چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 8 May 2024
 
۰

رهبرانقلاب:مبادا غرور ما را بگيرد

يکشنبه ۶ شهريور ۱۳۹۰ ساعت ۰۹:۴۸
کد مطلب: 183661
مقام معظم رهبری در ديدار با اعضاي هيأت دولت در چهارم شهریورماه ۱۳۸۶ تاكيد كردند: مبادا غرور ما را بگیرد؛ که یکى از بزرگترین لغزشگاه‌ها غرور است؛ که انسان بگوید منم که این کارها را کرده‌ام و منم که این چیزها به ذهنم رسید.


حضرت‌ آیت‌الله العظمي خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب اسلامي، هر ساله در هفته دولت طي ديداري با رؤساي جمهور و اعضاي كابينه‌شان به بيان نصايح، توصيه‌ها و تذكراتي كاربردي و اساسي مي‌پردازند. از اين رو حوزه دولت خبرگزاي فارس به مناسبت هفته دولت به بازخواني و مرور بيانات ايشان از سال ۸۴ تا ۸۹ با اعضاي‌ دولت‌هاي نهم و دهم مي‌پردازد تا يادآوري مجددي باشد براي دولتمردان.

به گزارش فارس،رهبر معظم انقلاب اسلامي در چهارم شهریورماه ۱۳۸۶ در دیدار با اعضای هیئت دولت بیانات مهمی را مطرح فرمودند که به شرح زير است:

بسم الله الرحمن الرحیم

اولاً ایام مبارک شعبان و قله‌ى اعیاد شعبانیه یعنى نیمه‌ى شعبان را به شما برادران و خواهران عزیز که در خدمت آرزوها و امیدهاى نیمه‌ى شعبان قرار دارید، تبریک عرض مى‌کنیم. این تصادف هم تصادف جالب توجهى است که این روزها با نیمه‌ى شعبان و ولادت حضرت حجت (سلام اللَّه علیه و عجّل اللَّه تعالى له الفرج) مصادف شده است؛ چون خصوصیت نیمه‌ى شعبان و جشن ولادت حضرت بقیة اللَّه (ارواحنا فداه) عبارتست از امید و عدالت.

* اميدزايي و خط عدالت هدف از برپايي جشن‌هاي نيمه شعبان

دو نقطه‌ى برجسته‌اى که در انتظار ما و جشن‌گیرى ما براى نیمه‌ى شعبان وجود دارد، یکى مسئله‌ى امیدزایى است که نوید این ولادت و آینده‌اى که بر اثر این ولادت، دنیاى بشر در انتظار آن است، خود این امیدزاست و دیگر این‌که در آن جهانى که پس از آمدن آن بزرگوار شکل خواهد گرفت، برجسته‌ترین خط، خط عدالت است.

شما وقتى در همه‌ى روایات و آثارى که راجع به آن بزرگوار و راجع به آن دوران آمده نگاه مى‌کنید، مى‌بینید اغلب تکیه بر روى این نیست که مردم در آن دوران دیندار مى‌شوند - با اینکه دیندار هم مى‌شوند - بلکه تکیه بر روى این است که مردم در آن وقت برخوردار از عدالت مى‌شوند و قسط و عدل اقامه مى‌شود؛ این مطلب در دعاها و زیارت‌هاى آن بزرگوار و روایات هست. یعنى نقطه‌ى برجسته در آن آینده‌ى پر از نوید، عبارتست از عدالت؛ بشر تشنه‌ى عدالت است.

شما هم دولتى هستید که این دو خصوصیت را جزو شعارها و برنامه‌هاى عملکرد خودتان قرار داده‌اید؛ هم به مردم امید مى‌دهید، هم وعده‌ى عدالت مى‌دهید. همان امید هم به خاطر این است که شما پرچم عدالت را بلند کرده‌اید و دم از عدالت مى‌زنید. حقیقتاً هم خلأ امروز دنیا، بیش از همه چیز خلأ عدالت است. در کشور و جامعه‌ى خود ما هم بیشترین چیزى که این جامعه تشنه‌ى اوست، عبارت است از عدالت. وقتى ما به مشکلات، کمبودها، توقعات و انتظارات مردم و آرزوهاى بلندى که در ذهن خود ما براى مردم هست، نگاه مى‌کنیم، مى‌بینیم تقریباً همه‌ى اینها برمى‌گردد به مسئله‌ى تأمین عدالت؛ که اگر عدالت تأمین بشود، همه‌ى این چیزها حل خواهد شد.

* قدم‌نهادن دولت در عرصه عدالت بسيار با ارزش است

شما عدالت را مطرح کردید، خیلى خوب است. البته ممکن است در این وادى طولانى و پرخطر و دشوار، شما بتوانید قدم‌هایى را طى کنید؛ ممکن است تا پایان راه، عمرهاى ما یا فرصت‌هاى خدمتگزارى کفاف ندهد؛ اما همین قدمى که مى‌گذارید و جهتى که اتخاذ کرده‌اید، بسیار باارزش و زنده‌کننده‌ى این شعار است. بنابراین امسال، تصادف هیأت دولت و این هفته‌ى مبارک با نیمه‌ى شعبان یک تصادف دلنشینى است و معناهایى را در ذهن انسان تداعى مى‌کند.

