خاتمي حاضر نيست با نامزد شدن در انتخابات پيش روي و دريافت مهر رد صلاحيت از يک نهاد قانوني جمهوري اسلامي ايران، براي هميشه آرزوي بازگشت به نظام را بر باد رفته بداند. براي خاتمي با سابقهاي که از وطنفروشي و ايفاي نقش ستون پنجم دشمن در کارنامه سياسي وي ثبت و ضبط شده است، رد صلاحيت از سوي نظام به منزله دريافت «مهر باطل شد»! است
به خوبي ميداند که پايگاه مردمي قابل توجهي ندارد و از سالن وزنکشي نامزدهاي رياست جمهوري يازدهم، «سنگين وزن» بيرون نخواهد آمد. در اين حالت، از يکسو پوچ بودن ادعاهاي لافگونه اصلاحطلبان و گزافهسراييهاي اصحاب فتنه درباره پايگاه مردمي گسترده! آقاي هاشمي برملا خواهد شد که ضربه سنگين ديگري براي آنهاست و از سوي ديگر- با عرض پوزش- فرصت «بازي با مشت بسته»! را از جناب رفسنجاني سلب خواهد کرد. آقاي هاشمي عليرغم آن که وانمود ميکند براي درخواستهاي مکرر گروهها- مأموريت يافته- ارزش و احترام قائل است، آنها را فسقليتر از آن ميداند که با طناب پوسيده چند وبلاگنويس و يا آدمهاي تازه به دوران رسيده وارد چاه شود.
آيتالله هاشمي ترجيح ميدهد ادعاي برخورداري از پايگاه مردمي گسترده را در هالهاي از ابهام براي خود حفظ کند و اين ادعا را براي ارزيابي صحت و سقم آن در هيچ ميداني به آزمون نگذارد، چرا که «ادعا» مادام که ميزان صحت و سقم آن برملا نشده باشد، ميتواند در عرصه سياست، نقش «شمشير داموکلس» را بازي کند و از آن براي تهديد و «امتيازگيري» استفاده شود.
ميگويم بياييد، نه ميگويم نياييد و نه تکليف ميکنم» و يا چند هفته قبل طي سخناني با صراحت اعلام کردند حتي نزديکترين افراد به ايشان نيز نميدانند که رهبري به کدام نامزد رأي ميدهد.
نامزد يا نامزدهاي مورد نظر دولت- حلقه انحرافي- برخلاف ادعاهاي دهنپرکن و مبالغ نجومي و کلاني که از کيسه بيتالمال براي مطرح کردن خود هزينه ميکنند، ترديدي ندارند که به آخر خط رسيدهاند و چند ماه ديگر بايد از قطاري که بيبليت سوار آن شدهاند پياده شوند.
از يک نهاد قانوني جمهوري اسلامي ايران، براي هميشه آرزوي بازگشت به نظام را بر باد رفته بداند. براي خاتمي با سابقهاي که از وطنفروشي و ايفاي نقش ستون پنجم دشمن در کارنامه سياسي وي ثبت و ضبط شده است، رد صلاحيت از سوي نظام به منزله دريافت «مهر باطل شد»! است. توضيح آن که نامزدهاي ديگر به دلايلي نظير عدم احراز شرط «رجلسياسي» و ساير شروط مندرج در قانون اساسي رد صلاحيت ميشوند و اين رد صلاحيت نه فقط به مفهوم و معناي عدم پذيرش آنها در نظام نيست، بلکه برخي از آنها ميتوانند در پستهاي حساسي نظير وزارت، نمايندگي مجلس و... نيز خدمت کنند اما، رد صلاحيت خاتمي با توجه به سابقه خيانت وي غير از «مهر باطلشد» و پرتاب به بيرون حلقه نظام، معنا و مفهوم ديگري ندارد و اين دقيقا همان کابوسي است که آقاي خاتمي با آن دست به گريبان است و او را به شدت از نامزدي پرهيز ميدهد. اين نکته نيز گفتني است که بازي آمدن و نيامدن خاتمي و ساير اصحاب فتنه فقط در حد و اندازه شگرد «حرکت از پله دوم» قابل ارزيابي است، آنها با ورود به اين بازي در پي آنند که گذشته خيانتآلود خود را در اذهان مردم به فراموشي بسپارند و اين توهم را پديد آورند که گويي مسئله اصلي، حضور يا عدم حضور آنها در انتخابات است و انگار نه انگار که اين ماجرا پله اولي نيز دارد و آن خيانت فراموشنشدني آنان است.
غير از آقاي احمدينژاد- که نميدانيم يا دقيقا نميدانيم چرا- بعيد است هيچ رئيس جمهور و يا صاحبمنصب ديگري حاضر باشد مانند آقاي احمدينژاد سرنوشت سياسي و حيات اجتماعي خود را در پيوند با اينگونه افراد، دود کرده و به هوا بفرستد!
و چند ماه ديگر بايد از قطاري که بيبليت سوار آن شدهاند پياده شوند. افراد اين حلقه را ميتوان بيهويتترين گروه سياسي تلقي کرد، زيرا هيچکدام آنها در قد و قوارهاي نيستند که بدون دستاندازي به بيتالمال و بهرهگيري از کانون قدرتي که به آن چسبيدهاند، فرصت ادامه حيات سياسي داشته باشند و غير از آقاي احمدينژاد- که نميدانيم يا دقيقا نميدانيم چرا- بعيد است هيچ رئيس جمهور و يا صاحبمنصب ديگري حاضر باشد مانند آقاي احمدينژاد سرنوشت سياسي و حيات اجتماعي خود را در پيوند با اينگونه افراد، دود کرده و به هوا بفرستد! به همين علت است که اين روزها شاهد تلاش حلقه انحرافي براي پيوستن آشکار به جريان فتنه هستيم. پيوندي که از مدتها قبل قابل درک بود ولي امروزه به دليل شرايط ناشي از پايان عمر حلقه يادشده، از پرده بيرون افتاده است.
ملاحظه ميفرماييد که دولت- حلقه انحرافي- بعد از آنهمه ادعا، امروزه به وضوح احساس ميکند که به پايان عمر سياسي خود رسيده است و با اصرار بر «غلط بودن تفکر اصولگرايي» به دريوزگي نزد اصحاب فتنه آمريکايي- اسرائيلي 88 رفته است. عبرتانگيز نيست؟!
دولت در يک مناظره با حضور نمايندگان اصلاحطلبان، قاليباف و پورمحمدي در دانشگاه تهران شرکت کرده بود، خطاب به نماينده جبهه اصلاحات گفت؛ «من از اصلاحطلبان تعجب ميکنم که به شيوه و عملکرد احمدينژاد دقت نکردهاند» و توضيح داد که «احمدينژاد براي آنچه که شما مطالبه ميکرديد و ميخواهيد جهاد کرده است و مقابل تفکر غلط اصولگرايي(!) ايستاده است. مشايي هم به اين خاطر تکفير ميشود اما، باز هم شما به دنبال هاشمي هستيد»!