حقیقت این است که چنین موضوعی اتفاقاً بیش از آنکه خوشحال کننده باشد، نگران کننده است!
گروه سیاسی جهان نیوز: یکی از اتفاقاتی که در نظام آموزش و پرورش کشورمان جا باز کرده و در حال تبدیل به یک روند ثابت و افزایشی است، تأسیس مدارسی با رویکرد و یا نام «اسلامی» است.
شاید در نگاه اول این یک حُسن باشد که در جمهوری اسلامی، مدارسی وجود دارد و یا تأسیس می شوند که معطوف به دغدغه های دینی و سبک زندگی ایرانی اسلامی در حال آموزش دادن و رشد دانش آموزان هستند؛ اما حقیقت این است که چنین موضوعی اتفاقاً بیش از آنکه خوشحال کننده باشد، نگران کننده است!
شاید با ذکر چند نکته اجمالی، بتوان تا اندازه ای علت نگرانی را بیان کرد:
یک: پذیرفتن کلیدواژه «مدارس اسلامی» یا هر چیز دیگر شبیه به آن، خواسته یا ناخواسته یک پیام به مردم و یک پیام به مسئولین می دهد. برای مردم این ذهنیت را به وجود می آورد که سایر مدارس دغدغه اسلامی بودن و تعلیم و تربیت بر اساس تعالیم دین مبین اسلام را ندارند؛ آرمان ها و اهداف انقلاب اسلامی اهمیت چندانی برایشان ندارد. از همین رو عده ای که دغدغه دینی و انقلابی دارند و عده ای دیگر که بی تفاوت هستند، باید دو ساز و کار آموزشی جداگانه را انتخاب کنند.
به مسئولین هم این پیام را می دهد که خیلی هم وظیفه ندارند تا آموزش و پرورش را یکدست کرده و بر اساس فلسفه تشکیل حکومت اسلامی و اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی قدم بردارند. زیرا اگر کسی یا کسانی در این زمینه دغدغه دارند، خودشان باید پیش قدم شده و هزینه مالی و غیر مالی آن را به جان بخرند!
دو: با عادی شدن این پدیده چه بسا در نهایت به سمت سکولاریزه شدن آموزش و پرورش قدم بر داریم. زیرا با این رویکرد در حقیقت، دو نوع نظام آموزشی را در ساختار آموزش و پرورش پذیرفته ایم و برای دو گروه با تفکرات مختلف، بستر آموزشی فراهم کرده ایم؛ روش آموزشی ای که سعی دارد تا در مسیر فطرت قدم بردارد، دغدغه تربیت انسان به معنای واقعی آن را دارد، تلاش می کند تا میان دنیا و آخرت توازن برقرار کرده و زندگی دانش آموزان را از اهداف سطحی به سمت اهداف متعالی و ماندگار هدایت کند را یک طرف قرار می دهیم؛ در مقابل، ساز و کار آموزشی ای که دغدغه و تمایلی به این مسائل ندارد و یا اگر دارد در حد سطحی و گذرا است را در طرف دیگر می گذاریم.
سه: باید قبول کرد که برخی از خانواده ها نسبت به فضای آموزشی و نوع تربیت فرزندان خود دغدغه و حساسیت دارند؛ به همین دلیل دانش آموزان خود را در مدارس اسلامی ثبت نام می کنند تا از اثرات مخرب و آسیب های اجتماعی، فرهنگی و آموزشی – تربیتی موجود در سایر مدارس در امان بمانند و یا کمتر دچار آن شوند.
وقتی آموزش و پرورش دغدغه های این والدین را برطرف نکند، طبیعی است که با جداشدن بخشی از دانش آموزانی که دارای شخصیت فردی و اجتماعی ارزشمندی هستند، تبادل برخی مفاهیم و تعاملات اجتماعی نیز در آموزش و پرورش و مخصوصاً میان دانش آموزان کمتر خواهد بود.
چهار: شهریه مدارس اسلامی نیز خود موضوع جداگانه ای است که در حقیقت همان آسیب های همیشگی مدارس غیردولتی را دارد. در یک مملکت اسلامی، نباید وضعیت به گونه ای باشد که والدین دانش آموزان برای در امان ماندن آنها از انواع آسیب های آموزشی و غیرآموزشی، متحمل هزینه های سنگین شوند. اگر کسی توان پرداخت این هزینه ها را نداشته باشد، باید چه کاری انجام دهد؟
بودجه های ریز و درشت آموزش و پرورش همه برای این است که در جمهوری اسلامی، فکر و ذهن والدین از بابت تعلیم و تربیت فرزندانشان از هر نظر آسوده باشد.