شهید رجایى و شهید باهنر هم حقیقتاً از کسانى بودند که امروز براى ما، دو نقطه براى همین مفاهیم والا و باارزش محسوب مى‌شوند؛ یعنى حقیقتاً آنچه آنها را به حرکت وامى‌داشت - که ما از نزدیک مى‌دیدیم - عشق به عدالت و عشق به ارزشهاى انقلاب و اینها بود. جا دارد که شما هفته‌ى دولت را به یاد آنها بزرگ و گرامى بشمارید و خودتان را به آن بزرگوارها منتسب بدانید. ان‌شاءاللَّه یادشان گرامى باشد.

* نبايد از فرصت‌ها غفلت كرد؛ فرصت خدمت زودگذر است

از وقتى شما مسئولیت را به‌دست گرفتید، این سومین بارى است که به مناسبت هفته‌ى دولت ما با شما ملاقات مى‌کنیم؛ یعنى سه بار هفته‌ى دولت گذشت. این گذشتِ سریع عمر را ببینید که چقدر تکان‌دهنده است! مثل همین دیروز بود که نوبت اول هفته‌ى دولت این دولت جدید بود و ما نشسته بودیم. آنجا هم اتفاقاً من عرض کردم که فرصت‌هاى خدمت، خیلى زودگذرند. ببینید فرصت خدمت چه زود مى‌گذرد! این براى ما عبرت و درس است؛ از هیچ لحظه‌اى نباید غفلت کرد و هیچ فرصتى را نباید از دست داد.

شماها بحمداللَّه اغلب جوانید و داراى نشاط و نیروى جوانى هستید. از این فرصت حداکثر استفاده را بکنید؛ قواى جوانى، حوصله‌ى جوانى، روح ابتکار و روح جسارت و بلندپروازى‌اى که در جوان هست را در خدمت این اهداف عالى قرار بدهید و خسته نشوید.

تقریباً دو سال است که شماها مشغول خدمتید. در این دو سال، آنچه که من از رفتار این دولت تلقى کردم، اینهایى است که عرض مى‌کنم و تصور مى‌کنم ناظران برخوردار از انصاف هم - که اکثریت نزدیک به اتفاق ملت ایران هستند - همین دریافت‌ها و برداشت‌ها را داشته باشند:

اولاً مسئله‌ى پایبندى به اصول و ارزش‌هاست که خیلى شاخص مهمى است. دولت، هم در قول و شعار - که مهم است - و هم در عمل، نشان مى‌دهد که به اصول انقلاب و ارزش‌هاى انقلاب پایبند است. توجه کنید به اینکه وقتى به همه‌ى انقلاب‌هاى بزرگ دنیا نگاه مى‌کنیم - تحولات عظیم سیاسى که در این قرون نوزدهم و بیستم میلادى در دنیا اتفاق افتاده و قبل از اینها انقلاب فرانسه - مى‌بینیم این انقلاب‌ها در مدت کوتاهى به مبادى و اصول خودشان پشت کردند و بى‌وفایى کردند! این - بدون هیچ تحلیلى - برخاسته و برگرفته‌ى از متن تاریخ است.

حالا گاهى اوقات این اصول را به زبان مى‌آوردند؛ اما همه مى‌دانستند که این مفاهیم تغییر کرده؛ هم در فرانسه و هم در انقلاب شوروى در مدت کوتاهى این‌طور شد و این مبانى در قول و عمل تغییر کرد و دگرگون شد. در این خرده انقلاب‌هایى هم که در این مدت در گوشه و کنار دنیا اتفاق افتاده، بدون استثناء - یعنى تا آن‌جایى که من اطلاع دارم، حتى یک مورد استثناء براى این پیدا نمى‌کنم - این مبانى تغییر کرده است.

* انقلاب اسلامي يك پديده معجزه‌آسا و بي‌نظير است

این براى انقلاب ما یک پدیده‌ى معجزآسا و بى‌نظیر است که ما امروز همان شعارهایى را مى‌دهیم و همان اصول و مبانى‌اى را براى خودمان برنامه‌ى عمل قرار داده‌ایم که در اول انقلاب همان‌ها اعلام شده بود؛ یعنى در برنامه‌ریزی‌هاى ما و در خواست ما، هیچ تخطى‌اى از این اصول صورت نگرفته است. این خیلى مهم است. روش‌ها تغییر پیدا مى‌کنند، لکن مبانى و اصول باقى مى‌مانند. این اصول اساسى باقى مانده. همه‌ى دشمنى و خصومتى هم که با انقلاب ما انجام مى‌گیرد، براى بقاء این اصول است.

شاید در مرور زمان و در دوره‌هاى مختلف، غبارهایى بر روى این اصول نشست؛ اما امروز انسان مى‌بیند که این اصول از همیشه شفافتر، زنده‌تر و برجسته‌تر مطرح است؛ در زبان شما و در شعارهاى شما و در برنامه‌هایى که اعلام مى‌کنید، اینها مطرح مى‌شود و شماها چون مسئول هستید، آنچه که مى‌گویید، در مقام حرف باقى نمى‌ماند و یک خط و شیار و عمقى را در جامعه به‌وجود مى‌آورد؛ این طبیعت مسئولیت است. البته در بین‌الهلالین عرض بکنیم که به همین علت، مسئولیت حرف‌زدن‌هاى شما هم بالا مى‌رود و این‌طور نیست که حرفى که مى‌گوییم، مثل خطى که روى آب مى‌کشیم برطرف بشود؛ نه، حرفى که مى‌زنید، در واقعیت‌ها و در ذهنیت‌هاى جامعه، تأثیرات ماندگارى دارد؛ حالا کوتاه یا بلند.

