شما نمی توانید در سیاست خود نگاه به آفریقا یا نگاه به شرق یا آمریکای لاتین داشته باشید، شما باید نگاه به جهان داشته باشید و هیچ یک از اعضای این جهان را فراموش نکنید و با همه در حد توانمندی خود و در حدی که می توانند به آرمان ها و منافع ملی شما کمک کنند، در جهت منافع مشترک نه ابزار، تعامل کنید.
کنند، شما ناگزیرید که با کشورهای موثر نوعی تعامل داشته باشید اما نمی توانید انتخاب کنید. یعنی زمان انزوا طلبی اختیاری تمام شده است، یک زمانی کشورها می توانستند تصمیم بگیرند که منزوی باشند و زندگیشان را بکنند، امروزه نمی توان این تصمیم را گرفت، حتی با اینکه گرایش بسیار انزوا طلبانه ای در آمریکا حاکم است و فکر می کند که جزیره ای است از تمام دنیا مستغنی، اما نمی تواند بدون دیگر کشورها زندگی کند، حوادث ۱۱ سپتامبر به خوب نشان داد که نا امنی در یک گوشه کوچک در دنیا می تواند امنیت در قدرتمندترین کشوررا تهدید کند لذا انزوا طلبی اختیاری دیگر وجود ندارد. هرکس با اختیار خود انزوا را طلب کند خود را از صحنه بین المللی حذف کرده است و منافعش را از دست داده است و این عوامل ضرورت بازیگری را ایجاد می کند و شما نمی توانید فقط منطقه گرا باشید و مجبورید که جهان گرا باشید.
دولت یازدهم با نگاه مثبت به هیچ جا نیامده است بلکه با نگاه تعامل آمده است. تعامل سازنده مبتنی بر عزت خودمان و مبتنی بر باور خودمان به قدرت و توانمندی های کشور و این یعنی اینکه ما با نگاه مثبت به خودمان آمده ایم، ما خودمان را باور داریم و این خیلی فرق می کند با اینکه نگاه مثبت داشته باشیم به غرب یا شرق
و با دید احترام متقابل نگاه می کنیم. اگر شما این دید را داشته باشید نه به طور ویژه به سمت کشوری می روید و نه از کشوری دور می شوید. تا زمانیکه کشورها آمادگی داشته باشند منافع شما را به رسمیت بشناسند و به شما احترام بگذارند شما می توانید با آنها تعامل داشته باشید که این تعامل ها بعدا یک مجموعه به هم پیوسته ای را شکل می دهد که به دلیل آن هیچ کشور دیگری نمی تواند از روابطش با شما به شما زور بگوید زیرا شما اصالتا منافع مبتنی بر نفع و احترام متقابل با دیگران هم دارید. روابطی که همانقدر برای شما ارزشمند است که برای طرف مقابل ارزشمند است چون هیچ یک از شما به دیدگاه ابزاری به این روابط نگاه نکرده اید. ما چنین روابطی را با روسیه، چنین روابط دو سویه ای را با چین می خواهیم و همین روابط مبتنی بر احترام را با غرب می خواهیم و اگر احساس کنیم که آمریکا هم آمادگی دارد که روابط مبتنی بر احترام متقابل، منافع مشترک و موضع برابر داشته باشد در واقع آمادگی این را خواهیم داشت که با آمریکا هم بحث بکنیم و در زمینه اینکه چگونه می توان اختلافات بین دو کشور را کنترل کرد، گفتگو داشته باشیم، زیرا ایران و آمریکا در یک رشته از موضوعات اختلاف دارند کما اینکه آمریکا و فرانسه هم در یک رشته از موضوعات اختلاف دارند، آمریکا و روسیه در بسیاری از موارد اختلاف دارند. ما یک رشته اختلافات مبنایی با آمریکا داریم و دو دید مختلف نسبت به دنیا داریم. ما نمی توانیم بپذیریم که کشوری به خود اجازه دهد که بگوید من تمام انتخاب هایم روی میز است چون ما اعتقاد داریم که قانون جنگل مدت هاست که از روی میز برداشته شده است، لذا در همین موضع با آمریکا اختلاف نظر داریم و این تنها شروع ماجرا است و وقتی وارد موضوعات ریز می شود، اختلاف نظر های جدی تری هم داریم اما اینکه علیرغم همه اختلاف نظرها طرف مقابل این آمادگی را داشته باشد که با ما از موضع برابر تعامل کند، نگرانی های جمهوری اسلامی ایران را در نظر بگیرد، به دیدگاه های ایران احترام بگذارد ، دخالت در امور ایران را کنار بگذارد، دخالت در روابط بین المللی جمهوری اسلامی را کنار بگذارد و از سیاست ارعاب کشورهای همراه جمهوری اسلامی ایران دست بکشد، این شرایطی را ایجاد می کند که بر اساس سه عاملی که گفتم: احترام متقابل، موضع برابر و منافع مشترک تعامل آغاز شود که این تعامل نه به معنی دوستی است و نه به معنی دشمنی. بلکه به این معنی است که شما تلاش کنید نقاط اختلاف و نقاط تنش را کاهش دهید.
