انسان بر سر دو راهی انتخاب قرار گرفته و یکی از این دو راه را باید انتخاب کند یا عزت یا ذلت ، و یا حسین و یا یزید ، یا تسلیم و یا شهادت و یا بهشت یا دوزخ را .
وقتی جنگ سوریه آغاز شد خیلی برای رفتن به سوریه اصرار داشت اما چون جانباز بود با رفتنش موافقت نمیکردند اما پس از تقاضاهای زیادی که داشت در نهایت اعزام شد.
حوالي ظهر عاشورا، علي اصغر در تنگه حاجيان از ناحيه سرمورد اصابت گلوله قرار گرفت و بر اثر همين جراحت، مصادف با چهلمين روز شهادت برادرش اسماعيل به شهادت رسيد.
عاشق و دلسوخته ارباب بی کفنش بود.به طوری که پدر بارها وبارها به ایشان و دیگر افرادخانواده متذکر می شدندکه امیرم رتبه و مرتبه ای عالی در نزدخداوند و اهل منزل و دیگران خواهدیافت .
دو روز مانده تا عاشورا سال 94 همرزمانش به وحید می گویند: «بیایید تا شروع عملیات به زیارت امام حسین (ع) برویم و برگردیم.» وحید قبول نمیکند و میگوید: «امروز کربلا همین جاست و من جای دیگری نمی روم.
اگر من شهيد شدم، حلالم كنيد. مى دانم كه خيلى بر روى من زحمت كشيده اى ولى خداوند خواست كه امانتى كه در دست شما است بگيرد و از گرفتن اين امانتى خود را ناراحت نكنيد اگر ناراحت باشى، دشمنان اسلام را شاد مى كنيد.
شهید قدرتالله خوشجام در روز اول عملیات در روز تاسوعای حسینی مجروح شد و به علت عدم رسیدگی و خونریزی شدید در روز عاشورا در محوطه بیمارستان به شهادت رسید.
پسرم را دریک گهوارهای که با شالهای سیاه آراسته و شکل علم بود به زمین آوردند. از همان خواب دریافتم که فرزندم عاشق امام حسین(ع) خواهد بود تا تولد او درماه محرم.