همسر مدیرمسئول روزنامه بهار خبر بازداشت سعید پورعزیزی را تأیید کرد و گفت: وی امروز به زندان اوین منتقل شد.
به گزارش جهان، معصومه شهریاری،همسر سعید پورعزیزی در گفتوگو با فارس خبر بازداشت سعید پورعزیزی را تأیید کرد و اظهار داشت: صبح روز پنجشنبه (نهم آبان) احضاریه دادسرا بر اساس شکایت مدعیالعموم به دفتر روزنامه بهار فرستاده شد،از آنجایی که هر کسی میداند که روز پنجشنبه کادر اداری همه روزنامهها تعطیل است، بنابراین احضاریه بهدست آقای پورعزیزی نرسید.
وی افزود: صبح امروز، مدیرمسئول روزنامه بهار بدون اطلاع از رسیدن چنین احضاریهای به دفتر روزنامه رفت و درپی تماس تلفنی که ساعت ۱۱ صبح با او گرفتند، به دادسرا احضار شد. پس از رفتن به دادسرا، بدون اطلاع دادن به کسی، وی بازداشت شد و به اوین انتقال یافت.
شهریاری با بیان اینکه طی تماس تلفنی آقای پورعزیزی مقرر شد که وثیقهای برای آزاد شدن وی از بازداشت تهیه شود، بیان داشت: این در حالی است که درباره مبلغ وثیقه هیچ اطلاعی به ما داده نشد.
به گزارش فارس، روزنامه «بهار» اول آبان مقالهای را با عنوان «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟» منتشر کرد که در نهایت با توقیف این روزنامه توسط هیئت نظارت بر مطبوعات همراه شد.
اولا بحث علمی و تخصصی جا داره.
در روزنامه ای که برای عامه مردم هست به منزله توهین و شبه افکنی هست.
ثانیا این بحث علمی نبوده یک نفر به صورت متکلم وحده یک مقاله نوشته و نتیجه گرفته و کلی افترا به امیرالمؤمنین (ع) نسبت داده.
ثالثا این روزنامه تحت مجوز صادر شده کشور جمهوری اسلامی ایران که ذیل قانون اساسی اون مذهب رسمی کشور شیعه مشخص شده کار میکرده و حق شبهه افکنی و توهین به عقیده اون ۷۰ میلیون انسانی که شیعه بودن و قائل بودن به خلافت و زعامت امیرالمؤمنین علی (ع) جز بدیهیات و اصولشون هست رو نداشته و نداره.
این آقا و ما بقی کسانی از این دست می تونن یا برن خارج از مرز های ایران اسلامی مقاله شبهه افکنانه چاپ کنن یا اگر واقعا مواضعی روشنگرانه دارن ابتدا برن تو حوزه علمیه با ۴ تا عالم مباحثه کنن اگر آنها مجاب شدن ما بقی موضوع کاملا روشن میشه.
با قسمت آخر حرفت خيلي موافق نيستم متاسفانه خيلي از اينها از حوزه علميه بيرون آمده اند بايد يك نظارت اساسي هم روي حوزه ي علميه داشت به نظرمن حوزه ي علميه خيلي بي در و پيكر و هر دم بيلي شده است. و الا اين كساني كه به اسم روحاني مي بينيم و تيشه به ريشه اسلام مي زدن از توش در نمي آمد.
البته اینم قید بفرمایید که هر جامعه ای ریزشی هایی دارد و ممکنه در حوزههم شمشیر در دست برخی زنگی های مست هم قرار بگیرد اما این اول بار نیست که یک حوزوی به جنگ دین می آید بلکه مثل همیشه باید حوزه به مقابله بپردازد.
مصداق این حضرات مصداق دزد با چراغ است
اشتباهی مثبت دادم.
بحث جاش توی حوزه و دانشگاه هست نه توی روزنامه.
این حرفهام هزار ساله توسط فقها و علمای پاسخ داده شده، پس معلومه این اقایون دنبال اهداف دیگری هستند
مقاله روزنامه بهار همانقدر علمی است که آتش زدن سطلهای زباله و اتوبوس در فتنه 88 علمی بود!. این بحث همان اندازه دارای بنیانهای علمی و آزادی بیان است که مصاحبه خانم .... که میگوید چون همسرم آذری است پس باید همه آذریها به او رای داده باشند، علمی بود.!