ما هر روز با آمریکا تعامل داریم. ببینید در حال حاضر ما نسبت به سیاست آمریکا در مورد سوریه موضع می گیریم، در مورد سیاست آمریکا در خاورمیانه دیدگاه خاص خود را داریم. در بحث هسته ای وقتی با ۱+۵ مذاکره می کنیم در واقع طرف اصلی مذاکره ایالات متحده است، لذا ما چه بخواهیم و چه نخواهیم با کشورهای مختلف تعامل داریم و این تعامل بعضی اوقات با روابط نزدیکتر و گاهی اوقات با روابط پر تنش است
و توانایی های آنها استفاده نشد. در یک کلام متاسفانه وزارت خارجه طی هشت سال گذشته کاملا به حاشیه رفت. اکنون نیز با توجه به اینکه وزارت خارجه مانند سایردستگاه های کشور توانمندی هایی دارد باید از همه این توانمندی ها به طورمنسجم و هماهنگ و یکپارچه در پیگیری موضوع ملی استفاده شود.
من سال ها پیش برای مذاکرات هسته ای که به ایران آمده بودم و آن زمان راننده و محافظ هم داشتم، یک کیف خالی که به جز مقدار کمی پول چیز قابل توجهی در آن نبود در عقب ماشین گذاشته بودم ، این دوستان مثل اینکه در ترافیک چمران گیر کرده بودند و یک موتور سوار کیف را از صندلی عقب ماشین برمی دارد. فقط مقداری پول و کلید خانه ام در آن بود، من برای اینکه برای محافظم که در ماشین بود مشکلی پیش نیاید، هیچ وقت هیچ کجا این مسئله را مطرح نکردم.
با منافع آنها تضادی ندارد، امنیت آنها امنیت ماست، بهبود وضعیت آنها بهبود وضعیت ماست، توسعه آنها توسعه ماست، ثبات منطقه با ثبات ما و آن ها غیر قابل تفکیک است. قطعا اما لازم است که طرف مقابل هم اراده ای برای این کار داشته باشد.
بعضی از دوستان ما در طرف ایرانی و بسیاری از کنشگران طرف مقابل با دیدگاه بازی برد-باخت وارد شده و نتیجه نگرفته اند و حالا فکر می کنند وقتی کسی قرار است با شیوه بازی برد-برد وارد شود حتما قرار است به طرف مقابل امتیاز دهد. این زاییده دیدگاه بازی برد-باخت است. در واقع این دیدگاه برد-باخت دیدگاه حاصل جمع صفر است. من متاسفم دوستانی که ابتداییات روابط بین الملل را متوجه نمی شوند درباره مباحث نظری اظهار نظر می کنند.
و عقل سلیم و منافع ایالات متحده آمریکا و منافع آقای اوباما و دولت شان حکم می کند که در این دام نیفتند و تلاش کنند یک راه حل سیاسی برای سوریه پیدا کنند چون جنگ راه حل نیست، فکر می کنند می توانند یک ضربه شستی نشان دهند اما شروع کننده ها که جنگ را شروع می کنند اما پایانش با آنها نیست.