رضا شاه پس از اطلاع از نزدیکی قوای روسیه به تهران با چنان سرعتی تصمیم به فرار گرفت که اسباب تعجب اطرافیان شد!
گروه تاریخ جهان نيوز: با ورود متفقین به ایران و نزدیکشدن نیروهای روس به تهران، رضاشاه تصمیم به فرار گرفت. او حالا باید خیلی سریع ایران را ترک می کرد.
رضاخان بعد از اینکه مقدمات به تخت نشستن ولیعهد و بقای دودمان پهلوی را فراهم کرد منتظر فراهم شدن فرصت مناسب برای خروج از ایران ماند. عجله رضاخان برای فرار از ایران از همه بیشتر بود و این به دلیل ترس و وحشتی بود که رضاخان از رسیدن ارتش روسها به تهران، و دستگیری و محاکمه اش در ایران داشت.
شاید بیان خاطرات افرادی که از نزدیک شاهد هراس شدید رضاخان بوده اند، بیشتر بتواند شخصیت فردی و روحیه نظامی وی را در برابر تهدیدات خارجی نشان دهد و میزان شهامت و شجاعت وی را نمایان سازد.
رضاخان از ترس و در یک شب، ۵ بار با من تماس گرفت
دکتر محمد سجادی در خاطرات خویش مدعی است که رضاخان از ترس حمله روسها به تهران، در یک شب پنج بار با او تماس گرفته و نامبرده را مأمور تحقیق در این باره ساخته است! سجادی در این باره، در خاطرات خود مینویسد:
«حوالی غروب روز ۶ یا ۷ شهریور، رضاخان اسکورت را آماده کرده بود و قصد عزیمت به اصفهان را داشت. جلو رفتم و پرسیدم اعلیحضرت قصد کجا را دارند؟ رضاخان گفت، چون روسها به کرج نزدیک میشوند، میخواهم پایتخت را به اصفهان انتقال دهم و حال نیز عازم اصفهان میباشم! همگی شاه را از این مسافرت برحذر داشتیم و شاه نیز منصرف شد ولی مدتی بعد، این دلهره دوباره اوج گرفت. یک شب گویا شب ۲۲ شهریور بود که به شاه اطلاع رسیده بود که روسها وارد کرج شده و به سرعت به طرف تهران در حرکت میباشند. شاه که خیلی ملاحظه روسها را میکرد، نمیتوانست به خواب برود و از آن جهت، آن شب پنج بار شخصاً به منزلم تلفن نمودند و با من صحبت فرمودند! تلفن اولی در ساعت ۱۲ بعد از ظهر بود که از قضا شخصاً پای تلفن بوده و گوشی را برداشتم. از آن طرف سیم صدایی به گوش میرسید و گفت آیا منزل دکتر سجادی آنجا میباشد؟ گفتم بلی، جنابعالی چه کسی میباشید؟ گفت من رضا پهلوی هستم، میخواهم با آقای دکتر صحبت کنم. من تعجب کردم که رضا پهلوی کیست و چه کاره است؟ که ناگهان به فکرم رسید این صدای شاه مملکت است! بلافاصله خود را معرفی کردم و شاه نگرانی باطنیاش را برای من حکایت کرده و گفتند از شما میخواهم به هر وسیلهای که مقتضی بدانید، از ورود آنها به تهران برایم اطلاعی کسب نمایید... آنها همان نیروهای شوروی بودند که به سرعت به طرف تهران در حرکت بودند و شاه نگرانی عجیبی از آنها داشت. چون به ایشان الهام شده بود در صورت ورود نیروهای سرخ به تهران، جمعی از رجال اسیر خواهند شد. من به اعلیحضرت فقید اطلاع دادم نگرانی بیمورد است و آنها در برابر نیروی همپیمان خود یعنی نظامیان انگلیسی و همچنین مجلس و رجال قانونی حکومت ایران، جسارتی نمیکنند...».