بله حق با شماست من هم موافقم آزادی بیان نیست که اگر بود آقای روحانی جلوی پخش مراسم تعیین وزرای جدید در مجلس را نمی گرفت
منظور شما از آزادی چیست توهین کردن فحاشی عریان بودن زنان در خیابان اینها یعنی آزادی!!!
اگر وحشی گری یعنی آزادی که سگ باید از همه متمدن تر و روشن فکر تر باشد
احسنت
این دوستمون درست می گه....چطور شد که شامل بنرهای صداقت آمریکایی نشد این آزادی بیان؟؟؟
جالبه والا!....اگر آزادی بیان در راستای کوبیدن نظر اکثریت هم باشه اینا مشکلی ندارن! فقط تنها شرطش اینه که مخالف نظر این آقایون نباشه!!!
آقای روحانی هم با نحوه انتصاباتش بر همه واضح کرد که هیچ نسبتی با اعتدالو آزادی بیان نداره
آقا هرجا پاگذاشتن اتوبوسی چیه....به شکل قطار گونه همه رو دارن عوض می کنن...و این است اعتدال از جنس اصلاح طلبی
باعث تاسفه
آزادي لفظ دهانپر كني است براي نادانهاي بي علم. سوال ميپرسم كه آزادي مطلق باشد يا مقيد؟
اگر پاسخ به آزادي مطلق بدهند كه حماقت خويش را مبرز كردهاند كه آزادي مطلق نقض آزادي ديگر مردمان است.
اگر پاسخ به ازادي مقيد صادر كنند. باز سوال ميپرسيم كه به چه قيدي بايد مقيد شود؟
بر اين سوال مباحثي بار ميشود و آنچه كه اكنون با ليبرالها قدر متيقن داريم، تقيد آزادي به قانون است.
قانون نيز(در ماده 4 قانون اساسي و 145 مجازات اسلامي و...كه به تصويب اكثريت جامعه رسيده است) تصريح مي كند كه نبايد به عقايد گروههاي ديني خصوصاٌ دين اكثريت توهين و افترا بست. نبايد موجبات اخلال در امنيت ملي را فراهم كرد.
اگر آزادی بیان براتون اهمیت داره پس چرا بیلبوردهای صادقت آمریکایی رو با فشاور اوردن جمع کردن؟ مگه میشه یه بام و دو هوا هر جا خواستین راحت همه چی بگید هر جا خواستین جلوی بقیه رو بگیرید
همون روز اول کارشناسان دین و مذهب به اراجیف این شخص جواب قاطع دادند ولی از آنجا که این جماعت دردشان بحث دینی و کارشناسی نیست که سعی در تحریک عقاید و جنگ مذهبی دارند
به قوه قضائیه دست مریزاد میگیم
مدیر مسئول این روزنامه بلافاصله پس از درج چنین مقاله ای عذرخواهی کرد و دستور توقف چاپ روزنامه رو صادر کرد...
آیا انصاف بود دستگیر وروانه زندان اوین شود؟!!!
با این حرف شما از فردا هر کس هر غلطی خواست میکنه بعد میاد معذرت میخواد و یکی دو روز هم سر کار نمیره بلکه محاکمه نشه.
اینم از اون استدلال ها بود.
شما بیا من اول می کشمت بعد معذرت خواهی می کنم بعدش هم خودم برات مجلس ختم میگیرم خرج کفن و دفن هم با من . حالا راضی میشی بمیری ؟
یا اولیای دم راضی میشن از من بگذرن ؟!
برادر(یا خواهر) من جای تفکر و بحث و تضارب آرا در باب امثال این مسائل نشریات عمومی و تریبون ها نیست !
اگر بحث تخصصی است که جایش در دانشگاه ها و حوزه هاست
و اگر بحث ژورنالیستی و شلوغ بازی است که مسئله دیگری است و اگر قرار باشد هر بی سر و پایی بخواهد با اعتقادات مردم بازی کند جای این کار دست کم در نشریات این کشور شیعه نیست.
شرعا حكم نويسنده اون مقاله اعدام هست. توهين كننده به خدا، پيامبر خدا و اهل بيت حكمش طبق روايات مستند كشتن فرد هست. ديگه زندان خدائيش خيلي بهش حال دادن!
