غذای آیتالله مدنی چنان ساده بود که گاهی اوقات نگرانی اطرافیانش را برمیانگیخت. روزی وقتی غذا آش بود، آشپز چون دیده بود که او قدری ضعیف شده مقداری روغن بر روی آش وی ریخته بود. وقتی آیتالله مدنی متوجه میشود، آشپز را صدا میزند و میگوید چرا اینقدر اسراف و تبذیر میکنی؟
آیت الله مدنی در یکی از سخنرانی های خود می گوید: من در دو موضوع نسبت به خود شک داشتم، اینکه به من می گویند: سید اسدالله، آیا من واقعاً از اولاد پیامبر هستم؟ و اینکه آیا لیاقت دارم در راه خدا شهید شوم؟