پس شعارهاى شما، فضاى اصولگرایى و فضاى ارزشها‌ى انقلابى و فضاى وفادارى به مبانى امام و انقلاب را بر جامعه حاکم کرده است؛ این خیلى چیز باارزشى است. اولین و مهمترین شاخصه‌ى دولت شما این است.
دوم، همین پایبندى به عدالت است که عرض کردیم. ممکن است شماها نتوانسته باشید - یا تا آخر هم نتوانید - همه‌ى آنچه را که در مورد عدالت مى‌باید انجام داد، انجام بدهید؛ لکن نفس رویکرد شما به عدالت، چیز بسیار باارزشى است و هر مقدارى که مى‌توانید بایستى حرکت کنید که:

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل‌ که گر مراد نجویم به‌قدر وسع بکوشم‌

بهتر از این است که انسان اصلاً دم از عدالت نزند، عدالت را فراموش کند، عدالت را در لابه‌لاى مفاهیم دیگرى مخفى و گم کند و از ذهن و چشم انسان دور بشود. اینها جایز نیست. وقتى عدالت رو آمد و به عنوان یک معیار و شاخص اصلى مورد توجه قرار گرفت، به‌طور قهرى در برنامه‌ها هم خواهد آمد. پایبندى به عدالت هم، شاخصه‌ى بعدى است.

* پايبندي به خدمت از شاخصه‌هاي دولت نهم است

پایبندى به خدمت هم یکى از شاخصه‌هاى این دولت است که قابل ارج‌گزارى و ذکر است، پرکارى این دولت هم انصافاً چیز برجسته‌اى است؛ حتى بعضی‌هایى که مخالف هم هستند، این را نمى‌توانند انکار کنند؛ یعنى بى‌انصافی‌ها هرچه هم زیاد باشد، نمى‌تواند بر این حقیقت غلبه پیدا کند که دولت شما انصافاً دولت پرکارى است و تلاشتان و کارتان و تحرکتان خیلى زیاد است. این بسیار جاى خرسندى دارد.

خصوصیت دیگر، شجاعت این دولت و قاطعیت اوست. این کار بزرگى که شما براى سهمیه‌بندى بنزین انجام دادید که یک قدم اولى است تا یارانه‌ها هدفدار و هدفمند شده و به آن سرمنزل خود هدایت و مصرف بشوند - البته من مى‌بینم در برخى از گوشه‌کنارهاى دولت، خودشان هم گاهى به عظمت این کار توجه ندارند؛ خیلى کار بزرگى انجام گرفته که ان‌شاءاللَّه اگر یادم ماند، بعد ممکن است اشاره کنم که این کار بایستى تا آن منزل آخر پیش برود و نباید در این کار هیچ توقفى و اختلالى ایجاد کرد - یا بقیه‌ى اقدامهایى که شده، حاکى از شجاعت و قاطعیت این دولت است.

از جمله‌ى خصوصیات دیگرى که من یادداشت کرده‌ام در این‌جا بگویم، مسئله‌ى روحیه‌ى تحول‌گرایى و نوآورى و اصلاح است. همین‌طور که الان آقاى رئیس‌جمهور گزارش دادند، تغییراتى که در ساخت عمومى تشکیلات دستگاه و دولت داده مى‌شود، خیلى کارهاى اساسى‌اى است. اصلاح هم واقعاً همین‌هاست که انسان بیاید و در جهت صلاح، بخش‌هاى مختلف را نگاه کند و ساخت‌ها را به‌طور اساسى تغییر بدهد و دگرگون کند.

* دولت در برابر زياده‌خواهي مستكبرين دچار انفعال نشده است

یک خصوصیت دیگر هم که باز جاى ذکر دارد، این است که این دولت در برابر زیاده‌خواهی‌هاى استکبار، دچار انفعال نشد؛ این به‌نظر من خیلى مهم است که در تعامل با دنیا، انسان جاى خودش را بداند، خواست خودش را بداند، نیرو و قدرت خودش را بداند و بداند که باید چه‌کار کند. امروز دنیا یک میدان بى دردسر آرامِ بى‌رقیبى نیست که انسان بگوید: خب، ما هم منافعى داریم، دنبال منافعمان آرام آرام راه مى‌افتیم و مى‌رویم! نه، دنیا این‌طور نیست. البته همیشه همینجور بوده؛ امروز با ارتباطات نزدیکى که بین افراد بشر هست، این تشدید شده.

دنیا جاى تعارض، جاى کارشکنى و جاى تعرض زورمندهاست به کسانى که زور ندارند یا کم زور دارند؛ به معناى واقعى، یک قانون جنگل در فضاى سیاسى دنیا حاکم است. این کارهایى که الان دولت‌هاى مستکبر و در رأسشان امریکا انجام مى‌دهند، منطق عقلائى و عقلانى و سیاسى و بین‌الملل‌پسند دنبالش نیست؛ منطق زور دنبالش است. مى‌گوید: چون مى‌توانیم، پس مى‌کنیم! منطق، منطق زور است. در یک چنین دنیایى اگر انسان تسلیم شد و از خودش وادادگى نشان داد و بر سر مواضعش ایستادگى نکرد و از توان خودش در مقابله و مواجهه استفاده نکرد، قطعاً ضرر خواهد دید. در چنین دنیایى کسى رحم به کسى نمى‌کند! این ایستادگى در مقابل زیاده‌خواهى استکبار و احساس عزتى که در این میدان مى‌شود، به‌نظر من یکى از خصوصیات این دولت است. اینها خصوصیاتى است که بحمداللَّه هست.