منطق حکم میکنه اگر کسی واقعا قصد روشنگری داره ابتدا با علمای قوم مباحثه کنه اگر توانست آنها را مجاب کنه بعد علنا مواضع به حقش رو منتشر کنه. نه اینکه جایی یک اصل و موضوع بدیهی مورد قبول اکثریت قریب به اتفاق جمعی هست اول بیاد توهین کنه و افترا ببنده بعد یکی پیدا بشه جوابش رو بده تازه نه اینکه خودش درخواست کرده باشه و در ذیل توهین هاش ندای هل من مبارز سر داده باشه ایشون حرف رو زده نتیجه هم گرفته و خیلی هم خوشحال از فتح الفتوحش بوده.
انتظار عدم برخورد با این گونه مواضع انتظار باطلی هست.
مثل این هست که کسی قتلی رو مرتکب شده به علتی که خودش میدونه بعد از اینکه قتل رو انجام داده تازه بیاد صغری کبری بچینه و اثبات کنه که قتلی که کرده درست بوده.
قانون هم اینجا ابتدا ایشون رو دستگیر میکنه اگر تونست اثبات کنه تازه از جرم قتل مبری میشه اما به خاطر خودسرانه عمل کردن جنبه عمومی جرم پا برجاست.
بر اساس اطلاع قبلا به این آقا تذکرات مفصلی در مورد روزنامه بهار و اینکه تبدیل به پایگاه دشمن شده داده شده بود ولی توجه نکرد الان هم با یک حکم تعلیقی بی ربط و یا وثیقه میاد بیرون و به فعالیت کثیفش ادامه میدهد.
سوء استفاده کنندگان از آزادی همان دیکتاتورهای نوینی هستند که قصد و هدف آنها اطلاع رسانی شفاف نیست بلکه به دنبال ایجاد بحرانی هستند تا پوششی برای کارهای غیر قانونی و رانت خواری آنها باشند. نظیر حزب ... که برای رسیدن به مطامع دنیوی خود احزاب کوچک و خود ساخته را به مسلخ می فرستاد.
در موقعیتی که شیعیان مظلوم به جرم اعتقاد به ولایت امیرمومنان و اولاد طاهرینش علیهمالسلام به دست وهابیون و تکفیریهای هممسلک این نویسنده هتاک قتلعام میشوند، زنده زنده سوزانده میشوند، سر بریده میشوند و قلب آنها را از سینه بیرون کشیده به دندان میگیرند، و زنان و کودکانشان به جرم شیعه بودن تیرباران میشوند، روزنامه بهار و نوسینده باصطلاح اصلاح طلب مقاله موهن شیعه را عامل تفرقه و اختلاف مسلمین میداند و با تجاهل، ضمن رد تمسک به اهل بیت علیهمالسلام همانند وهابیون و سلفیها فقط قرآن را حبلالمتین میخواند، در حالی که همین مدعیان دروغین پیروی از کتاب و سنت پیغمبراکرم صلیالله علیه و آله و سلم هستند که برخلاف نص این دو گوهر، چنین جنایات هولناکی را بر ضد شیعیان و در مواردی نیز علیه سنی مذهبان مرتکب میشوند و روی جنایتکاران و خونریزان مشهور تاریخ را سفید کردهاند. وی در دشمنی با شیعه و به منظور حمایت از تفکر منحرف خویش، خوارج را «همه شیعه و پیرو علی علیهالسلام» میخواند اگر این سخن وی را از روی کینه و عقدهگشایی نسبت به شیعه ندانیم که هست، چنانچه اندک سوادی در تاریخ و شناخت جریانهای مذهبی و سیاسی صدراسلام داشت، چنین ادعای سخیفی نمیکرد. چگونه میتوان شیعه و پیرو امیرمومنان علیهالسلام بود و نیز نعوذبالله قائل به کفر و مهدورالدم بودن آن وجود مقدس.
بنابراین خیانت روزنامه بهار و نویسنده وهابی مقاله بسیار عمیقتر از آن است که پرونده آن با یک عذرخواهی و بستن این روزنامه و «اعلام ناراحتی» اولیه آقای عارف و احتمالا برخی از اصلاحطلبان بسته شود. و قوه قضائیه با قاطعیت باید وی را به اشد مجازات محکوم نماید!!!!!!