به گزارش جهان نيوز، مردی به نام نجیح می گوید: دیدم امام حسن(علیهالسلام) دارد غذا می خورد. در این حال سگی آمد و پیش روی آن حضرت ایستاد. امام مجتبی(علیهالسلام) یک لقمه غذا که می خورد یک لقمه هم به سگ می داد.
گفتم یابن رسول الله! اجازه می دهی این سگ را دور کنم؟ فرمود نه! زیرا دوست ندارم که جانداری به من بنگرد که غذا می خورم و من چیزی به او ندهم. بگذار باشد وقتی سیر شد خودش می رود.