در رساندن خدمت به افراد محروم جامعه و عدالت، به اعتقاد این مسئله‌ى سفرهاى استانى خیلى مهم است. این کارى که آقایان بر دوش گرفتید و راه افتادید و رفتید و همه‌جاى کشور را زیر پا گذاشتید و با مردم تماس گرفتید و از نزدیک درد دل‌هاى مردم را - که از زبان مسؤولینشان، ائمه‌ى جمعه‌شان و افراد شاخصشان گفته مى‌شود - شنیدید، خیلى به‌نظر من خوب است.

بنده خودم سال‌هاست در مسائل اجرائى و غیر اجرائى این کشور هستم؛ اما وقتى به یک منطقه‌اى مسافرت مى‌کنم و برمى‌گردم، معلومات من نسبت به آن منطقه چند برابر معلوماتى مى‌شود که انسان از روى کاغذ و در گزارش‌ها و به‌طور کلى مى‌بیند. رفتن به سفر و مواجه شدن با واقعیت‌هاى زندگى مردم، خیلى چیز مهمى است. چطور ممکن است کسى این را انکار کند یا درباره‌اش تردید کند یا در فائده و سود او تشکیک کند؟ این خیلى کار مهمى است. این کار را شماها دارید انجام مى‌دهید. البته زحمت هم دارد؛ زحمتش را هم قبول مى‌کنید.

* مبادا تصور كنيد موفقيت‌هاي كشور را شما انجام داده‌ايد

بحمداللَّه شما این موفقیت‌ها را داشته‌اید. حالا وظیفه‌تان در قبال این موفقیت‌ها شچیست؟ وظیفه‌تان شکر است؛ کر خداست. مبادا کسى از شما - چه آقاى رئیس‌جمهور، چه یکایک حضرات - تصور کنند که اینها را شما بودید که انجام دادید. نه، خداى متعال بود که به شما این توفیق را داد. هرکارى که شما کردید به توفیق الهى بود، با قوّتى بود که خدا به شما داده بود، با شوقى بود که خدا در دلتان گذاشته بود، با فرصتى بود که خدا براى خدمتگزارى به شما داده بود.

مبادا غرور ما را بگیرد؛ که یکى از بزرگترین لغزشگاه‌ها غرور است؛ که انسان بگوید منم که این کارها را کرده‌ام و منم که این چیزها به ذهنم رسید. انسان وقتى به عملکردهاى خودش نگاه مى‌کند و به تجربه و در طول زمان لغزش‌هاى خودش را، اشتباهات خودش را و ساده‌نگری‌هاى خودش را در مى‌یابد، آن وقت مى‌فهمد که آن‌جایى که موفقیتى بدست آمد، آن موفقیت کار چه کسى بود؛ والّا اگر قرار بود ما خودمان باشیم، همه‌اش همین لغزش‌ها و بى‌توفیقی‌ها و اینها بود! البته انسان لغزش‌ها و اشتباهات خودش را خیلى زود نمى‌فهمد؛ به‌مرور مى‌فهمد. من امروز که به عملکردِ ده سال پیش و پانزده سال پیش خودم نگاه مى‌کنم، اشکالاتى را در آن مشاهده مى‌کنم که آن روز هیچ نمى‌فهمیدم؛ امروز مى‌فهمم.

انسان به مرور اشتباهات خودش را درک مى‌کند؛ زود درک نمى‌کند. آن اشتباهات به ما درس مى‌دهد که اگر یک‌جایى، موفقیتى هم از ما دیده شد و کار خوب و درستى هم اگر از ما سر زد، این جز به توفیق الهى و به کمک الهى نبوده. بنابراین در چاله‌ى غرور نیفتید که بیرون آمدن از این چاله خیلى دشوار است و کمک الهى را لازم دارد. ضمناً به آنچه که شده هم بسنده نکنید؛ البته سفارشهایى هم داریم که عرض مى‌کنیم:

* سند چشم‌انداز يك مسئله فرا دولتي است و بايد در همه قانون‌گذاري مدنظر قرار بگيرد

سفارش اول ما مسأله‌ى «سند چشم‌انداز» است. در گزارش آقاى رئیس‌جمهور یک جمله‌ى کوتاهى گفته شد و اسم سند چشم‌انداز آمد؛ لکن این کافى نیست. سند چشم‌انداز، یک مسأله‌ى فرادولتى است؛ مال این دولت و آن دولت و این سیاست و آن سیاست و این جریان و آن جریان نیست؛ محصول یک کار فشرده و متراکم است؛ کارِ کارشناسى شده است؛ و درست هم هست. این سند، در واقع برنامه‌ى کلان بیست‌ساله‌ى ماست و یک سند به معناى حقیقى کلمه است. آنچه که در این سند گفته شده، تعارف نشده.

باید در همه‌ى برنامه‌ریزی‌ها - چه در قانون‌گذارى که قانون‌گذارها مسؤولش هستند، چه در اجرا و مقررات اجرائى که شماها مسؤولش هستید - سند چشم‌انداز را مورد ملاحظه قرار بدهید؛ بسنجید و ببینید کجاها در جهت سند چشم‌انداز نیست، آن‌جا را تصحیح کنید و نگذارید زاویه بخورد. این فقط مسؤولیت رئیس‌جمهور نیست - اگرچه رئیس‌جمهور، بیشترین مسؤولیت را در این زمینه دارد - بلکه مسؤولیت یکایک شما آقایانى است که در رأس دستگاه‌هاى اجرائى قرار دارید. یعنى واقعاً سند چشم‌انداز را بعنوان یک میثاق، مبناى عمل قرار بدهید. این یک نکته و سفارش مؤکد من است.

