گروه سیاسی جهان نیوز: جریان اصلاحات در این برهه زمانی آنچنان اسیر مشکلات خود شده است که ‌برای حضور در فضای سیاسی کشور باید از موانع زیادی عبور کند. به طور مستقیم این جریان با سه چالش عمده روبروست.

اولین موضوع سردمداری و لیدری این جریان که برخی از آرا و نظرات اعضای این جریان به این مساله اشاره دارد که دگر بار راهبرد «عبور از خاتمی» در این جناح سیاسی کلید خورده است.

حالا اصلاح طلبان نه تنها از شورایی بودن تصمیم گیری، در این جریان سیاسی صحبت می کنند بلکه سعی دارند با چیدمان سیاسی که منافع آنان را تامین می کنند به نوعی فضای سیاسی را با دوقطبی بدون دردسر «ناطق نوری» و «عبدالله نوری» همراه کنند. موضوعی که به زعم بسیاری از کارشناسان سیاسی از ابتدا شکست خورده است و فضای سیاسی دیگر به مجالس دوره‌های گذشته آنهم سالهای بسیار دور باز نمی گردد. درواقع اصلاح طلبان بیشتر به جای تاکتیک پردازی در این زمینه رویا بافی کرده اند و دوقطبی را مطرح کرده اند که جامعه سال هاست از آن عبور کرده است.

درواقع باید گفت که در این جریان جامعه سیاسی و بدنه آن ماجرای عبور را شکل داده‌اند اما در این جناح سیاسی برخی از گروه‌ها مساله بازگشت را سعی دارند دوباره کلید بزنند که سر و تن به هم نمی خورد و بنابراین بلبشوی راهبردی در این جریان را شاهد هستیم.

چالش دیگری که این جریان سیاسی دچار آن شده است و بسیار نیز مهم و جای تامل دارد، اختلافات درونی اصلاحات است. درواقع این ماجرا نشان می دهد که گروه های سیاسی این جریان دچار یک واگرایی عمیق حاصل شکست های گذشته شده اند و یکدیگر را قبول ندارند. اگرچه در جایی این موضوع خود را به عنوان انتقاد و اعتراض به رئیس دولت اصلاحات نشان می دهد و مساله بازنشستگی وی مطرح می شود، اما اعضای میانی این جریان نیز با یکدیگر افتراق سیاسی بسیاری دارند و به صورت های مختلف به هم حمله می کنند.

ماجرای اصلاح طلب بدلی که سالها در این جریان سیاسی مطرح بوده است ترک بزرگی روی سد این جریان سیاسی است. از سوی دیگر دنبال کردن راهبردهای مختلف در این اصلاحات نشان دهنده همین افتراق است. برای مثال برخی هنوز به ایدئولوژی رادیکال اصلاحات که دیگر جوابگو نیست و نمی تواند تحرک ایجاد کند اعتقاد دارند و بسیاری نیز استفاده از نیروهای خارج از اصلاحات را برای زیست سیاسی این جریان هنوز مطرح می کنند.

در همین رابطه کهنه شدن مدیریت در این جریان نیز بدنه را از آن بسیار دور کرده است. سالهاست که اصلاح طلبان انحصارطلب اجازه حضور جوانان در ساختار قدرت را نمی دهند و از این مبنا انتقادات شروع شده است. افرادی که با عصا به زحمت راه می روند در این جریان مدیریت را در برخی عرصه ها به عهده گرفتند و از سوی دیگر نیز رئیس دولت اصلاحات مطرح کرده که دیگر پیر شده است و ماجرای کناره گیری وی مطرح شده است.

موضوع سومی که محوری ترین چالش این جریان سیاسی است ریزش شدید سرمایه اجتماعی اصلاحات است. اعضای این جریان همواره این موضوع را کتمان و سعی می کردند با تهمت پراکنی به برخی از نهادهای مهم حاکمیت از شورای نگهبان این موضوع عیان را پنهان کنند اما آنچه واقعا آشکار است ضعف شدید مدیریتی در این جریان سیاسی است که باعث تلنبار شدن مشکلات در کشور شده است و قطعا این موضوع از دیدگان مردم پنهان شدنی نیست.

اصلاحات حالا همه چیز را باخته و باید طوری رفتار کند که هم یادآور آن عملکرد ضعیف در ذهن مردم نباشد و هم اینکه بدنه سیاسی خود را به گونه ای ترمیم کند که از سیاست های گذشته به دور باشد. این چالش‌ها جریان اصلاحات را با چنان طوفان درونی روبرو کرده که فضا برای این جریان سیاسی تنگ و تار شده است. به هر حال اصلاحات چوب عملکرد سیاسی و اجرایی ضعیف خود را می خورد و کارنامه سیاه جریان نه قابل دفاع است و نه پاک شدنی.