با توجه به اسناد بالادستی کشور و همچنین اهداف و وظایف آموزش و پرورش، کل نظام آموزش و پرورش – از صدر تا ذیل - باید رویکرد اسلامی داشته و بر اساس اهداف انقلاب اسلامی قدم بردارد؛ از طرفی باید دقت کرد که اگر اسم و لفظ جمهوری اسلامی و یا کلمه «الله» سر در وزارتخانه یا بالای نامه های آموزش و پرورش باشد، چنین چیزی موجب اسلامی شدن آموزش و پرورش نخواهد شد؛ بلکه نوع محتوای آموزشی و نوع رویکردها و ساز و کار های رشد و پرورش دانش آموزان و از آن مهمتر، محصول نهایی این اقدامات است که تعیین می کند آیا اسلامی شده ایم یا خیر؟
مشکل معلمان و کادر آموزشی هستند که در مدارس دولتی به ترتبیت فرزند اهمیت نمی دهند.
پدر و مادری که هفت سال بچه را با ادب و بر اساس آموزه های دینی و اصول اسلامی تربیت کرده اند وقتی تحویل دبستان دولتی می دهند همان ابتدا وقتی رفتارهای بقیه همسن وسالان را که از خانواده های با تربیت ضعیف هستند می بیند و از سوی دیگر بی اهمیتی اولیای مدرسه که رفتارها و کارهای نابهنجار و حرفهای زشت و تربیت ناصحیح بچه ها را اصلاح نکرده و حتی تذکر هم نمی دهند، مجبورند برای حفظ آن حداقلهای تربیتی که خودشان در هفت سال اول زحمت کشیده اند این تصمیم را بگیرند..
اگه به حقوق و معیشت باشه که قشر معلم هم همانند خیلی از حقوق بگیران و کارمندان دیگه هیچ موقع به لحاظ معیشتی آنچنان که باید و شاید تأمین نبوده و همیشه دغدغه معیشت داشته اند و اتفاقا" الآن دریافتی معلمین خیلی بهتر از گذشته شده.
بنظرم برای حفظ حداقلی ارزشهای اسلامی و تربیت اسلامی بچه های ما که دقدقه داریم بهترین راه حل هست وگرنه با این وضعی که در بالا و پایین شهر میبنیم تنها یک خاطره از زندگی با ارزشهای اسلامی برایمان باقی می ماند.
بهترین راه حل اینه که مردم از مسئولین ,نمایندگان مجلس و بخصوص وزارتخانه عریض و طویل آموزش و پرورش , خيلي جدی مطالبه اسلامی شدن فضای حاکم بر آموزش پرورش کشور را داشته باشند.
سلام ، از انتشار مقاله تقدیر و تشکر فراوان دارم . بنده بعنوان شخصی که در برخی از این مدارس مشغول فعالیت بوده ام شاهد آسیب هایی که در این نوشتار آمده بوده ام.
کمترین آسیب گسترش بی رویه این مدارس، پرورش نسلی است که در یک محیط کاملاً محافظت شده رشد می کنند و در دوره تحصیلات عالی با انواع ویروس و میکروبها (اعتیاد ، روابط آزادانه دخترو پسر ، پارتی های مختلط و ...) مواجه می شوند و در یک تضاد روحی و معنوی دچار سردرگمی هستند.
با احترام مجدد
کاملا صحیح بیان شده. ضمن این که توجه به این نکته ضروری است که محیط اول رشد و تربیت کودک در خانواده است. وقتی کانون خانواده، با رویکرد فرهنگ اسلامی باشد، فرزند آن خانواده خودبخود در مقابل معضلات اجتماعی واکسینه می شود..
مگه مدارس اسلامی توی بیابونه که طرف بعدش میاد تو کف جامعه !!!
چند ساعت میره اونجا درس میخونه و با آموزه های دینی بیشتر آشنا میشه بقیه وقتش هم در جامعه است
وقتی چند سالی است اتفاقهای عجیب و غریب داره تو آموزش و پرورش میفته خوب والدین که تربیت اسلامی بچه ها براشون مهمه ، احساس نگرانی میکنند و به فکر مدارس اسلامی میفتند
جهان جان چرا اینکه گفتم سند 2030 داره تو آموزش و پرورش اجرا میشه رو سانسور میکنی کافیه بری با چند تا از مدیران مدرسه که انقلابی هستن مصاحبه کنی اون وقت خودت متوجه میشی
سلام به یک آسیب خیلی مهم اشاره نشد, چه بسا به مرور این مدارس تحت عنوان ,اسلامی, از اصول و مبانی تربیتی و آموزشی اسلامی دور شده و با سلیقه ها و فهم فردی و جناحی خود از دستورات و قوانین اسلام, این مدارس را هدایت کنند که نتیجه ای جز پرورش غیر دینی فرزندان این مرز و بوم نخواهد داشت اما به ظاهر دینی..