اتفاق افتاد اما بعد این جریان قطع شد. چقدر فیلمسازان جدید ما حرف برای گفتن دارند؟ در برخی آثار که در لبنان و سوریه ساخته شده نگاه میکنیم تفکری حاکم نیست و تنها به جنگ به عنوان یک سوژه نگاه شده است. به فرم نزدیک میشویم. شبکه مستند هم فرمالیستی میشود، ساختار و قالب و... اهمیت پیدا کرده اما بحثهای محتوایی تقریبا فراموش شده و دوری ما از جریان فكري آويني ما را به این روز انداخته است. به نظرم در بحث آثار داستانی هم ما دچار همین معضل هستیم. آوینی با نقدهایش راهها و دریچههایی را برای افخمی، حاتمیکیا و... باز کرد اما متاسفانه دوستان عزیز ما دچار تکرار شدند.
با صحبتهایی که انجام شد، آقای فهیم! به عقیده شما جریان فکری آوینی قطع شده است؟
نه به نظر من این اتفاق نیفتاده. یکی از ویژگیهایی که باعث توفیق شهید آوینی شد این بود که متوقف در یک سطح اندیشه نشد. آوینی به باروری خود میپرداخت و خودش را ارتقا میداد. به نظر و پراتیک همزمان توجه میکرد. وقتی به سمت عملگرایی میرفت اندیشهورزی را رها نمیکرد. کتاب و مطالعه، تحقیق و پژوهش را توامان داشت. او در دورهای میزیست که تنها فرد دغدغهمند نبود، آوینی در دورهای به عرصه فیلمسازی و هنر به شکل خلاقانه و پرشتاب ورود کرد که ما بسیاری از روشنفکرها و جریانهای مختلف را داشتیم که همه دغدغه داشتند. دورهای بود که تفکرات عدالتخواهی و مبارزه با رشد طبقاتی و سرمایهداری بود. جریانات سیاسی زیادی بودند از جمله مجاهدین، حزب توده، گروهکها و... که در روستاها فعالیت میکردند اما چه چیز آوینی را متمایز کرد که امروز ما نگرانیم آن آوینی کمرنگ شده؛ تفکیک بین نیروی متخصص و متعهد انقلابی با جریانات روشنفکری پرادعا، این تمایز باعث شد آوینی در میان دوستانش برجسته شود و در ادامهاش افسوس میخوریم آوینی نیست.
معتقد نیستم جریان فکری آوینی قطع شده بلکه آوینی تکثیر شده و به نظر میآید افراد بسیاری هستند که پیرو تفکرات آوینی هستند اما آنچه باعث شده بروز و ظهور جدی نداشته باشند این است که این افراد به روزمرگی افتادند. سعی نکردند آنگونه که باید و شاید از آوینی پیروی کنند. در عین حال که درگیر تولید مستندسازی هستند حداقل اطلاعات را مثل آوینی ارتقا بدهند. افرادی هستند که وقت نکردند ۳ تا کتاب بخوانند درحالی که پرکار هستند. آوینی در زمانی کار میکند که میگوید ما از تعلقات دنیا دوریم و خودش را به جریان زلالی که سرمنشأ آن مبانی دینی و انقلاب اسلامی و ولایت فقیه بوده است، وصل میکند، این امر آوینی را متمایز میکند از جریانی که به لحاظ کثرت در آن دوره فراوان بود. ادعای عدالتخواهی و مبارزه با امپریالیسم داشتند اما اعتقادات و تعهدات نسبت به انقلاب در آنها وجود نداشت.
چه چیزی امروز باعث آسیب به جریان فکری آوینی شده است؟
فهیم: معتقدم اشکالی ندارد تنوع در مراکز برای جریانبخشی به تفکرات آوینی داشته باشیم زیرا قرار است بیش از این به دنبال اندیشههای آوینی باشیم اما آسیب جدی جایی وارد شده که به دلیل فقدان اتاق فکر مرکزی برای هدایت و راهبری درست، این اندیشهها همه رها هستند. افراد فعال که پیرو تفکرات آوینی هستند بشدت درگیر تشکیلات و مسائل اداری و بروکراسی هستند و خودشان را در مناصبی قراردادند که از مردم فاصله گرفتند.
