جریانی كه باز هم به خون نیاز دارد
يکشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۱۸
کد مطلب: 250827
سرتیپ "وسام الحسن" الحسن كه در فوریه 2006 میلادی به ریاست دایره اطلاعات نیروهای امنیت ملی وابسته به اداره كل امنیت داخلی وزارت كشور لبنان منصوب شده بود، 43 ساله متأهل و دارای دو پسر بود. خانواده ی وی به جهت مسائل امنیتی در فرانسه زندگی می كردند. ولی پیش از این مدیر تشریفات دفتر نخست وزیری در دوره "رفیق الحریری" نخست وزیر اسبق لبنان بود كه خود در انفجاری تروریستی در فوریه سال 2005 میلادی كشته شد.
ماموریت دستگیری چهار مقام ارشد امنیتی لبنان و همچنین گروه مسلح وابسته به سازمان القاعده در سال 2005 میلادی به او داده شد كه از سوی دادگاه بین‌المللی بررسی ترور رفیق الحریری، به ترور وی متهم شده بودند.
سرگرد الحسن در سال 2007 میلادی پس از بازداشت افراد متهم به دست‌داشتن در جنایت «عین‌علق» به رتبه سرهنگی ارتقا یافت. وی از سال 2006 تا 2010 میلادی، بخش اطلاعات و امنیت لبنان را در دست داشت.
شاید در چند روز گذشته تنوع اخبار مربوط به وی آن قدر متفاوت باشند كه نتوان سره را از ناسره شناسایی كرد. جریان های سیاسی و نهادهای امنیتی متعددی كه در این ماجرا ایفای نقش می كنند نیز هر كدام در تلاش هستند تا با ارائه ی اخبار و اطلاعات متفاوت اهداف خود را در این زمینه جستجو كنند.
این اخبار را می توان در چند زمینه دسته بندی كرد
الف)
رادیكال ترین تصویر از وی به عنوان یكی از سران اصلی 14 مارس و دشمن اصلی جریان مقاومت و به طور خاص حزب الله لبنان؛ این گونه جریانات دانسته یا ندانسته آتشی را در لبنان برافروخته خواهند كرد كه انگشت اتهام به جای دشمن اصلی این سرزمین یعنی اسرائیل، جریان مقاومت، سوریه و لبنان خواهد رفت.
ـ برخی منابع خبری لبنانی دو روز پیش ادعا كردند كه در پی نفوذ پهپاد تجسسی "وسام الحسن" اطلاعاتی درباره این پهپاد در اختیار سیا و نیز موساد قرار داده بود.
ـ وی در زمانی كه غازی كنعان "نماینده 12ساله امنیتی سوریه در لبنان" بود، از روابط نزدیكی با وی برخوردار بوده و حتی گفته می‌شود حضور وی در دفتر حریری بی ارتباط با این روابط نزدیك با كنعان نبوده است. وی پس از ترورهای سیاسی در لبنان و تحكیم جایگاه بخش اطلاعات امنیت داخلی لبنان و تشكیل دادگاه بین‌المللی رفیق الحریری، ارتباط گسترده‌ای با سازمان‌های اطلاعاتی غربی و عربی پیدا نمود و همین امر باعث شد تا وی به رغم آن كه كمتر در انظار بود اما به شخصیتی پر قدرت تبدیل شود. پس از ترور حریری و تحكیم قدرت وسام الحسن، ارتباطش با خانواده حریری هم چنان مستحكم باقی ماند تا جایی كه حمایت بی چون چرای سعد الحریری را در همه دوره‌های پس از ترور رفیق‌الحریری داشته است.
ـ وسام الحسن، چندی پیش، سفری محرمانه به آمریكا داشت و در طی آن با "دیوید پترائوس" رئیس سازمان جاسوسی آمریكا (سی‌آی.ای) دیدار كرد. رئیس سازمان سیا در این دیدار به الحسن اطمینان داد كه پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریكا، كاخ سفید بر حجم حمایت‌‌های نظامی و تسلیحاتی خود از گروه‌های مسلح ضد سوری بیفزاید. پترائوس سیا با تأكید بر این ادعا كه نظام سوریه حتماً سقوط خواهد كرد، نقش لبنان در سوریه پس از بشار اسد را با "وسام الحسن" مورد بحث و بررسی قرار داده بود. در این دیدار بر نقش سازمان امنیت داخلی لبنان جهت كمك به معارضان مسلح در سوریه و همچنین گروهك تروریستی موسوم به «ارتش آزاد» تأكید شده بود و در این ارتباط سازمان سیا مبالغی مالی را در اختیار "وسام الحسن" برای انجام این مأموریت قرار داده بود.
ـ اطلاعاتی وجود دارد كه نشان می‌‌دهد "سعد الحریری"، "امیر قطر" و یكی از وزرای كابینه رژیم صهیونیستی كه از افراد نزدیك به نخست‌وزیر این رژیم می باشد، نشست محرمانه ای را در دوحه پایتخت قطر برگزار كرده و درباره آخرین اوضاع جاری در سوریه بحث و تبادل نظر كردند و مقرر شد كه ماهیانه میزگردی محرمانه بین امیر قطر، "سعد الحریری"، "وسام الحسن"، یك وزیر صهیونیست و یكی از افسران موساد برگزار شود تا اقدامات لازم علیه سوریه در این نشست‌‌ها هماهنگ شود.
ـ وی درخصوص دادگاه بین‌المللی رفیق الحریری از شخصیتهای تاثیر گذار بوده است، دادگاهی كه آخرین اتهامات خود را متوجه حزب‌الله لبنان كرده است. این گمانه زمانی بیشتر شكل واقعی به خود می گیرد كه شاهدان دروغین در موضوع پرونده حزب‌الله و دادگاه رفیق حریری نقش كلیدی در اتهامات وارده به حزب‌الله را بازی كرده‌اند، شاهدانی كه تحت حمایت شعبه اطلاعات امنیت داخلی لبنان بوده اند.
ـ درباره فعالیت‌های الحسن طی یك سال و نیم اخیر، مستندات قابل اثباتی وجود دارد كه نشان می‌‌دهد وی از جمله شخصیتهای لبنانی بوده كه به‌صورت آشكار، سلاح و تجهیزات نظامی در اختیار سلفی‌های تكفیری قرار می‌‌داده تا آنها را به سوریه اعزام و برای جنگ با دولت بشار اسد تشویق كند. وی حدود 10 هزار جوان سلفی تكفیری را در منطقه «خالد واكروم» در شمال لبنان فعال كرده بود تا در آینده در صورت متزلزل‌شدن نظام سوریه، آنها را برای جنگ به این كشور بفرستد. گفته شده كه این دستورات از سوی «سعد الحریری» به وسام الحسن داده شده بود و این دو با یكدیگر ارتباط تنگاتنگی داشته و همواره درباره آینده نظام در سوریه با یكدیگر در تبادل نظر بوده‌اند.
ب)
مطالبی كه وی را یك حرفه ای تمام عیار در امور امنیتی و اطلاعاتی و یه سرباز میهن به شمار می برند، از او یك اسطوره ی امنیتی می سازند بدون توجه به اینكه وابسته به چه جناحی باشند.
ـ مسئولیت دستگیری اعضای شبكه‌های تروریستی از گروه‌های سلفی و دیگر گروه‌های موجود در لبنان برعهده اداره تحت امر وی بود. كه در این زمینه بسیار موفق عمل كرده است.
ـ هنگامی كه نجیب میقاتی نخست وزیر كنونی لبنان كه منسوب به جریان 8 مارس لبنان است درصدد عهده داری نخست وزیری لبنان بود، با هرگونه تعیین جانشین برای وسام الحسن مخالفت كرده بود. بر اساس اطلاعات موجود قرار بود تا پس از بازنشستگی "اشرف ریفی" مدیركل اطلاعات داخلی لبنان، وسام الحسن جایگزین وی شود به خصوص آن كه به درجه سرتیپی نیز ارتقاء یافته بود.
ـ همچنان كه بسیاری از كارشناسان لبنانی معتقدند وی مخزن اسرار 8 ساله اخیر اطلاعات و امنیت لبنان بوده است كه از لبنان تا بسیاری از تحولات سیاسی منطقه‌ای و بین‌المللی را شامل می‌شده است.
ج)
اخبار و اطلاعاتی كه نشان می دهند كه وی نسبت به جریان حزب الله لبنان سو گیری مثبتی داشته است.
ـ روزنامه الاخبار لبنان نوشته است: وسام الحسن سلاح كلاشینكوف به رنگ طلایی در دفتر كارش نگهداری می‌كرده است كه یكی از همكارانش روزی از او سوال می‌كند كه از صدام حسین هدیه گرفته‌ای؟ او پس از لحظاتی مكث با چهره‌ای خاص در پاسخ می‌گوید: این هدیه‌ای از سوی حضرت سید (سماحة السید) است. و اشاره او به سید حسن نصرالله است كه در محاوره‌اش همیشه از عنوان "سماحة السید" استفاده می‌كرده است.
ـ با وجود آنكه وی از منسوبان جریان 14 مارس و تیم حریری بوده برخی رسانه‌های لبنانی مدعی‌اند كه او در جنگ 33 روزه از تلاش دولت سینیوره برای سركوب حزب‌الله جلوگیری و نقش میانجی بین سعد حریری و حزب‌الله را ایفاء می‌كرده است.
ـ حزب‌الله لبنان و تمامی گروه‌های 8 مارس از وسام الحسن به عنوان "شهید ملی" یاد كرده و هدف از ترور وی را از بین بردن وحدت ملی لبنان و ایجاد فتنه داخلی بین شیعه و سنی اعلام كرده‌اند.
ـ از سال 2006 تا 2010 به دنبال تلاش‌های بی‌وقفه حزب الله لبنان و همكاری مقاومت اسلامی لبنان با تشكیلات تحت امر وی، این دستگاه موفق به دستگیری اعضای سی و شش شبكه جاسوسی اسرائیل در لبنان شد كه گفته می‌شود ضربات جبران ناپذیری به نظام جاسوسی اسرائیل در لبنان زده است.
با همه ی این اوصاف؛
وسام الحسن دیگر در بین لبنانیان نیست، اما نكته مهم در این ترور انگشت اتهام به سوی دولت سوریه و هم پیمانان او در لبنان است، سناریویی كه پس از ترور رفیق الحریری نیز مو به مو اجرا گردید و این در حالی است كه با گذشت هفت سال از ترور وی هنوز مشخص نیست كه چه كسی یا چه طرفی پشت صحنه این ترور بوده است. كمتر از شش ماه بعد از صدور قطعنامه 1559 شورای امنیت سازمان ملل درخصوص لزوم اخراج ارتش سوریه از لبنان، رفیق الحریری در تاریخ 14 فوریه 2005 در شهر بیروت ترور می شود. به دنبال این ترور دادگاه بین‌المللی رفیق الحریری تشكیل می‌شود و افسران برجسته لبنانی نزدیك به سوریه در لبنان به اتهام دخالت در ترور حریری دستگیر می‌شوند؛ افسرانی كه چهار سال پس از دستگیری از اتهام مبرا و از آنان اعاده حیثیت می‌شود. اما اتهام ترور حریری همچنان متوجه سوریه باقی می‌ماند با آن كه برخی از رهبران 14 مارس از جمله سعد حریری و ولید جنبلاط از اتهامات وارده به دولت بشار اسد رسما عذر خواهی می‌كنند. پس از این ترور سیاسی كه باید از آن به ترور سیاسی سرنوشت ساز در خاورمیانه یاد كرد، فقط دو ماه وقت لازم بود تا ارتش سوریه در نتیجه انعكاس‌ها و آثار سریع ترور رفیق الحریری، خاك لبنان را ترك و سپس جریان موسوم به 14 مارس حاكمیت مطلق لبنان را در دست می‌گیرد، جریانی كه به عنوان هم پیمان جدید آمریكا و اتحادیه اروپا در خاورمیانه پس از ترور حریری قد علم نمود.
اما این بار آنچه كه از آن فتنه ی دوم یاد می شود، به دنبال چه تغییری در پازل قدرت در خاورمیانه است؟ آیا بار دیگر ترور یك نفر از جریان 14 مارس به حملات بیشتر به سوریه مبدل خواهد شد؟ آیا جریان 14 مارس هر چند وقت یك بار به خون نیاز دارد؟ این "هرج و مرج مدبرانه" به نفع چه كسی خواهد بود؟
و سوال آخر اینكه؛ آیا اساساً "وسام الحسن" در این ترور كشته شده است؟؟!!