* كار كارشناسي را حقيقتا جدي بگيريد

سفارش دوم مسأله‌ى تقویت کارشناسى است. من حرف‌هایى را که مخالفان شما و منتقدان باانصاف و بى‌مى‌خواهم تأکیانصاف شما در زمینه‌ى کارشناسى نشده بودنِ کارهاى دولت ذکر مى‌کنند، هیچ جدى نمى‌گیرم و آنها ملاک قضاوت من نیست؛ چون مى‌بینم که یک جاهائى کارهاى کارشناسى بسیار خوبى هم انجام مى‌گیرد؛ اما د کنم بر این‌که کار کارشناسى را حقیقتاً جدى بگیرید؛ بخصوص در کارهاى مبنایى و بنیانى، مثل مسأله‌ى برنامه‌ریزى و بودجه‌نویسى، یا مسأله‌ى شوراها و امثال اینها؛ اینها کارهاى بنیانى و ماندگار است؛ یعنى باید بماند.

اگر کارِ کارشناسى عمیقِ دقیقِ همه‌جانبه‌ى متبحرانه‌اى انجام گرفت، این کار ماندگار خواهد شد؛ والّا اگر چنانچه گوشه‌ى کارشناسى‌اش سائیده بود، زحمات شما به هدر خواهد رفت. اولاً خود شماها ممکن است در آینده به اشتباهاتى که اتفاق مى‌افتد، واقف بشوید و بعضى اشتباهات دیگر قابل جبران نیست؛ دیگر اینکه کسانى که بعد از شما مى‌آیند و آیندگان - شما که فقط براى همین دوره‌ى دولت خودتان این کارها را انجام نمى‌دهید، شما مى‌خواهید این کارها در ساختار تشکیلاتى دستگاه کشور باقى بماند - آنها را جدى نخواهند گرفت؛ بر خلافِ آن‌وقتى که کار کارشناسى دقیق شده باشد.

* کوچکترین اشتباه در محاسبه، خطرات بزرگ درست مى‌کند

بالاخره در پایه‌ها، کوچکترین اشتباه در محاسبه، خطرات بزرگ درست مى‌کند. فونداسیون یک ساختمان با دیوارى که بین دو اتاق کشیده مى‌شود، فرق مى‌کند؛ آن‌جا محاسبات باید خیلى دقیق و کارشناسى باشد تا بنا باقى بماند و دچار مشکل نشود. این هم یک مسئله است.

* از نخبگان استفاده كنيد

البته در این کار کارشناسى، مسئله‌ى تعامل با نخبگان هم - که من مکرراً هم به شماها گفته‌ام و هم با آقاى رئیس‌جمهور مکرر صحبت شده - مطرح مى‌شود؛ یعنى از نخبگان استفاده کنید. نخبگان کشور زیادند و در این جمع و جمع‌هاى مرتبط با این جمع هم منحصر نمى‌شوند. ما انصافاً آدم‌هاى نخبه در کشور کم نداریم؛ در دانشگاه‌ها هستند، در محیط‌هاى کارى و تحقیقاتى هستند. گاهى که انسان با افراد نخبه برخورد مى‌کند، مى‌فهمد که همه هم آماده و مشتاقند و دلشان مى‌خواهد کمک کنند؛ جویا و خواهان اینها باشید. البته این باید در عمل نشان داده بشود تا نخبگان بیایند و خودشان را عرضه کنند که یک مسئله‌ى مهمى است.

* تقويت تعامل دولت، مجلس و قوه قضائيه

یک سفارش دیگر من مسأله‌ى تعامل با دیگر قواست. خوشبختانه امروز روابط قوه‌ى مجریه با قوه‌ى مقننه و قوه‌ى قضائیه روابط خوبى است؛ لکن در بدنه باید این تعامل تقویت بشود؛ یعنى کوشش بشود که تعامل منطقى و صحیح برقرار شود. البته من هیچ عقیده ندارم که مجلس در رابطه‌ى با دولت، از وظایف خودش صرف‌نظر کند؛ نه، مجلس باید به وظائفى که نسبت به دولت دارد، سخت‌گیرانه، منتها خیرخواهانه، عمل کند. دولت هم مطلقاً از اختیارات خودش نباید عدول بکند و باید از اختیاراتى که قانون و قانون اساسى به او داده، حداکثر استفاده را در قبال سایر قوا بکند. اما روح تعامل، روح توافق و سازگارى باید بر هر سه دستگاه حاکم باشد.

* اطلاع‌رساني را قوي و رسانه‌هاي مناسب را تغذيه كنيد

نکته‌ى دیگرى که مى‌خواهم سفارش بکنم، مسأله‌ى اطلاع‌رسانى است که آن روز هم در اجتماع کارگزاران دولتى(۱) گفتم؛ واقعاً اطلاع‌رسانى را قوى کنید؛ رسانه‌هاى مناسب را تغذیه کنید؛ رسانه‌ى ملى هم باید در مورد دولت کار فعالانه بکند. البته کار اطلاع‌رسانى، کارِ ظریفى است؛ این‌طور نیست که یک نفر مقابل دوربین بنشیند و خطاب به مردم بگوید که ما این کار را کردیم، آن کار را کردیم؛ مردم هم وقتى شنیدند، کاملاً همه قبول کنند و باور کنند که بله، این کارها شده! اصلاً اطلاع‌رسانى این‌گونه نیست.

اطلاع‌رسانى یک کار هنرمندانه است. خوراک و مایه‌ى اصلى‌اش را به رسانه‌ى ملى بدهید، رسانه‌ى ملى هم کار کند؛ به‌طور هنرمندانه اطلاع‌رسانى کنید تا مردم تا عمق جانشان قبول کنند. الان هم خیلى از کارهاى شما را مردم نمى‌دانند؛ یعنى از کارهاى بزرگ و کارهاى ملى اطلاع پیدا نمى‌کنند، چه برسد به کارهاى بخشى و استانى، چه برسد به کارهاى ساختارى! این کارهاى ساختارى‌اى که جزو خدمات مهم شماهاست و به آنها افتخار هم مى‌کنید و جا هم دارد، مردم اصلاً به آنها توجه پیدا نمى‌کنند. اینها را باید تفهیم کرد و براى مردم بیان کرد. این کار براى مردم هم امیدزاست، هم روشنگر است، هم کمک و حمایت مردم را به دنبال دارد، و هم روشنگر در مقابل انتقادهاست.

* از انتقاد اصلا عصباني نشويد

البته این را هم بگویم: از انتقاد هم اصلاً عصبانى نشوید. بعضى از انتقادکن‌هاى از دولت، هدفشان این است که شما را عصبانى کنند، خسته کنند و از جا در ببرند؛ اصلاً انتقاد با این هدف انجام مى‌گیرد. یا عیب‌جویى‌هاى بیخود؛ دیده‌اید گاهى یک خبرى را تیتر مى‌کنند، بزرگ مى‌کنند؛ فردا، پس‌فردایش معلوم مى‌شود اصلاً دروغ است و اصل ندارد! اینها هم کارهایى است که بعضی‌ها انجام مى‌دهند. مطلقاً حالت عصبانیت و بى‌تابى نباید به شما دست بدهد. بعد هم شما از همان انتقاد - ولو غیرخیرخواهانه باشد - استقبال کنید؛ چون گاهى در انتقادهاى خصمانه هم حقایقى وجود دارد که انتقاد کننده از روى خیرخواهى نمى‌گوید، اما انتقادش واقعى است؛ چه برسد آن کسانى که از روى خیرخواهى از شما انتقاد مى‌کنند. اصلاً هیچ نرنجید و از انتقاد استقبال کنید.

* از بخش فرهنگ بايد رفع مظلوميت شود

نکته‌ى بعدى که مى‌خواهم سفارش کنم، این است که از بخش فرهنگ رفع مظلومیت کنید. بخش فرهنگ انصافاً بخش مظلومى است. الان در گزارش آقاى رئیس‌جمهور، اصلاً اسمى از فرهنگ نیامد؛ یا در اولویت‌بندی‌ها این اولویت فداى اولویت‌هاى دیگر شد و آنها تقدم پیدا کرد که در کوتاهى وقت، بیان بشود! این مظلومیت است دیگر. واقعاً مسأله‌ى فرهنگ را دست کم نگیرید. خیلى از مشکلات جامعه‌ى ما با فرهنگ‌سازى حل مى‌شود.

توجه بکنید که امروز، عمده ‌قواى دشمنان ما در جبهه‌ى فرهنگى دارد کار مى‌کند. این جنگ‌هاى روانى، این فعالیت‌هاى فرهنگى، این بودجه‌هاى پنهان و آشکارى که براى منحرف کردن ذهن‌ها مى‌گذارند، همه‌اش مربوط به مسئله‌ى فرهنگ است. فرهنگ مثل هواست که انسان وقتى‌که این هوا را استنشاق کرد، با هوایى که استنشاق کرده و با آن جانى که گرفته، مى‌تواند دو قدم بردارد و جلو برود؛ بقیه‌ى کارها همه برخاسته‌ى از آن‌چیزى است که شما استنشاق کرده‌اید.

* فرهنگ را دست كم نگيريد

اگر چنانچه یک جایى، هواى مسمومى تزریق بشود، نتیجه‌اى که در اندام‌ها دیده خواهد شد تابع آن مسمومیتى است که در این هواست. اگر فضا را با دود یا مخدرى تخدیر کنند، وقتى شما آن را استنشاق کردید، رفتار شما متناسب با آن چیزى خواهد شد که استنشاق کرده‌اید؛ فرهنگ یک چنین حالتى دارد. فرهنگ را دست کم نگیرید؛ خیلى مهم است. بنابراین صرف وقت کنید و در بودجه هم برایش پول و فصول قابل توجهى بگذارید تا جهتِ ارزشى به فرهنگ بدهید.

از جمله‌ى کارهایى که مسؤولهاى فرهنگى - هنر وین فرهنگى دولت خیلى باید به آن بپردازند و واقعاً یک دقیقه را در آن فروگذار نکنند، این است که به فرهنگ عمومى جامعه و ابزارها و وسائل فرهنگى، جهت ارزشى بدهند. چون تلاش زیادى شده تا جریان‌هاى فرهنگى و عامل‌ ادبیات و شعر و سینما و بقیه - در جهت غیر ارزشى حرکت کنند و راه بیفتند. شما باید کمک کنید و همه‌ى تلاشتان را بکنید که به تحرکات فرهنگى کشور در جهت ارزشى جهت بدهید.