آقای کریمی! به عقیده شما جریان تفکرات آوینی در آثار مستند متوقف شده و دیده نمیشود؟
با بخشی از صحبتهای آقای فهیم موافق هستم. مدیریت فرهنگی دارای نقص است که نتایج خوبی نمیگیریم. من از تعبیر مهندسی فرهنگی استفاده میکنم زیرا ما دورنما و مسیر مشخصی برای فرهنگ نداریم. اگر دولتى در حال حاضر مشغول به کار است و مدیریت فرهنگی برعهده تعدادی از دوستان است ولى با نگاه خاص سیاسی و جناحی به مقوله فرهنگ توجه میشود با تغییر دولت همه چیز تخریب میشود و همه را از نو میسازند. برخی از دوستان که علاوه بر سلایق، نظر شخصیشان را هم اعمال میکنند ایکاش «نظرات گروهی» را در فرهنگ اعمال میکردند و مانیفستی برای جریان فکریشان در نظر میگرفتند و همان را اجرایی میکردند. عمده افرادی که در مدیریت فرهنگی جای میگیرند، در موقعیت به دست آمده به عنوان کارشناس فعالیت نمیکنند و تنها به عنوان مدیر به آن نگاه میکنند و بخشنامهای عمل میکنند. هیچ نوع برنامه ممتد و مستمرى ندارند و به طور مثال برای ۵۰ سال بعد برنامهریزی نمیکنند تا کار را جلو ببرند. به همین دلیل متاسفانه باید بگویم برخی از افراد زیر پرچم شهید آوینی نهتنها جزیرهها و باندها را شکل دادهاند بلکه به شکل مافیاهای فرهنگی و هنری فعالیت میکنند. کارهای فرهنگی را براساس نیاز جامعه پیش نمیبرند به طور مثال دکمهای پیدا کردند و برای آن دکمه کت میدوزند. بنده در مقطعى شاهد کارهایی درباره لبنان بودم که متاسفانه دوستان با شرایط پیش آمده به اسم مستندسازى به دنبال كاسبى بودند. در آن مقطع من طرحهای ارائه شده را بررسی میکردم و میدیدم طرحهایی ارائه میشود که قبلا کار شده ولى حالا با برآوردهای چند صد میلیونی ارائه میشد در حالی که یک جوان خلاق انقلابی آن را با مبلغى بسيار پایین به بهترین نحو میتوانست بسازد. جالب است که آقایان اصرار هم دارند که موسسات باید برای ساخت طرحهایشان پولهای هنگفت بدهند. من بهشخصه به اتفاق همراهانم و با حمایت برخی مجموعههای دست اندرکار در بحبوبه درگیریهاى سوريه به حلب رفتم و با دوستان شروع به کار کردیم اما همین گروهها و باندهای مافیایی وقتی مطلع شدند که به عنوان مستندساز در سوریه حاضر شدیم پیگیری کردند که ما را دستگیر کنند. مايى كه بيش از يك ماه انواع عملياتهاى خارقالعاده نيروهاى درگير در آن كشور را درك، ضبط و ثبت كرده بوديم، حالا در اوج عملیاتهای جنوب حلب، بهرغم داشتن همه مجوزهاى لازم و هماهنگىهاى صورت گرفته، به اتفاق استاد تاجيك، عكاس بينالمللى بحران و جنگ دستگیر شدیم و هنوز تجهیزات و راشهای بنده و عكسهاى آقاى تاجيك که بیش از ١٠٠ روز و در سختترين شرايط جنگى تصويربردارى و عكاسى شده بود، توقیف است. علتش این است که مسؤولیتی که برعهده دوستان بوده درست انجام نشده و در این چند سال گذشته، خروجی مناسبى نداشتند. ما که داوطلبانه به منطقه رفتیم باید دچار مشکل شویم زیرا کار آنها را زیر سوال میبریم! با فعالیت ما کمکاری دوستان نمود پیدا میکند که برایشان خوشایند نیست و این سوال پیش میآید که بودجههای میلیونی و میلیاردی که به دوستان داده میشود کجا هزینه میشود؟ تمام مدتى كه در سوريه بودم بدون هیچ چشمداشت و حتی دورنمایی در منطقه حاضر شدم تا كار زمين مانده مستند را در آنجا انجام بدهم، حالا این مجموعه چه میکند؟! مرا حذف میکند. متأسفانه این نوع کارها به نام شهید آوینی انجام میشود.
مجموعههایی با نام شهید آوینی شروع به فعالیت کردند که فعالیتها و خروجیشان در مقابل یکدیگر است و همه هم به نام شهید آوینی فعال هستند. به نظرم جریان تفکر شهید آوینی به صورت کامل، منقطع نشده اما بسیاری علاقهمند هستند که منقطع شود. اگر تداومی در آن دیده شده است فقط داوطلبانه بوده و توسط افرادی بوده که به دنبال مرام سیدمرتضی آوینی بودهاند كه از حضرت امام اخذ کرده بود تا در ادامهاش زیر سایه حضرت آقا این مسیر را ادامه بدهند. در بسیاری از افراد، علاقهمندی به آوینی باعث شده در این مسیر بمانند اما سردرگم هستند. آموزش مکتوبات آوینی وجود ندارد. آنانى هم كه با نوع نگاه آن شهيد مشكل داشتند، چون شخصیتی به عظمت آوینی را نمیتوانند حذف کنند، لذا سعی دارند منظور نظر ایشان را تغییر داده و تحریف کنند. این تحریف در جامعه هنری و فرهنگی ما در حال رخ دادن است.
برای اینکه از شرایط فعلی که گروهبندی و جناحبندی شده و هر گروه سعی دارد برداشت خود را از شهید آوینی درست جلوه بدهد، رهایی یابیم چه راهکاری ارائه میدهید؟
کریمی: به عقیده من باید تحقیق شود. در این مجموعهها هستند کسانی که بیغرض فعالیت میکنند، کسانی که سعی کردند آينه به تمام معنای حضرت آقا باشند. این نشاندهنده این است که ما دغدغههای انقلابی در افراد و مدیریتها داریم. کسانی که سعی کردند تلاش کنند اما تحتالشعاع عملکردهای جناحی قرار گرفتند و دیده نشدند. آن افراد را میتوان در مدیریتهای قبلی و همین امروز یافت. مجموعهای را حضرت آقا جمع کردند و فرمودند فرهنگ را مهندسی کنید تا دورنما و مسیر مشخصی فراهم شود اما هنوز محقق نشده است. به نظرم اگر مهندسی شود و مدیران موفقی که خوب در میدان حاضر شدند را در جایی جمع کرده و روی باورهاى شهید آوینی قبل از اینکه یک نمایه و پوستهای از این شهید را به معرض نمایش بگذاریم، كار كرده و تفکرات این شهید را استخراج کنیم و روی موضوعات کنکاش کنیم تا خمیرمایه فکری این شهید فراهم شود که دیگران از آن خمیرمایه بهره برده و فعالیت کنند، نتیجه خواهد داد. این خمیرمایه تفکرات باید در جامعه تسری پیدا کند و در جامعه هنری و فرهنگی آن را تعمیم دهيم و براساس آن مبنا به سمت زایش حرکت کنيم چرا كه بعد از گذشت ۳ دهه از انقلاب تنها یک مرتضی آوینی داریم در صورتى كه با اين پتانسيلى كه در انقلاب وجود داشت، ما باید دهها و صدها مرتضی آوینی در این ۳ دهه میداشتیم اما متاسفانه نوع عملکرد مدیران و نگاه بسته باعث شده یا درجا بزنیم یا عقبگرد کنیم.
جایزه آوینی چقدر میتواند در اشاعه تفکر و اندیشه شهید آوینی مؤثر باشد؟
کریمی: در دوره دوم جایزه آوینی به عنوان نماینده موسسه شهید آوینی که یکی از ارکان جایزه مطرح شده بود، در هیات داوری حضور داشتم و همان موقع ايراداتى بر انتخابها وارد كردم. اینکه چرا اینقدر جشنواره در مکانهای مختلف برگزار میکنیم آن هم با هزینههای چند صدمیلیونی و حتى ميلياردى و اينکه چقدر این جشنوارهها نتیجهبخش است مسالهاى است كه پاسخش در این مجال نمیگنجد. بارها به مسؤولان مرکز گسترش و دوستان در ارشاد تاکید کردم که اگر قرار است جایزهای به عنوان شهید آوینی ارائه شود با اين رويكردها، سنخیتی با تفکرات ایشان ندارد ولی دلیل میآوردند که علت انتخاب فلان فيلم، پرداختن به موضوع دفاع مقدس است، این در زمانی اتفاق افتاد که شاهد بودم یک موضوع اجتماعی بسیار غنی و همسو با تفكرات شهيد آوينى، مورد تقدیر در جشنواره قرار نگرفت. انتقاداتی به ارائه جوایز وارد است زیرا هیچیک از افراد هیات انتخاب و داوری تکلیف خود را نمیدانند زیرا آوینی را به درستی نمیشناسند. شهید آوینی تنها نگاه به جنگ نداشت ایشان نگاه عدالتطلبانه را جستوجو میکرد که میتوانست جنگ یا موضوعاتی اجتماعی را دربر بگیرد. در تمام آثارش به دنبال مسیری بود که به آرمان اصیل انقلاب منتهی شود اما متاسفانه در چارتی که برای جایزه تعیین شد اينها را نمیبینیم. در دوره چهارم هم نمیتوانیم ببینیم این جایزه دارای چه چارچوبی است چه فیلمهایی با چه رویکردهایی باید در مرحله قضاوت قرار گیرند. فقط در حد یک جایزه است که میتواند در جشنواره حقیقت، کوتاه یا فجر قرار بگیرد.
نمیخواهم فرد یا افرادی را متهم کنم اما این جایزه فقط نام آوینی را یدک میکشد تا بیلان آمار و ارقام ارائه شود. جالب است در برخی موارد جوایز به افرادی داده میشود که با شخصیت و نگاه شهید آوینی مشکل دارند. این نشاندهنده آن است که درباره شهید آوینی مطالعهای صورت نگرفته است.
داورهای این جایزه چقدر با تفکرات شهید آوینی آشنا هستند؟
كريمى: داورها با تفکرات و اندیشه آوینی آشنا هستند اما بلاتکلیفند. مشخصهای برای آنها تعیین نشده و این سردرگمی هیات انتخاب و داوران بوده و ظلم شده به کارگردان جوانی که ۴ فصل را در ارتفاعات البرز سر کرده که انسانیت یک موجود را به تصویر بکشد که منطبق با تفکرات آوینی است اما میبینیم مورد توجه قرار نمیگیرد. سردرگمی هنوز هم ادامه دارد.