با لباس راه راه آبی سرمهای،در حالی که دستبند و پابند دارد، در راهروی دادگاه منتظر محاکمهاش است. خانواده مقتول هم در فاصله کمی از او روی صندلی نشستهاند و سعی میکند نگاهش را از آنها بدزدد. منشی دادگاه نامش را صدا میکند و میخواهد وارد شعبه شود.
یکی از بخشهای خاطرات فردوست از محمدرضا پهلوی، داستان اقامتش در سوئیس و تحصیل در کالج «لُه روزه» است. در این بخش فردوست ماجرای رابطهی نامشروع محمدرضاپهلوی با یکی از مستخدمین این کالج را بیان میکند.