به همین مناسبت و در همین جهت، من به مسأله‌ى علم و تحقیقات بپردازم. خیلى باید به مسأله‌ى نهضت علمى در کشور اهمیت داد؛ باید آن را جدى گرفت. من عرض بکنم: هیچ کشورى - از جمله کشور ما نخواهد توانست به آرزوهاى ملى و بزرگ خود دست پیدا کند، مگر آن‌وقتى که در مسابقه‌ى علمى بتواند یک جایگاه و رتبه‌اى پیدا کند. عقب‌ماندگى علمى، حتماً عقب‌ماندگى سیاسى، اقتصادى و فرهنگى را به‌دنبال خود دارد. این وحشى‌هایى که امروز دنیا را در قبضه‌ى خودشان گرفته‌اند و حقیقتاً بویى از انسانیت و معنویت نبرده‌اند، به برکت علم است که توانسته‌اند این تسلط را پیدا کنند؛ علم را یاد گرفتند.

* مستكبرين؛ چاقوكش‌هاي دنيا

من مکرر گفته‌ام: مثل یک آدم چاقوکشى که عاقل است؛ قداره‌بند و چاقوکش است؛ مى‌رود یک علمى را یاد مى‌گیرد و به برکت این علم، همان چاقوکشى را هم از دست نمى‌دهد! اینها همین‌طورند. آدم مى‌بیند، اینها حقیقتاً چاقوکش‌هاى دنیایند؛ این مستکبرین، قداره‌بندها و عربده‌کش‌هاى دنیایند؛ منتها به علم مجهزند. حالا شما خیلى نجیب، خیلى متدین، خیلى شریف، خیلى اصیل، خیلى خانواده‌دار؛ او بى اصل و نسب، بى‌ریشه، بى‌خانواده؛ اما او مجهز است، شما مجهز نیستید؛ شما بى‌سوادید، او باسواد است؛ مى‌آید بر شما تسلط پیدا مى‌کند؛ بروبرگرد ندارد.

خودتان را عالم کنید. کشورتان و ملتتان را در قافله‌ى علم جلو ببرید. ما در این زمینه عقب‌ماندگى داریم. لعنت خدا بر آن کسانى که در هنگام خود، اولویت علم و تحقیق را در این کشور نفهمیدند و کشور را عقب نگه داشتند؛ بعد هم دیگر آن همت‌هاى والا در این کشور دیده نشد که بتواند عقب‌ماندگى را جبران بکند.

حالا انقلاب شد؛ انقلاب بکلى ورق را برگرداند و مسیر را عوض کرد. ما مى‌توانیم این عقب‌ماندگى را جبران کنیم. البته اگر بخواهیم عیناً همان خطى را که دیگران رفتند دنبال بکنیم، دائماً و تا ابدالدهر از آنها عقب خواهیم ماند. راه‌هاى میانبر وجود دارد. آفرینشِ الهى راه‌هاى تو در توى عجیب و غریبى دارد؛ آنها را باید کشف کرد. همه‌ى این پیشرفت‌هاى علمى، کشف راه‌هاى میانبر است.

اینقدر راه‌هاى میانبر وجود دارد که اگر شما آنها را پیدا کردید و کشف کردید و پیش رفتید، خواهید توانست ناگهان خودتان را در آن منزل مقدم این مسابقه بیابید و پیدا کنید. البته پیدا کردن راه میانبر بدون داشتن مقدمات علمى، امکان‌پذیر نیست. مقدمات علمى را باید گذراند و مردم را باید عالم و دانشمند کرد؛ منتها کار تحقیق را باید جدى گرفت. پس مسأله‌ى نهضت علمى و جهش علمى، مهم است.

بودجه‌ى تحقیقات هم حقیقتاً یکى از آن نقاط ضعف ماست. من گاهى که با دانشگاهی‌ها و اساتید و مسؤولین بخش‌هاى علمى کشور مواجه مى‌شوم، این مسأله‌ى بودجه تحقیقات را مطرح مى‌کنند. سه، چهار سال است که مرتب به ما گفته‌اند بناست به سه درصد بودجه برسد؛ اما حالا مثلاً با شش دهم درصد یا هفت دهم درصد داریم پیش مى‌رویم و کار مى‌کنیم! واقعاً خیلى کم است.

همه‌اش وعده مى‌دهند آقا بهتر خواهد شد و نمى‌دانم چه خواهد شد؛ اثرى هم دیده نمى‌شود. بودجه‌ى تحقیقات را حقیقتاً زیاد کنید؛ به جاهاى دیگر فشار بیاورید، ولى این را پیش ببرید. این معاونت علمى و تحقیقى‌اى که بحمداللَّه اخیراً در ریاست‌جمهورى تشکیل شد، این از آن کارهاى بسیار مهم است - یکى از کارهاى ساختارى همین است - به آنها میدان بدهید، راه را باز کنید، کمک کنید و از آنها مطالبه کنید و بخواهید؛ آنها مى‌توانند این کارها را پیش ببرند. یکى هم این مسأله است.

* اهميت سياست‌هاي اصل ۴۴

یک مسئله هم مسئله‌ى سیاستهاى اصل ۴۴ است که حالا به‌طور موردى من این را عرض مى‌کنم؛ سیاست‌هاى اصل ۴۴ خیلى مهم است. لایحه‌اى که به مجلس داده این لایحه با اهداف ذکر شده‌ى در این سیاست‌ها تطبیق کند؛ یعنى حقیقتاً این خط غلطى که در سال‌هایى از اوائل شد، نواقصى داشت؛ در مجلس هم بعضى از نواقص آن را برطرف کردند؛ من مى‌خواهم توصیه کنم به گونه‌اى رفتار شود که انقلاب به ناحق در امر اقتصاد کشیده شده و همینطور هم ادامه پیدا کرده، این خط را کور کنید و به خط درست بروید! این با مسئله‌ى عدالت‌خواهى و آن چیزى که ما در سیاست‌هاى اصل ۴۴ ذکر کردیم، هیچ منافاتى هم ندارد؛ یعنى مسئله‌ى عدالت‌خواهى را حتماً در نظر بگیرید؛ منتها اقتصاد کشور باید شکوفا بشود؛ نیروهاى مردمى باید به میدان اقتصاد بیایند و کار کنند؛ این هم با حرف و گفتن عملى نمى‌شود، عمل و اقدام لازم دارد و باید حس بشود.

حالا بحث سرمایه‌گذارى مطرح مى‌شود؛ یک وقتى این‌جا - چند سال قبل از این - یک جلسه‌ى مفصلى از مسئولین بخش‌هاى مختلف اقتصادى برگزار شد؛ یکى از آقایان حرف خوبى زد؛ گفت: ما به خارجی‌ها مى‌گوییم بیایند این‌جا سرمایه‌گذارى کنند! خب خارجی‌ها نگاه مى‌کنند ببینند سرمایه‌گذارهاى داخلى ما در داخل کشور سرمایه‌گذارى مى‌کنند یا نه؟! این ویترین ماست؛ اگر دیدند کسانى در داخل که قدرت سرمایه‌گذارى دارند، در داخل کشور با خیال راحت سرمایه‌گذارى مى‌کنند، آن وقت آنها هم تشویق مى‌شوند و مى‌آیند؛ اما وقتى ببینند اینها خودشان این‌جا سرمایه‌گذارى نمى‌کنند، خیلى مشکل است که سرمایه‌گذار خارجى را انسان قانع کند که بیا اینجا سرمایه‌گذارى کن تا ما از آن سرمایه‌گذارى تو استفاده کنیم! اینها همه‌اش در سیاستهاى اصل ۴۴ مورد توجه قرار گرفته است.

یک مسئله هم که باز یک مسئله‌ى موردى است که مى‌خواهم عرض بکنم، مسئله‌ى این گرانی‌هاست؛ این را واقعاً فکرى برایش بکنید. گرانی‌ها - بخصوص در مسئله‌ى مسکن و برخى از کالاها - واقعاً وجود دارد و به مردم فشار مى‌آورد. البته حل مسئله‌ى گرانى، یک کار ریشه‌اى است. بدیهى است که مهار تورم، یک کار علمى، ریشه‌اى و بنیانى است که مقدمات و اصولى دارد و تا آن اصول انجام نگیرد، خواهد بود؛ منتها کارهاى ضربتى هم باید انجام داد. بالاخره نمى‌شود نشست تا این کارهاى بنیانى، یک روزى به نتیجه برسد؛ نه، واقعاً یک فکرى بکنید؛ کارى بکنید.

حالا من نمى‌خواهم در آن زمینه که چه کار خواهید کرد، پیشنهاد کنم. البته این را هم بگوییم که در گرانى، هم عوامل واقعى و هم عوامل کاذب و روانى دخالت دارند؛ گاهى یک کلمه حرف و یک تصمیم نادرست و نسنجیده، ناگهان این موج گرانى را تحریک مى‌کند و تورم را در بخش‌هاى مختلف بالا مى‌برد و انتظاراتى را به وجود مى‌آورد که امیدواریم ان‌شاءاللَّه این را هم بتوانند آقایان دنبال کنند.

* رابطه‌تان را روز به روز با خدا متعال تقويت كنيد

به خدا توکل کنید. از خداى متعال توفیق بخواهید. رابطه‌تان را روز به روز با معنویت و خداى متعال تقویت کنید. مبادا اشتغالات کارى، شما را از ذکر و توجه و پرداختن به معنویات باز بدارد! یعنى یکى از خطرها این است که در عمل‌زدگى غرق بشویم و از آن ارتباط قلبى خودمان غافل بمانیم. آن چیزى که پشتوانه‌ى نشاط و شور و شوق و تحرک و توفیق ماست، کمک الهى است.

کمک الهى را باید به معناى واقعى کلمه از خدا خواست و از خدا طلب کرد. هم باید نعمت الهى را - نعمت این مسئولیت و این توفیق خدمتى که به شما داده - شکر کرد و هم این‌که ازدیاد و دوام و استمرار آن را از خداى متعال طلب کرد و خواست. لذا این احتیاج دارد به توجه؛ این ایام ماه شعبان را مغتنم بشمارید. در این صلوات شریف ظهرها مى‌خوانید: «الّذى کان رسول‌اللَّه - صلّى اللَّه علیه و اله - یدأب فى صیامه و قیامه فى لیالیه و ايّامه بخوعا لک فى اکرامه و اعظامه الى محلّ حمامه»؛ یعنى پیغمبر تا لحظه‌ى مرگ هم ماه شعبان و روزها و شبهاى شعبان را گرامى مى‌داشتند و همه‌ى شعبانها در زندگى آن بزرگوار این‌طور بود؛ که بعد در همین صلوات مى‌خوانید: «اللّهم فأعنّا على الاستنان بسنّته فیه و نیل الشّفاعة لدیه»؛ سنت این بزرگوار را در این ماه ان‌شاءاللَّه ادامه بدهید؛ توجه، دعا، ذکر و آماده شدن براى ورود در ماه مبارک رمضان.

امیدواریم که خداوند متعال به شماها توفیق بدهد و اجر امام بزرگوار ما را از این خدماتى که شماها مى‌کنید و زحماتى که مى‌کشید - که پیش خداى متعال اجر دارد - ان‌شاءاللَّه افزایش بدهد و روح مطهر شهدا را از شما و ما راضى کند.

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌
انتهاي پيام/
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *