دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 29 Apr 2024
 
۰

پرونده شیخ‌حسن روحانی به روایت خودش

دوشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۹:۴۹
کد مطلب: 222957
حسن روحانی در کتاب خاطرات 10 جلدی خود پیرامون مذاکرات هسته ای دائما از مقولاتی مثل تصمیمات نظام، مذاکره، سفر، و پذیرفتن حرف می زند. کلیدواژه هایی که جملگی گویای آن هستند که در آن دوران تلخ، مقام معظم رهبری در میدان دفاع از حقوق ملت ایران تنها مانده بودند و مسئولان اصلاح طلب کشور نیز ترجیح می دادند به جای دفاع جانانه از آرمان کشور، به مذاکره و تعلیق بسنده کنند و نام این کار خود را دیپلماسی گفتگو بگذارند.
به گزارش جهان به نقل از مشرق،‌ از انفعالی ترین سیاست های دولت سیدمحمد خاتمی و سایر اصلاح طلبانی که با او کار می کردند، مباحثی بود که آنها در ماجرای انرژی اتمی در جمهوری اسلامی ایران در دستور کار داشتند.

سیاست هایی مبتنی بر گفتگو در هر شرایطی، عقب نشینی در مقابل خواسته های غرب و هیچ نگفتن در برابر زیاده خواهی های کشورهایی که از قدرت برخوردارند؛ جملگی کار دولت اصلاحات را بدانجا رساند که شاید تا همیشه تاریخ باید در مقابل این رفتارهای غلط و عقب نشینی های بی مورد پاسخگو باشد.

در واقع اغلاط فاحش این سیاست ها تا آن اندازه بود که حتی مقام معظم رهبری نیز وارد عرصه انتقاد از سیاست خارجی دولت اصلاحات شدند و با طرح نظریه "حدّ یقف"، صریحاً به سیدمحمد خاتمی و تیم همراه او تذکر دادند که عقب نشینی بیش از این در مقابل غربی ها جایز نیست.



معظم له در یکی از بیانات خود در آن روزگاران که مدتی پس از نامه ننگین تعدادی از نمایندگان مجلس ششم خطاب به مقام عظمای ولایت ایراد شد، فرمودند:

"به‌مجرّدى كه عقب‌نشينى كرديد، طلبكارى ديگرى شروع خواهد شد. حالا بعضيها مى‌گويند چيزى بدهيم، چيزى بگيريم! بدهيمش درست است، بگيريمش درست نيست؛ هيچ چيز نخواهند داد. شعارهايى را درست مى‌كنند؛ ايران را در محور شرارت گذاشته‌اند. فلان كارها را بكنيم تا ما را از محور شرارت بردارند! اين شد حرف؟! غلط كردند گذاشتند كه حالا بخواهند بردارند. دوباره و هر وقت لازم شد، ما را در محور شرارت مى‌گذارند. اگر قرار است قدرتى اين امكان و توان را پيدا كند كه اخمهايش را در هم بكشد و بگويد من قوى هستم و مى‌زنم و مى‌بَرم و مى‌بندم؛ حواستان جمع باشد، انسان جا بخورد، اين جاخوردن، حدّ يقف ندارد؛ شما اين سنگر را عقب مى‌نشينيد، فرض كنيد فلان الحاقيه را قبول مى‌كنيد، بعد يك مطالبه ديگرى را مطرح مى‌كنند: فلان دولت غيرقانونى را به رسميت بشناسيد! باز همان فشارها و همان تهديدها. به‌مجرّدى كه فلان دولت غير قانونى را به رسميت شناختيد، باز يك درخواست ديگر مطرح مى‌شود: اسم اسلام را از قانون اساسيتان برداريد! شما بايد ذرّه‌ذرّه عقب بنشينيد؛ اين حدّ يَقِفى ندارد. من اين موضوع را بارها به بعضى از مسؤولانى كه دچار وسوسه و واهمه‌هايى بودند، گفته‌ام كه حدّ يَقفِ فشار آمريكا كجاست؛ آن را مشخّص كنيد، كه اگر به آن‌جا رسيديم، ديگر بعد از آن هيچ فشارى عليه ما نخواهد بود. من عرض كنم حدّ يقف كجاست؟ آن‌جايى است كه شما - كه چنين حقّى را نه شما داريد، نه من - از طرف ملت ايران اعلام كنيد كه ما اسلام، جمهورى اسلامى و حكومت مردمى را نمى‌خواهيم؛ هر كسى كه شما مصلحت مى‌دانيد، بيايد در اين مملكت حكومت كند! اين حدّ يَقِف است؛ اوّلِ اسارت مملكت. مگر مى‌توانيم؟ من و شما مگر مى‌توانيم مملكت را به دست دشمن بدهيم؟ مگر ما چنين حقى داريم؟ اين ملت ما را براى اين سرِ كار نياورد."

در واقع، حضرت آیت الله خامنه ای این بیانات صریح را در بحبوحه تلاش نیروهای داخلی دشمن برای القای حاکمیت دوگانه در داخل ایران و گرماگرم مذاکرات هسته ای ایراد فرمودند.

این در حالی است که یکی از پاسخ هایی که مسئولان مستقیم پرونده هسته ای و مذاکراتش در آن دوران به منتقدین خود می دهند همواره این است که سیاست های کلی نظام را مقام معظم رهبری تعیین می کنند و تمام اقدامات ما نیز با هماهنگی معظم له انجام می شده است.

آنها در کنار این توجیهات هیچگاه از بابت اقدامات خود در برابر رهبری که می توان آنرا به "تعارف جام زهر" تشبیه کرد صحبتی به میان نمی آورند.

به هر حال باید دانست آن هنگام که مجلس، دولت، مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورایعالی امنیت ملی به گواه آنچه که شیخ حسن روحانی در کتاب خاطراتش نقل می کند؛ جملگی تأکید بر گفتگو با غرب و عقب نشینی در مقابل خواسته های آنان داشته اند آیا چاره ای جز این بود که تمام تلاش سکاندار نظام اسلامی معطوف به حفظ نظام شود؟!

اما ماجرای انکار و تکذیب های اصلاح طلبان بویژه شیخ حسن روحانی اما فقط به مصاحبه ها و سخنرانی ها ختم نمی شود.

شیخ حسن روحانی 64 ساله که سالها و از جمله در دوران اصلاحات سمت دبیری شورایعالی امنیت ملی را بر عهده داشته است، اخیراً خاطرات خود از نزدیک به 16 سال حضور در شورایعالی امنیت ملی را در قالب 10 جلد کتاب منتشر کرده است.

خاطراتی که البته به نظر می رسد بخش عمده ای از آن ناظر به صحبت ها و مواضع او در ماجرای پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران طرح شده اند.

او در این خاطرات که بخش هایی از آنها را "ماهنامه مهرنامه" منتشر کرده است، نکاتی را راجع به مذاکرات و مواضع طرح شده توسط مقامات ایرانی درباره پرونده هسته ای ایران ذکر کرده است که گزیده های کوتاهی از آنها را با خلاصه سازی مجله مهرنامه در ادامه می خوانید:

_ در بیست و سوم آبانماه 1383، شصت و هشتمین جلسه کمیته عالی هسته ای برگزار شد و سه راه بررسی شد. 1_ تعلیق بر اساس پذیرش عهدنامه پاریس، 2_ رد عهدنامه پاریس و اعلام یک جانبه تعلیق، 3_ رد هر دو سناریو و پذیرش ارجاع به شورای امنیت. یکی از اعضا! در این جلسه گفت: مصلحت کشور پذیرفتن راه اول است. اگر راه اول را نپذیریم در کشور دوگانگی بوجود می آید. نظر رئیس جمهور و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مهم است. آنها نظر اول را قبول دارند.

_ در ژانویه 2004 البرادعی به روحانی گفت به احتمال زیاد پرونده ایران به شورای امنیت می رود. در چنین شرایطی حسن روحانی به پاریس رفت و با ژاک شیراک، رئیس جمهوری فرانسه دیداری گرم انجام داد.

_ تأسیسات اصفهان در اسفند فروردین 1383 افتتاح شد و در اجلاس ماه مارس (کشورهای مقابل ایران) قطعنامه بدی علیه ما صادر شد.

_ تبلیغات و بزرگنمایی موفقیت های سازمان انرژی اتمی در پیشبرد برنامه هسته ای کشور از نظر بین المللی کار درستی نیست.

_البرادعی به من گفت: من مسلمان و برادر شما هستم و پیشنهادی دارم. شما با این کاری که کردید برای خودتان مشکل درست کردید... بیایید با اروپا معامله کنید. بگویید ما به چند راکتور هسته ای نیاز داریم. اروپا با شما معامله می کند. اگر شما اعلام کنید که تا اطلاع ثانوی غنی سازی را متوقف می کنید، همه این مشکلات حل می شود. سر و صداها می خوابد...

به گزارش مشرق، در خاطرات نقل شده از سوی روحانی چند نکته واضح، به صورتی کاملا سیّال و واقعی به ذهن مخاطب القا می شود.

نکته نخست، تلاش بی حد و حصر او و یارانش در دولت و شورایعالی امنیت برای تمکین ویژه در برابر خواسته های غرب است.

در واقع بر اساس آنچه که از آموزه های میدانی مقام معظم رهبری و سیره امام راحل می دانیم؛ انقلاب اسلامی ایران در مواجهات دیپلماتیک خود ادبیاتی از سر عزت و ارتقا دارد نه ادبیاتی که بخواهد به هر طریق ممکن و حتی به قیمت سد کردن مسیر پیشرفت علمی کشور به درخواست کشورهای متخاصم ما چراغ سبز نشان بدهد.

حسن روحانی در خاطرات خود از مذاکرات هسته ای اصلاح طلبان با غربیّون همچنین به گونه ای سخن می گوید که انگار همه باید از مقولاتی مثل "اجلاس آنها علیه ما"، "شورای امنیت" و قطعنامه بترسیم.

این در حالی است که امثال آقای روحانی و سایر همفکران ایشان که به گواه تلویحی خودشان مدعای فراوانی در زمینه رعایت اصول دیپلماتیک و با تجربه بودن در مقولات بین المللی را دارند باید بدانند که رسیدن به آرزوهایی مثل اینکه پرونده ما هیچگاه به شورای امنیت نرود و یا برداشته شدن ما از محور شرارت، به رفتارهای دیپلماتیک هیچ ربطی ندارد و فقط زمانی و آنهم به صورت موقت رخ می دهند که ما در مقابل خواسته های دشمنانمان گام به گام عقب تر برویم.

حادثه ای که البته در دولت اصلاحات نیز گام به گام در حال انجام بود تا اینکه عمر این دولت به سر آمد و همانطور که مقام معظم رهبری سرانجام با حمایت مردم تأکید کردند غنی سازی در همان دولتی که متوقف شده بود، با دستور معظم له از سر گرفته شد و ایران روزهای خوش هسته ای اش را سرانجام به چشم دید.

نکته مهم دیگر در خاطرات شیخ مذاکره کننده ایرانی، ناپیدایی "مقاومت و آرمانگرایی" در مذاکرات مقامات ایرانی است.

به راستی آیا هیچیک از ما و اساساً هیچ ایرانی هست که بخواهد شخصی را در سیستم های دیپلماتیک ایران ببیند که هیچ قصدی برای مقاومت ندارد و به راحتی در مقابل خواسته ها و اقدامات دشمنان ایران انعطاف از خود نشان می دهد؟!

شیخ حسن روحانی و تیم همراهش، به گواه خودش و به گواه تاریخ در مقابل هیچیک از حملات دیپلماتیک غربی ها، به پا نخواست. بلکه از کشوری به کشور دیگری رفت، نامه های گردشکار را به دفتر مقام معظم رهبری فرستاد و در جلسه ای نشست که هیچکس حاضر نشد از آرمان انقلاب اسلامی دفاع کند.

در باب مذاکرات هسته ای ایران در سال های اصلاحات و تأکیدی که مقامات وقت آن روزها مبنی بر هماهنگی تصمیمات با مقام معظم رهبری بیان می کنند حرف و سوالهای گفته و ناگفته فراوان است.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *